۱۳۹۵ آبان ۱۹, چهارشنبه

سفری ـ نظری ـ ابراز نظری ـ گذری (362)


این مد تازه در جهان شر است
این فقط عرعری ز عصر خر است.
باش
تا شام نکبتش بدمد
کاین 
ـ هنوز ـ 
از نتایج سحر است.

جمعبندی از
مسعود بهبودی
 
داد از این عامریکا
وای از این عامی ها
تکرار موضوعی 
دلایل متفاوت و متضاد دارد
میستر جام ویسکی.

1
مثلا کسی که مغزش از کار افتاده باشد
موضوعی را بسان روبات
بطور مکانیکی
بکرات تکرار می کند.

2
کسی که حافظه اش را از دست داده باشد

3
کسی که مستمع خود را کودن و خرفت و خر بپندارد.

4
کسی که زیر شکنجه اجامر جلاد
باشد و دلش نخواهد که همنوعانش به روز او بیفتند.

5
کسی که به نقش تعیین کننده موضوعی
و ضرورت یاد داشت و یاد آوری
آن واقف باشد

6
کسی که مست لایعقل باشد
و الی آخر
ای خر تر از خر

حریف

چشم بگشا
از کجا تا بکجا؟

اگر خویش را در نیابی فرو خواهی رفت
بی آنکه به خود بیایی.

تنها یک درجه انحراف کافی است
تا در دور دست
کیلو مترها را به نظاره بنشینی.

خویش را دوباره دریابیم
قبل از آنکه فرو رویم

پایان

این شعر تحت تأثیر شعری از احسان طبری است:
زمان را دریابیم که جاودان نیستیم.
زمان را دریابیم که در برابر آن پاسخگوییم.

حریفی هم مثل تو
معنی دایرة المعارف را نمی دانست.

1
او هم طرفدار نیچه بود و شب و روز جفنگیات او را
نشخوار می کرد.

2
حریف خر
خیال می کرد که ما مدعی علامه بودن هستیم.

3
دایرة المعارف یعنی فرهنگ واژه ها

4
حتی کلمه ای از این سخنان مال ما نیست.

5
ما صاحبان افکار نیستیم.

6
ما حمالان افکار متفکران مترقی جهان هستیم.

7
ما اصلا آدم نیستیم
چه رسد به رهبر بودن

8
تو کجائی تا شویم ما چاکرت
ای محتشم؟

9
تو اصلا نمی دانی دایرة المعارف یعنی چی
روشنگری یعنی چی

10
اولین مؤلفان دایرة المعارف 38 جلدی،
فلاسفه بورژوائی فرانسه بوده اند:
دیدرو بوده
ژان ژاک روسو بوده
هولباخ بوده
هلوه تیوس بوده
لامتری بوده
د المبر بوده

آثار هنری
انعکاس واقعیت عینی در آیینه روح هنرمند اند.

1
آثار هنری
ماده ی (واقعیت عینی) روحی شده اند.
ما در آثار هنری
با گذار از ماده به روح و یا شعور سر و کرا پیدا می کنیم.

2
روح و شعوری
که دو باره جامه مادی در بر می کند.
گذار از شعور و روح به ماده

3
روح و شعوری که
مثلا فرم تابلو و یا سمفونی و یا شعر و تندیس به خود می گیرد.

4
آنگاه
دیده می شود
شنیده می شود
خوانده می شود
تماشا می شود
یعنی دوباره در آیینه روح مصرف کننده
منعکس می شود.
یعنی
روح مادی شده دو باره به خطه روح برمی گردد.

5
اینجا ست که مصرف کننده
بسته به جایگاه اجتماعی و بضاعت روحی و روانی و فکری و علمی و فنی و معرفتی اش
اثر هنری را مورد حلاجی قرار می دهد
تحلیل می کند.

6
تحلیل ها متنوع و متفاوت اند.
چون انسان ها
بلحاظ طبقاتی و معرفتی ـ نظری و روحی و روانی
متفاوت اند.

7
معلوم هم نیست که تحلیل ما
چه کیفیتی داشته باشد.
فرصت کم است و قضاوت ها شتابزده اند.

8
ضمنا آثار هنری
در دراز مدت فهمیده می شوند
یعنی درک انها محتاج تجربه شخصی و نوعی (همنوعی، تاریخی) است.

9
حریفی فیلم «غریبه و مه» را دیده بود و اصلا نفهمیده بود.
فقط اعصابش خرد شده بود.

10
می گفت:
به محض ورود به حیاط ساواک
فیلم یاد شده را فهمیدم.
تجربه شخصی و یا نوعی به فهم آثار هنری
کمک عظیمی می رساند.

11
به همین دلیل
آثار هنری 2000 سال قبل
کماکان زیبا و جذاب اند.

12
دلیل آن
اولا وحدت مادی جهان است
ثانیا وحدت نوعی بشریت است.
ثالثا لایتناهیت واقعیت عینی است.

هارت و پورتیسم

1
تو معنی واژه هائی را که بطرز مکانیکی بر زبان می رانی،
حتی
نمی دانی.

2
هنر آوانتوریسم و فاشیسم و فوندامنتالیسم
عوامفریبی از طریق هارت و پورت است.

3
تو حتی سطری از تحلیل های ما
راجع به عه ز آب و ساز و مان ها و خان و پان های عیرانی نخوانده ای.

4
سوبژکتیویسم همین است.

5
لوکاچ علیه الرحمه می گوید:
نیچه حتی سطری از آثار مارکس نخوانده است.
اما سطر سطر زباله های نیچه
ـ در تحلیل نهائی ـ
حمله بر مارکس است.

ممنون

1
منظور این بود که زهرا
به جای اهدای هندوانه به حریف (هماندیش) و یا به حبیب (دوست)
ابراز نظر کند و یا به طرح پرسش خطر کند.

2
چون پشت سر این روند و روال مبتنی بر
سکون و سکوت هندوانه ای،
سقوط فکری و فرهنگی کمین کرده است:

3
پیران قوم گفته اند:
پرسیدن عیب نیست.

4
ما هم بر آن مزید کنیم:
ندانستن هم عیب نیست.
چون اندیشه های مادر زادی
(به پندار دکارت، مفاهیم مادر زادی)
هنوز از مادر نزاده اند.

5
اندیشه در روند هماندیشی
تشکیل می شود و تبیین می یابد.

6
پس
پیش به سوی هماندیشی

7
ما از این اثر هنری برداشت دیگری داریم:

8
این برداشت ما
به نقش برگ درختان مربوط می شود:

9
برگ های درختان
فیلتر های (صافی های) طبیعی اند:

10
از منافذ برگ درختان
مولکول های گاز سمی کربنیک وارد درخت می شوند
تا به مواد قندی استحاله یابند.

از منافذ برگ درختان
و مولکول های حیات بخش اکسیژن به جو زمین پمپاژ می شوند
تا حیات موجودات زنده در زمین امکان پذیر گردد.

11
این رفتگر
انگار منافذ مسدود برگ ها را جاروب می کند
و ذرات گرد و غبار نشسته بر آن منافذ را می روبد
تا دیالک تیک صرفنظر ناپذیر جذب و دفع فوق الذکر امکان پذیر گردد.

12
تا هستی ساز شورانگیزش را از سر بگیرد.

13
در این اثر هنری
ـ اگر استنباط ما درست باشد ـ
تخریب محیط زیست به چالش کشیده می شود.

مشخصه اصلی سوبژکتیویسم همین است:

1
شب و روز
ـ در به در و کو به کو ـ
به دنبال سوبژکت بودن

2
مثلا به دنبال صاحب نظر بودن
و فراموش کردن نظر
در این مورد مشخص

3
مشخصه دیگر سوبژکتیویسم این است
که ضمن قرار دادن سوبژکت در کانون هستی
عاجز از شناخت همان سوبژکت است.

4
ما با این مشخصه سوبژکتیویسم
در طویله های استالینیسم و تروتسکیسم سر و کار داریم.
یکی سوبژکتی به نام استالین را در کانون هستی قرار می دهد و دیگری به نام تروتسکی را
بی آنکه آن استالین را بشناسد و این تروتسکی را.

5
بگذارید نظری بر سوبژکت مشخص
یعنی شخص شخیص شما بیندازیم:

6
شما و نه فقط شما
سواد خواندن حتی ندارید.
یکی دیگر از مشخصات سوبژکتیویسم
هارت و پورت توخالی تحویل همنوع دادن است.
تنها هنر حضرات همین است.

7
یکی دیگر از دلایل اصلی گرایش اعضای «جامعه بی روح» (مارکس)
به سوبژکتیویسم
بی سوادی است.

8
این توهین نیست.
تحلیل است.

9
هجری را چگونه می خوانند؟
مثلا در هجری قمری چگونه می خوانند؟

10
علاوه بر این
چه فکری می کنی؟
خیال می کنی
یک نفر می تواند
تارنمای دایرة المعارف روشنگری را
و نزدیک به 30 پیج و صفحه را
اداره کند؟

11
عقل که در بین نیست
چشمت کجا ست؟

12
تارنمای دایرة المعارف روشنگری
در این مدت کوتاه
نزدیک به 12 هزار مطلب (و شاید 10 هزار کامنت)
تهیه، ترجمه، ویرایش و منتشر کرده است.
تو اگر در عمرت یک صفحه مطلب از هر زبانی که دانی
ترجمه کرده بودی
دوزاری کج تر از کجت می افتاد که
بی نامان بی اعتنا به نامی
شب و روز
برای اجنه جان می کنند.

ساره سا؟
یا سارسا
یعنی سار آسا؟
سار پرند های است
چهره ای از سر تا پا شرقی
شرقی تر از ساره سا شاید یافت نشود
ما قصه ای ممنوعه راجع به سار ترجمه و منتشر کرده ایم.

آره.

1
نیچه
در زن ستیزی 
دست کمی از اجامر جمارانی ـ جمکرانی ـ عیرانی ـ عرعرستانی ندارد:

2
نیچه اندرز می دهد:
«وقتی نزد معشوق تان می روید
شلاق را فراموش نکنید.»

3
حتما
وقتی نزد همسایه تان می روید
خنجر و قمه و قداره و ژ ـ 3
را از یاد نبرید

لامصبا

1
بحث روی جمله دو بخشی لاشخوری به نام نیچه است

2
پرت و پلا نبافید تا رستگار شوید.

3
بخش اول جمله او اصلا اهمیت ندارد.
او می توانست هر چیز دیگری به جای آن ببافد:
مثلا بگوید:
اگر گفتند مادر مرده شان از گور بیرون آمده
می پذیرند.

4
هدف و آماج او در بخش دوم جمله است.

5
هدف و آماج او
انکار شناخت حسی و شناخت تجربی
است.

6
انکار همان است که حافظ
محک تمیز حقیقت از باطل
می داند:
خوش بود گر محک تجربه آید به میان
تا سیه روی شود هر که (و هر چه) در او (و در آن) غش باشد.

تصویر سیب
مفهوم انتزاعی سیب در کله تو ست

1
سیب واقعی در خارج از کله تو ست.

2
خدا هم مفهومی است.

3
خدای واقعی کجا ست؟

4
رؤیا دیالک تیکی از رؤیای مادی در عالم واقع
و تصویر رؤیا در ذهن این و آن است

5
رؤیا
دیالک تیک ذات و عکس است.

6
هر عکسی ذاتی دارد و هر ذاتی عکسی

7
ذات خدا کیست و یا چیست؟

8
راهنمائی:
صفات خدا را از قرآن کریم و یا مجید برشمارید
تا به ذات خدا از این طریق پی ببرید.

آره.

1
ولی تعدد دعاوی راجع به چیزی
دلیل بر صحت همه آنها نیست.

2
حقیقت
عینی است و نه ذهنی

3
یعنی از دعاوی متعدد فقط یکی می تواند حقیقی باشد
و بقیه باطل و یا حقیقی نیمبند که به درد عمه مدعیان می خورد.

سخن از طرز تحلیل است.

1
طرز تحلیل شما
و نه فقط شما
سوبژکتیویستی است.

2
توده
دیگر حزب ندارد.

3
آرام بخوابید.

4
پیش شرط تعلق کسی به حزب توده
وجود پیشاپیش حزب توده است.

5
سوال اکنون این است که
توده چی دارد؟

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر