۱۳۹۵ آذر ۱, دوشنبه

سفری ـ نظری ـ ابراز نظری ـ گذری (372)


جمعبندی از
مسعود بهبودی

این نظر حریف
بلحاظ معرفتی ـ نظری
سوبژکتیویستی است.

1
این طرز تفکر حریف
ضمنا غیر تاریخی است.

2
چیزها، پدیده ها، سیستم ها و روندهای هستی
مثلا انسان ها
در لحظه که درجا نمی زنند.
تاریخیت دارند.

3
در دیالک تیک لحظه و روند
و به زبان عمر خیام
در دیالک تیک دم و عمر بسر می برند.

4
یعنی در تغییر مدام اند.

5
آدمیان به هر کاری که دست می زنند
تجربه کسب می کنند

6
از تجزیه و تحلیل تجربه
دانش تجربی تشکیل می یابد.

7
آدمیان با کسب دانش (شعور) متناسب با آن
شخصیت کسب می کنند.

8
نوزاد آدمیان فرقی با کره خر و توله سگ ندارد

9
نوزاد آدمیان
در روند کار و به برکت کار
رفته رفته
هنر تفکر می آموزد و
کم و بیش
آدم می شود.

10
آفرینش محال است.

11
واقعیت عینی (ماده)
خلق ناپذیر و فنا ناپذیر است

12
خدائی وجود ندارد

13
واقعیت عینی به خدا نیاز ندارد.

14
نیازمندی به خدا
خاص آدمیان گرفتار در قید و بند مادی و روحی و روانی است که نمی توانند حول خویشتن بچرخند
و حول توهم خدا می چرخند.

15
خدا انعکاس آسمانی ـ انتزاعی یا طبقه حاکمه است و یا توده.

16
خدا تصویر است.

17
خدا ثانوی است.

18
خدا مخلوق انسان ها ست.

19
واقعیت عینی (ماده)
خصلت دیالک تیکی دارد

20
ماده تضادمند است
و تضاد موتور تغییر و تحول است

21
ماده به خالق نیاز ندارد.
ماده ازلی و ابدی است.

22
فرم ماده اما تغییر پذیر است.

23
در و پنجره و میز و دسته بیل و کمد و درخت
ماهیتا از چوب اند
فقط بلحاظ فرم شان فرق دارند.

24
اگر همه اینها آرد شوند
به خاک اره واحدی تنزل می یابند.
آن سان که تمیز شان دشوار می گردد

بیش از یکصد و شصت سال پیش،
یعنی زمانی که مجازات اعدام در همه‌ جای جهان اجرا می‌شد،
کارل مارکس در مقاله‌‌ی کوتاهی مجازات اعدام
(و اصولا هر نوع مجازاتی)
را قاطعانه رد کرد.
او هیچ استثنا و شرایط غیرمترقبه و اضطراری
برای اجرای حتی کوتاهمدت آن مجازات قایل نشد.
حریف

1
تعریف حریف از کارل مارکس
رد خور ندارد.

2
ولی این تعریف
خالی از ایراد تئوریکی، اتیکی، سوسیولوژیکی و ایده ئولوژیکی نیست.

3
اولا از کجا معلوم شده که مارکس استثنائی قایل نشده است؟

4
ثانیا موضع مارکس 160 سال قبل
راجع به اعدام و مجازات
حکم جزم را که ندارد
تا بر اساس آن جزم
احزاب مارکسیستی ـ لنینیستی مجرم قلمداد شوند
و مجازات شوند.

5
مارکسیسم که مذهب نیست تا از پیامبرش
آیه ای، حدیثی و روایتی نقل شود و چراغ راه شود.

6
مارکس در آخرین ساعات حیاتش کلی مطلب نوشته است.
سایتی متعلق به عیرانیون
همان ها را از فرانسه به فارسی ترجمه و منتشر کرده است
ضمنا نوشته که مارکس به هنگام تحریر این پرت و پلا ها
در کوره تب می سوخت.

7
آیا می توان هر سخنی از مارکس را
مارکسیسم محسوب داشت؟

8
مارکسیسم چیست؟

9
مارکسیسم علم است.
مارکس قبل از اینکه ایدئولوگ پرولتاریا باشد
ریاضی دان بود.
به قول انگلس ریاضی دان درجه اول بود.

10
مارکسیسم ماهیتا تفاوتی با علوم طبیعی
(فیزیک و ریاضی و شیمی و بیولوژی و غیره)
ندارد.

11
در مارکسیسم که کتاب مقدس و آیه و حدیث و روایت و جزم و غیره وجود ندارد.

12
در مارکسیسم
مفاهیم و مقولات فلسفی و غیره وجود دارند.
تئوری و اسلوب وجود دارد
که ساز و برگ لازم برای خود اندیشی اند.

13
مارکس و انگلس دانش خود را
از تجربه شخصی و تاریخی استخراج کرده اند.
به همین دلیل
پس از شکست کمون پاریس
در تئوری تسخیر قدرت توسط پرولتاریا
تجدید نظر کرده اند و
تز دیکتاتوری پرولتاریا را
پیش شرط پیروزی سوسیالیسم قلمداد کرده اند.

14
دیکتاتوری پرولتاریا مگر دستگاه سرکوب قهر آمیز مقاومت ضد انقلابی بورژوازی و اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی نیست؟

15
چگونه می توان اعلام کرد که مارکس هر مجازات و سرکوب و اعمال قهر را ممنوع کرده است؟

16
ایراد این طرز تفکر حریف
ضمنا فراموش کردن حق مقاومت توده های مولد و زحمتکش
در مقابل طبقات اجتماعی ارتجاعی است.

17
در جنگ داخلی بیرحمانه ای که
با حمایت قوای امپریالیستی صورت می گیرد
جز مقاومت چه می توان کرد؟

18
حزب کمونیست مثلا ویتنام
بدون مقاومت مسلحانه چه می توانست بکند؟
مگر معنی مقاومت قهر آمیز اعدام اراذل و اوباش امپریالیستی و اجامر وابسته بدان نیست؟

19
ایراد این طرز تفکر حریف
ضمنا نادیده گرفتن این مسئله است که
در قاموس مارکس و انگلس
قرار بود انقلاب سوسیالیستی در کشورهای سرمایه داری پیشرفته همزمان صورت گیرد.

20
در آن صورت کشور سرمایه داری ئی به عنوان دشمن سوسیالیسم باقی نمی ماند تا دولت شوراها را محاصره اقتصادی کند و مورد تجاوز نظامی قرار دهد.

21
در آن صورت دیگر هیتلری ظهور نمی کرد که
کشور شوراها را با خاک یکسان کند و
20 میلیون نفر و در پیشاپیش آنان بهترین بلشویک ها را به قتل رساند.

گیلگمش
از شخصیت های احتمالا اساطیری آذربایجانیان است.

فوندامنتالیسم بسان فاشیسم
اصلا مذهبی نیست.

1
مذهب
تئولوژی نیست.
فقه و شریعت نیست.

2
مذهب ایده ئولوژی است
فرمی از شعور اجتماعی است.
مذهب شعور جامعه بی شعور است.
جامعه نمی تواند بدون شعور ادامه حیات دهد.

3
بشریت بر سر دو راهی زیر ایستاده است:
یا مارکسیسم ـ لنینیسم و یا مذهب
جز مارکسیسم ـ لنینیسم برای مذهب بدیلی وجود ندارد.

4
محتوای اصلی مذهب
اخلاق و هومانیسم و همبستگی و حتی عناصری از سوسیالیسم است.

5
اولین همبودهای مذهبی
نمایندگان سوسیالیسم آغازین بوده اند.

6
فوندامنتالیسم مذهب را آلت دست قرار داده است.
آبروی مذهب را می ریزد.

عیرانی تباران علامه در امریکا و اروپا
زباله اند تا آدم.

1
اینها اوپورتونیست به تمام معنی اند.

2
مشخصه اصلی اوپورتونیست ها
بی شعوری و در نتیجه، بی شخصیتی است.

3
این زباله ها برای لقمه نان چربی، خودفروش اند
پیرو باد اند.

4
اگر در کشور سوسیالیستی باشند،
پاچه خوار سران حزب حاکمه اند

5
اگر در کشورهای اسلامی باشند
طرفدار سینه چاک اسلام اند،
جای مهر بر پیشانی دارند
و در ظهر عاشورا
پیشاپیش همه
قمه بر سر می زنند.

6
حالا که اسلام بهانه و اسباب تخریب جهان شده
اینها برای خودنمائی
به تخریب شخصیت حضرت محمد و این و آن مشغول اند.

7
حضرت محمد به بهانه ازدواج با دختر ابوبکر علیه الرحمه (عایشه)
بچه باز قلمداد می شود.

8
علامه عیرانی معنی مفهوم «بچه باز» را هم نمی داند.

9
مگر حضرت عیسی
حتی در فیلم ها و گزارشات امپریالیستی
با هر زن زیبائی حال نمی کرد؟

10
پس چرا علامه عیرانی
حضرت عیسی را زنباره و عیاش نمی نامد؟

نماینده عیرانی تبار پارلمان سوئد
آبروی ایرانی ها را می ریزد.
خر تر از آخوند ها ست:

1
علامه عیرانی
همه چیزها، پدیده ها، سیستم ها و روندهای هستی را
از دوربین سکس می بیند.

2
زنده باد زیگموند فروید دوربین ساز

3
حضرت محمد یک شخصیت تاریخی است
با نقاط قوت و ضعفش.

4
خلاصه کردن شخصیت های تاریخی
در یکی از خصایل اخلاقی شان
نشانه خریت است و نه نشانه خردمندی

5
عیرانی تباران علامه بهتر است
به سران مذهبی، سیاسی، اقتصادی، علمی و فرهنگی متروپول های امپریالیستی 
نظر اندازند تا ببینند که 
در کلیسا ها تجاوز جنسی کلکتیو (دسته جمعی) به کودکان مردم
 صورت گرفته و صورت می گیرد
و ببینند که در معابد عیش و عشرت و سکس امپریالیستی
بر سر زیبا ترین کودکان مردم جهان چه بلاهائی نازل می شود.

6
شخصیت های تاریخی مولود شرایط اقتصادی ـ اجتماعی معینی اند 
و باید در این چارچوب مورد ارزیابی قرار گیرند.

7
حضرت محمد 
نماینده فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی برده داری است.

8
الله معبود (صاحب عبد) است.
بشریت عبد (برده، رهی، بنده، کنیز، غلام) است.

9
به قول ارسطو
صلواة الله علیه
عبد
ابزار سخنگو ست.

10
شخصیت های تاریخی معاصر
میلیون ها بار بی شخصیت تر از حضرت محمد اند.
آنهم 1300 سال پس از او.
آنهم در دهه دوم قرن 21

عجب جفنگی استاد ایلیا تحویل دنیا می دهد!

1
ای الیای عوامفریب
آدم ها
اگر آدم باشند و نه عادم
همیشه دو روی هر سکه را و
حتی دو طرف هر عکس را
می بینند

2
مگر می شود
فقط عیب خود را دید و حسن خود را نادیده گرفت؟

3
پیش شرط دیدن نقص و جهل خویش
دیدن پیشاپیش حسن و علم خویش است.

4
دیالک تیک هستی استثناء سرش نمی شود.

5
حتی حشرات تضادهای عینی را ادراک می کنند
چه رسد به اولاد حوا

بحث بر سر این است که
اینجا مباحثه صورت نمی گیرد
تا واژه مباحثات بکار برده شود

مباحث
 اینجا درست است.
مباحث یعنی مبحث ها
موضوعات بحث.

مباحثه 
به خود بحث اطلاق می شود.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر