۱۳۹۵ آبان ۲۲, شنبه

سیری در شعری از میرزا علی معجز (69 )


میرزا علی معجز
(1252 ـ 1313)
(1873 ـ 1934)
رسول پیگیر هومانیسم، رنسانس و روشنگری
ویرایش، ترجمه و تحلیل از
میمحا نجار

عاشق پریشان
  
نظاره قیل، نئجه گور خلق ـ  فوج فوج ـ گلیر
زیارت ایلمگه کعبۀ زنخدانین
گولاب اییی گلیر آغزوندان ـ آشکار ـ سنین
گول اوسته نصف اولونور یوخسا دُرّ دندانین؟

·        معنی تحت اللفظی:
·        نگاه کن و ببین که مردم چگونه دسته دسته به زیارت کعبه چانه ات می آیند.
·        دهانت ـ آشکارا ـ بوی گلاب می دهد.
·        مگر گوهر دندانت روی گل دو نیمه می شود؟  

1
نظاره قیل، نئجه گور خلق ـ  فوج فوج ـ گلیر
زیارت ایلمگه کعبۀ زنخدانین

·        معجز در این بیت، زن را ایدئالیزه می کند.
·        زن عملا مکه واره تصور و تصویر می شود و چانه زیبای او به کعبه تشبیه می شود.
·        آن سان که مشتاقان برای زیارت چانه او دسته دسته به راه می افتند.
·        درست به همان سان که مؤمنین برای زیارت خانه کعبه می شتابند.

·        مرزبندی معجز با شعرای فئودالی ـ قرون وسطائی مثلا حافظ همین جا آشکار می گردد.

2
نظاره قیل، نئجه گور خلق ـ  فوج فوج ـ گلیر
زیارت ایلمگه کعبۀ زنخدانین

·        عاشق پریشان اصلا پریشان اندیش نیست.
·        او زن را به مثابه مظهر زیبائی تصور و تصویر می کند و کعبه واره می بیند که نه فقط از دید شخصی او، بلکه از دید جامعه ارجمند و عزیز است.
·        می توان گفت که ما در این بیت شعر عاشقانه معجز با فمینیسم توده ای آشنا می شویم.
·        بدین سان زن در قاموس شاعر روشنگری نه به مثابه ابلیس، نه به مثابه ام الفساد، بلکه به مثابه ایدئال تصور و تصویر می شود.

3
نظاره قیل، نئجه گور خلق ـ  فوج فوج ـ گلیر
زیارت ایلمگه کعبۀ زنخدانین

·        در این بیت شعر شاعر روشنگری ضمنا با بینش فئودالیستی ـ نخبه ئیستی ـ اگوئیستی حافظ و امثالهم مرزبندی می شود:
·        در قاموس حافظ، زیبائی در خود معشوق نیست.
·        این صاحب نظر است که زیبائی را از معشوق استخراج می کند.
·        به عبارت دیگر، زیبائی ابداع می شود و به زن نسبت داده می شود.
·        می توان گفت که حافظ، زیبائی زن را عینیت زدائی می کند و بدان خصلت سوبژکتیو و خارجی می بخشد.

·        زیبائی زن اما در قاموس شاعر روشنگری، چیزی درونی، ذاتی و عینی است و کشف آن هنری نیست.
·        به همین دلیل، همه اعضای جامعه به زیبائی معشوق واقف اند.
·        پیش شرط شتافتن کلکتیو به زیارت کعبه چانه معشوق، عینیت زیبائی او و شناخت همگانی آن زیبائی است.

4
حافظ
ناظر روی تو صاحب نظرانند، آری
سر گیسوی تو در هیچ سری نیست که نیست

·        معنی تحت اللفظی:
·        فقط صاحب نظران ناظر روی تو هستند.
·        راز گیسوی تو در سر هر کسی نیست.

·        حافظ در این بیت شعر، پیش شرط نظارت و تماشای روی معشوق را در صاحب نظر بودن فرد می داند.
·        به همین دلیل «سر گیسوی» معشوق حافظ در سر هر کسی نیست.
·        آدم باید خیلی خیلی نخبه باشد تا به تماشای روی معشوق حافظ بپردازد و از سر گیسوی او جنون بگیرد.
·        بدین طریق، زیبائی معشوق حافظ خصلت سوبژکتیو کسب می کند و سلب عینیت می شود.

5
حافظ
وصل خورشید به شبپره اعمی نرسد
که در آن آینه صاحب نظران حیرانند

·        معنی تحت اللفظی:
·        خفاش کور نمی تواند خورشید را ببیند.
·        فقط صاحب نظران اند که در آیینه خورشید واله و حیران اند.

·        حافظ در این بیت غزل نیز پیش شرط نظارت به روی خورشید آسای معشوق را صاحب نظر بودن می داند و به تحقیر توده می پردازد و ضمنا با شبپره کور (؟)  یکسان قلمداد می کند.

5
بس نکته غیر حسن بباید که تا کسی
مقبول طبع مردم صاحب نظر شود

·        معنی تحت اللفظی:
·        آدم باید جنبه های بسیاری به غیر از زیبائی داشته باشد که مورد پسند صاحب نظران قرار گیرد.

·        در این بیت غزل خواجه هم تعیین کننده ارج و ارزش همنوع نه خود او، بلکه سلیقه و اشتهای صاحب نظر است.
·        از دید خواجه حتی زیبائی خشک و خالی کافی نیست.

6
نظاره قیل، نئجه گور خلق ـ  فوج فوج ـ گلیر
زیارت ایلمگه کعبۀ زنخدانین

·        در قاموس فئودالی خواجه، زنی که خلق فوج ـ فوج به زیارت کعبه چانه اش بروند، پشیزی ارزش ندارد.
·        زنی از دید حافظ ارجمند است که مورد پسند اقلیت نخبه (اهل نظر) قرار گیرد و نه مورد پسند توده.

·        این اما به چه معنی است؟   

7
نظاره قیل، نئجه گور خلق ـ  فوج فوج ـ گلیر
زیارت ایلمگه کعبۀ زنخدانین

·        این بدان معنی است که درک زیبائی، طبقاتی است.
·        آنچه را که توده زیبا می یابد، حتما نباید از دید اعضای طبقه حاکمه زیبا باشد و برعکس.
·        یکی از دلایل بحران زناشوئی هم همین است.
·        اعضای طبقات اجتماعی مختلف در جهنم حوایج غریزی، مغزشان از کار می افتد، کر و خر و کور می شوند و به اتخاذ تصمیمات غلط مجبور می شوند که بعد باید تاوان آن را بپردازند.

8
گولاب اییی گلیر آغزوندان ـ آشکار ـ سنین
گول اوسته نصف اولونور یوخسا دُرّ دندانین؟

·        در دور و زمانه ای که این شعر سروده شده که قحط مسواک بوده است.
·        وقتی مادران برای ارزیابی دختر معینی به عنوان عروس بالقوه می رفتند، بوی دهان او یکی از فاکتورهای مهم بود.
·        به همین دلیل به بهانه ای دهن دختر مردم را می بوسیدند تا چند و چون آن را بسنجند.

·        شاعر در مصراع دوم، دهان معشوق را به گل تشبیه می کند و دندان او را به گوهر قند.
·        از تجزیه قند در لعاب دهان، گلاب تشکیل می شود و عطر آن از دهان او بیرون می زند.
·        این تصور و تصویر شاعر روشنگری واقعا زیبا ست.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر