مارکسیسم فرانگر است!
( پوزیتیویسم ِ پنهان در « مارکسیسم » تجدیدنظرگرایان ) (بخش ١)
سرچشمه:
مجله هفته
http://www.hafteh.de
حسن
( پوزیتیویسم ِ پنهان در « مارکسیسم » تجدیدنظرگرایان ) (بخش ١)
سرچشمه:
مجله هفته
http://www.hafteh.de
حسن
• من این مقاله و بخش اعظم مقالات خدامراد را هنوز نخوانده ام.
• فقط می خواهم روی حکم اول ایشان مکث کنم:
خدامراد فولادی
« مارکسیسم ، جهانشمول است و نمی توان آن را به زمان و مکان و یا کشور و جامعه ای خاص محدود و منحصر نمود. »
« مارکسیسم ، جهانشمول است و نمی توان آن را به زمان و مکان و یا کشور و جامعه ای خاص محدود و منحصر نمود. »
• این حکم انتزاعی خدامراد عزیز فی نفسه مطلقا نادرست نیست، ولی به چه معنی است؟
• من اگر جای ایشان بودم، قبل از هر چیز می گفتم که مارکسیسم چیست و هرگز نمی گفتم که چیزی در ورای زمان و مکان وجود دارد، یعنی بر فراز زمان و مکان شناور است.
• چون از تریاد ماده ـ زمان ـ مکان اصولا گزیر و گریزی امکان پذیر نیست.
• این اصل اساسی ماتریالیسم دیالک تیکی است.
• بنظر من و حتی بنظر علمای تا مغز استخوان ضد توده ای امپریالیسم، مارکسیسم، علمی از طراز علوم طبیعی است، از جنس ریاضیات و فیزیک و شیمی است.
• از این حکم خدامراد هم می توان تا حدودی ـ البته بطرزی دست و پا شکسته ـ همین نتیجه را گرفت:
• جهانشمولی و اعتبار همه جائی و همیشگی علم را.
• در باره مکانیک و شیمی و فیزیک و غیره نیز می توان همین «جهانشمولی و اعتبار همه جائی و همیشگی» را ادعا کرد.
• خوب اگر مارکسیسم علم است، چرا باید خصلت آیات الهی کسب کند؟
• مگر مکانیک کلاسیک با مکانیک کوانتومی تکمیل و عملا بطور دیالک تیکی نفی نشده است؟
• مگر فیزیک کلاسیک جای خود را به فیزیک مدرن نداده است؟
• مگر تئوری نسبیت اینشتین فاتحه ای بلند بر فیزیک کلاسیک نبوده است؟
• این البته هرگز به معنی بی اعتبار گشتن مکانیک کلاسیک نبوده و نمی توانست هم باشد.
• قوانین مکانیک کلاسیک ـ همچنان و هنوز ـ در حیطه مربوط بدان صادق اند ولی برای توضیح عوالم ذره ای، موجی و غیره نارسا هستند.
• مارکسیسم هم به مثابه علم، بنیان های عام و خارائین تئوریکی و اسلوبی خود را حفظ می کند و بی وقفه توسعه می دهد، باید توسعه دهد.
• لنین در زمینه ی توسعه خلاق مارکسیسم خدمات غول آسائی به خرج داده است.
• لنین با این و آن قابل مقایسه نیست.
• هر مفهوم و مقوله و قانون فلسفی را که بخواهیم تحلیل کنیم، به هیچ ترفندی نمی توانیم بر حضور ضرور لنین چشم پوشی کنیم.
• لنین را باید از نو شناخت.
• می شد «ایسم» دیگری به مارکسیسم اضافه نکرد.
• این اما ازاعتبار بی چون و چرای لنینیسم نمی کاست.
• محسوب داشتن مارکسیسم ـ لنینیسم به مثابه جهان بینی طبقه کارگر هم رئالیستی است و هم مطلقا درست است.
• این امر، اتفاقا پویائی (دینامیسم) مارکسیسم را نشان می دهد.
• همانطور که برسمیت شناسی مکانیک کوانتومی، فیزیک و شیمی مدرن رئالیستی و درست بوده است.
• لیبیگ ـ پدر شیمی مدرن ـ دوست مارکس بود و می گفت که الشیمیست های قرون وسطی هم کاری جز شیمی و آزمایشات شیمی نداشته اند.
• اکنون نه تنها الشیمی نفی دیالک تیکی شده، بلکه حتی شیمی مدرن تحول کیفی غول آسا کرده و زیر و زبر شده است.
• علم که نمی تواند به بهانه «جهانشمولیتش» درجا زند.
• می توان سطر سطر نوشته های خدامراد را تحلیل کرد.
سعید
• با سلام بر آقای خدامرادفولادی!• من اما ضمن احترام به شما باید بگویم که متدئولوژی غیرعلمی و غیردیلک تیکی شما مارکسیسم را به یک مذهب دگم ایستا تنزل داده و از مارکس و انگلس، پیامبرانی پیشگو و از آموزه های آنان آیه های الهی و ایمانی آفریده است.
• در صورتی که نه مارکسیسم ایده و آیین مذهبی دگم است و نه بنیانگذاران آن خدا و پیشگو و پیامبر بوده اند.
• خودشان بارها تأکید کرده اند که نظرات شان برآیند و فرآیند دیالک تیکی نظراتِ فلاسفه و اقتصاد دانان پیشین بوده است.
• پس همانطور که اینان به تکامل و تحول دیالک تیکی نظرات پیشینیان دست زده اند و از آنجا که مارکسیسم علم است و نه خرافه، پس طبیعی و علمی است که مارکسیست های بعد از آنان، نیز، خصوصأ لنین، در تکامل و پیشبرد و بیشتر زمینی کردن مارکسیسم نقش عمده ای داشته باشند.
• شما اگر حقیقتأ قصد ترویج مارکسیسم را دارید، بهتر است که ابتدائأ همانطور که خود به کیش شخصیت اشاره فرموده اید، از تبلیغ بت پرستی و شخصیت سازی، که دشمنان اخلاق و روش و خصلت مارکسیستی اند، دست بردارید و پیشرفت و پیشبرد علمی و دیالک تیکی مارکسیسم را «تجدید نظر» (رویزیون) جا نزنید!
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر