در واکنش اولیه بر مقاله
شیدان وثیق تحت عنوان
سه شعار فتیشی
انتخابات آزاد، آلترناتیو قدرت و مبارزه مسالمت آمیر
واو سین
دخالت نظامی کنونی با عواقب کثیفی که بدنبال دارد و توجیه جنگ داخلی جهانی، تحت عنوان «مبارزه علیه تروریسم» بار دیگر به یاد می آورد، که کوشش جامعه سرمایه داری برای تحکیم خویش، با آمادگی آن برای تخریب خویش همراه است.
از این رو، نفی جامعه سرمایه داری امری ضرور و الزامی است.
اینجا سخن از دیالک تیک واقعی پیشرفت و انحطاط است.
زیرا با توسعه تغییرات بنیادی جامعه، تضادها حدت می یابند و راه میخکوب کردن جامعه در فرماسیون فرتوت موجود،
از سقوط در قهقرای بربریت می گذرد!
بخش سوم
قرار داشتن زیر فشار تضادها و جنبش ضد گلوبالیزاسیون
شیدان وثیق تحت عنوان
سه شعار فتیشی
انتخابات آزاد، آلترناتیو قدرت و مبارزه مسالمت آمیر
واو سین
دخالت نظامی کنونی با عواقب کثیفی که بدنبال دارد و توجیه جنگ داخلی جهانی، تحت عنوان «مبارزه علیه تروریسم» بار دیگر به یاد می آورد، که کوشش جامعه سرمایه داری برای تحکیم خویش، با آمادگی آن برای تخریب خویش همراه است.
از این رو، نفی جامعه سرمایه داری امری ضرور و الزامی است.
اینجا سخن از دیالک تیک واقعی پیشرفت و انحطاط است.
زیرا با توسعه تغییرات بنیادی جامعه، تضادها حدت می یابند و راه میخکوب کردن جامعه در فرماسیون فرتوت موجود،
از سقوط در قهقرای بربریت می گذرد!
بخش سوم
قرار داشتن زیر فشار تضادها و جنبش ضد گلوبالیزاسیون
• جنبش محیط زیستی خود را عمدتا به عرصه ای مشخص ومسأله های مجزا و منفرد محدود می کرد، ولی جنبش ضد گلوبالیزاسیون که از وسعت نظر بیشتری برخوردار است، تا حدودی این مرحله را پشت سرگذاشته است.
• اما فقط تاحدودی!
• چون، طرح و بررسی پیوند پدیده ها با همدیگر، اغلب به بقایای طرز تفکری آلوده است، که قادر به ترک افق دید محدود خود نیست.
• از این رو ست، که حلاجی جریان فکری جنبش ضد گلوبالیزاسیون تناقض مند جلوه می کند.
• به عنوان اقدامی مثبت، می توان از طرح مسائل زیر سخن گفت:
1
• از طرح مجدد مسأله نحوه و درجه نفوذ طبقات اجتماعی
2
• از طرح مجدد مسئله تقسیم ثروت3
• طرح مجدد مسئله شرایط تأمین بقای نسل بشر از طرق انساندوستانه.
I
ایرادات جریان فکری جنبش ضد گلوبالیزاسیون
ایرادات جریان فکری جنبش ضد گلوبالیزاسیون
1
• این موضعگیری انتقادی هنوز به آن معنی نیست، که مسأله را از ریشه کاپیتالیستی آن بررسی کنند و به تغییراتی روی آورند، که درچارچوب سیستم حاکم نمی گنجد.
2
• مسأله اعتراض ضد سرمایه داری از سوی آنان بندرت به مسأله مالکیت ربط داده می شود.
3
• از این رو، به این نتیجه می رسند که اشکال اصلی کار، نه در شیوه تولید و تصاحب ارزش اضافی، بلکه در نحوه تقسیم ثروت نهفته است.
4
• آنها از اقدامات فرعی مانند «مالیات توبین» ( که دارندگان ارزهای انتقالی از بازار بورس را به پرداخت بخش ناچیزی از سود وامی دارد) انتظار معجزه دارند.
5
• هرچند در جنبش ضد گلوبالیزاسیون از ضرورت «دنیای دیگر» سخن رانده می شود، ولی منظور آنها از دنیای دیگر، صورت بندی اجتماعی دیگر نیست.
6
• اینکه آلترناتیو برای جامعه سرمایه داری می تواند تنها سوسیالیسم باشد، به خاطر آنها خطور نمی کند.
7
• بسیاری از فعالین جنبش ضد گلوبالیزاسیون هنوز از تردید خود نسبت به سیستم سرمایه داری به نتیجه ای قاطع نرسیده اند:
الف
• اکثر آنان با محکوم کردن سرمایه داری لگام گسیخته (وحشی) توهم برقراری سرمایه داری اهلی و خیرخواه را در سرمی پرورند.
ب
• این موضعگیری نتیجه ناگزیر امتناع آنان، از پرداختن عاری از پیشداوری به مسأله قدرت و حاکمیت است.
ت
• امید اینکه بدون تسخیر قدرت، می توان دنیا را تغییر داد ـ همانطور که هولووی یکی از برجستگان جنبش ضد گلوبالیزاسیون می گوید ـ نه تنها بمعنی تسلیم در برابر مسأله قدرت، بلکه همچنین بمعنی زانو زدن در برابر سیستم بازتولید حاکمیت است.
پ
• هولووی توانسته است، قدم به قدم، نه تنها تفکر مردم را، بلکه مشاهدات و احساسات آنها را آلت دست قرار دهد.
ث
• احتیاط آنان (اگر بخواهیم محتاطانه جمله بندی کنیم) در مورد مسأله قدرت، به بهانه تجربه ای تاریخی توجیه می شود که گویا روندهای انتقال قدرت که تحت لوای رهائی صورت گرفته اند، به گرفتار آمدن در نسوج جدید حاکمیت منجر شده اند.
ج
• استنتاج درستی، که اصولا راه بجائی نمی برد، زیرا کارآئی سیستم قدرت و عواقب اجتماعی مخرب آن دست نخورده باقی می مانند:
1
• عدم مقابله با سرمایه داری جهانی شده و استوار بر نئولیبرالیسم رادیکال را می توان تنها بقیمت عقیم کردن فکری خود توجیه کرد و این واقعیت تاریخی را از یاد برد، که سرمایه داری بازتولید خود را در فواصل زمانی معین، با توسل به شیوه های فاجعه آمیز و بربرمنشانه عملی می سازد.
2
• هرگز نباید از یاد برد که هردو جنگ جهانی قرن بیستم، در رابطه ای تنگاتنگ با تشدید تضادهای تمدن ستیز سرمایه داری شعله ور شده اند.
3
• دخالت نظامی کنونی با عواقب کثیفی که بدنبال دارد و توجیه جنگ داخلی جهانی، تحت عنوان «مبارزه علیه تروریسم» بار دیگر به یاد می آورد، که کوشش جامعه سرمایه داری برای تحکیم خویش، با آمادگی آن برای تخریب خویش همراه است.
• از این رو، نفی جامعه سرمایه داری امری ضرور و الزامی است.
4
• اینجا سخن از یک ضرورت اجتماعی و یا تکنولوژیک نیست.
5
• اینجا سخن از دیالک تیک واقعی پیشرفت و انحطاط است.
4
• زیرا با توسعه تغییرات بنیادی جامعه، تضادها حدت می یابند و راه میخکوب کردن جامعه در فرماسیون فرتوت موجود، از سقوط در قهقرای بربریت می گذرد.
5
• اگر پیگیر در اندیشه باشیم و به عاقبت کار بیندیشیم به این نتیجه ناگزیر خواهیم رسید، که انتقاد از سرمایه داری لگام گسیخته، از مسأله قدرت و ضد قدرت تفکیک ناپذیر است.
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر