۱۳۹۰ فروردین ۲۷, شنبه

سیری در جهان بینی احمد کسروی (3)

نیهلیسم

احمد کسروی
در هشتم مهرماه 1269 ه.ش در محله همکاوار تبریز چشم به جهان گشود.

پدرش به کار بازرگانی اشتغال داشت.
کسروی در تهران ابتدا به خدمت وزارت معارف درآمد، سپس به وزارت عدلیه رفت و سال‌ها عهده ‌دار ریاست عدلیه در شهرهای دماوند، زنجان وخوزستان گردید.
احمد کسروی پس از چند سمت دیگر در عدلیه بالاخره در سال 1311 از ادامه خدمت در مشاغل قضائی دست کشید و به وکالت پرداخت.
کسروی کتب بسیاری در زمینه های مختلف تاریخی و اجتماعی به رشته تحریر دراورد که از مهمترین آنها می توان به تاریخ مشروطه اشاره کرد.
از اقدامات عجیب کسروی برعهده گرفتن وکالت سرپاس مختار و پزشک احمدی، دو جنایتکار دوران رضاشاه بود
این دو در دوران سلطنت رضاشاه مسئول قتل مخالفان حکومت بودند
یكي از کارهای عجیب كسروي جشن كتاب سوزان او بود
او و طرفدارانش در اوايل دي ‌ماه هرسال در محل "هماد آزادگان" که خود مؤسس آن بود، جمع مي‌شدند و بعضي از كتب را به آتش مي‌كشيدند
در اوایل دهه بیست اعتقادات ضدمذهبی احمد کسروی به نحو بارزی فزونی گرفت
در این دوران او عقاید ضددینی خود را منتشر کرد که با واکنش های تند محافل مذهبی مواجه شد.
روز بیستم اسفندماه 1324 زمانی‌که بلیغ، بازپرس دادسرای تهران به شکایت روحانیون علیه کسروی رسیدگی می‌کند، گروهی از فدائیان اسلام به رهبری برادران سید حسین و سید علی امامی به دادسرا ریخته و احمد کسروی و منشی او سید محمد تقی حدادپور را در کاخ دادگستری ترور می‌کنند
خانواده و دوستان کسروی از بیم مخالفان جنازه او را در نقطه ای در کوههای شمال شهر تهران دفن کردند.
مراسم خاکسپاری کسروی دور از چشم مخالفانش که اکثریت روحانیون و چهره های مذهبی بود برگزار شد.
سازمان فدائیان اسلام که کسروی را به جرم الحاد و ارتداد اعدام انقلابی کرده بود، بعدها اقدام به ترور مسئولان بلندپایه حکومت پهلوی همچون هژیر، علا، رزم آرا و حسنعلی منصور کرد
درنهایت سيد مجتبي نواب صفوي و سه تن از اعضای این سازمان در تاریخ 25 تير ماه 1334 به اعدام محکوم شدند و دو روز پس از صدور این حکم اعدام شدند.

خراباتیان که بودند و چه می گفتند؟
شین میم شین

I
شیوه تحلیل کسروی

• ما در ایام کودکی از احمد کسروی تنها تاریخ انقلاب مشروطه و تاریخ هیجده ساله آذربایجان را خوانده ایم.
• یافتن و خواندن دیگر آثار ایشان ظاهرا برای ما کار آسانی نبوده است.

احمد کسروی شاید تنها روشنگر ایرانی است که در تشکیل شعور ما نقش تعیین کننده بازی کرده است.


• ما نمی توانیم عشق و احترام شورانگیز خود را نسبت به این بزرگوار بی بدیل پنهان کنیم.

• خلأ حضور او را همچنان و هنوز در جامعه و جهان به تلخی زهرترین زهرها همه روزه احساس می کنیم و تحلیل میراث غول آسا و بی همانند این شهید جسور تاریخ بشری را یکی از مهمترین وظایف خود می دانیم.

• پس از خواندن این مقاله تحلیلی راجع به «خرابات و خراباتیگری» از مشاهده وجوه مشترک بینشی خویش با ایشان غافلگیر شدیم و احساس رضایت و یقین نسبی به طرز تفکر خویش وجودمان را فراگرفت.


• ما اما علیرغم اینها همه، در متا تحلیل (تحلیل از تحلیل) خویش اوبژکتیف خواهیم بود.

• این خصیصه را از خود ایشان آموخته ایم.

• برای سرسپردگان حقیقت تاریخی، چاره ای جز این وجود ندارد.


1
مشخصه اول خراباتیان

حکم اول
خراباتيان كساني بودند كه جهان را يك دستگاه هيچ و پوچ بيهوده اي مي شمردند و به آفرينش و آفريدگار ايرادهاي بسيار مي گرفتند.

• از همین اولین حکم، شیوه تحلیل کسروی بوضوح تام و تمام خودنمائی می کند:
• او بی نیاز از مقدمه چینی، از اوبژکت مورد نظر آغاز می کند.

• خراباتیان را بی کم و کاست، آنسان که واقعا هستند، زیر ذره بین تحلیل می نهد، بسان بیولوگی که لجن بیرون کشیده از اعماق مرداب را ذره ذره زیر ذره بین می نهد و به تجزیه و تحلیل محتوای آن می پردازد.

• کسروی در این حکم، جهان بینی خراباتیان را مورد بررسی قرار می دهد:

1
نیهلیسم

• خراباتیان از سوئی به پوچی زندگی باور داشته اند.
• به عبارت دیگر، طرفدار نیهلیسم بوده اند.

2
آته ئیسم

• آنها از سوی دیگر به انتقاد از آفریگار و آفرینش می پرداختند.
• به عبارت دیگر موضع مخالف با ایدئولوژی حاکم، یعنی با طرز تفکر مذهبی داشته اند.

• کسروی پس از صدور حکم خویش، بسان بیولوگ به اثبات مدلل آن می پردازد.

• در عظمت کسروی هرگز نمی توان مبالغه کرد.


• هفتاد سال پیش چنان بخردانه تحلیل می کند که خواننده دچار حیرت می گردد.

• برای این که همچنان و هنوز ـ حتی هفتاد سال بعد ـ بندرت کسی یافت می شود که این چنین علمی به بررسی قضایا بپردازد.

• بندرت کسی یافت می شود که پس از صدور حکم خویش به اثبات اوبژکتیف ادعای خویش برخیزد.


• از کسروی می توان آموخت و باید آموخت.

• آثار کسروی را هرگز نباید سرسری خواند و خفت.

دلیل اول

• اي بي خبر، اين شكل مجسم هيچ است

• اين طارم و نُه سپهر ارقم هيچ است

خراباتیان هستی را با تمام عظمت غول آسایش هیچ می شمارند.
• منظور از مفهوم «هیچ» چیست؟
• چگونه می توان «طارم و نه سپهر ارقم» را، کاینات را هیچ انگاشت؟

دلیل دوم

• خوش باش كز اين نشيمن كون و فساد

• وابستة يك دم ايم و آن دم هيچ است

• در این حکم، دلیل خراباتیان برای ادعای خویش بازگو می شود:
• جهان و مافیها هیچ تلقی می شود، به خاطر کوتاهی عمر انسان ها.

• همین جا، جلوه دیگری از جهان بینی خراباتیان خودنمائی می کند:


• آنها چیستائی جهان و مافیها را نه براساس چند و چون خود اوبژکت مورد بحث، یعنی نه بر پایه چند و چون خود جهان و مافیها، بلکه بر پایه منافع شخصی خویش، یعنی بر پایه منافع سوبژکتیف خویش بررسی و ارزیابی می کنند.

• اگر آنها ـ بفرض ـ نامیرا می بودند، جهان و مافیها نه هیچ و پوچ، بلکه محتوامند و معنامند تلقی می شد.

• آنها بلحاظ فلسفی، دیالک تیک اوبژکتیف ـ سوبژکتیف را تخریب می کنند، قطب اوبژکتیف را دور می اندازند و قطب سوبژکتیف را عمده و مطلق می کنند.
• آنها قطب سوبژکتیف را به تنها معیار ارزیابی هستی بدل می کنند.

• ما این شیوه برخورد و بررسی را سوبژکتیویسم می نامیم.


• مراجعه کنید به سوبژکتیویسم.

• پس می توان گفت که خراباتیان بلحاظ معرفتی ـ نظری (یعنی در عرصه تئوری شناخت) سوبژکتیویست بوده اند.

دلیل سوم

• جهان و كار جهان جمله هيچ در هيچ است

• هزار بار من اين نكته كرده ام تحقيق

• خراباتیان در این حکم، برای اثبات حکم خویش، ادعای سوبژکتیف دیگری را تحویل مردم می دهند:
• چون من هزار بار تحقیق کرده ام، پس ادعای من رد خور ندارد.

• آنها به جای ارائه دلیل عینی ـ واقعی، به جای توضیح شیوه تحلیل خویش و نتایج واقعی حاصله از آن، به اختراع ادعائی غیرقابل اثبات بسنده می کنند.


• این هم یکی دیگر از تجلیات شرم آور سوبژکتیویسم است.


2
مشخصه دوم خراباتیان

حکم اول
مي گفتند:
«كسي از جستجو راه به جايي نمي برد و راز اين جهان را بدست نمي آورد و خرد گرهي از كار نمي گشايد.»

دقت و تیزبینی رئالیستی کسروی آدمی را به حیرت می افکند و به تحسین از اعماق دل وامی دارد:
• کسروی اکنون تئوری اجتماعی و تئوری شناخت خراباتیان را، یعنی مواضع معرفتی ـ نظری آنان را زیر ذره بین تحلیل خویش قرار می دهد.

• ما این حکم را نخست به تزهائی تجزیه می کنیم تا تحلیل آن سهلتر شود:


تز اول
می گفتند:
كسي از جستجو راه به جايي نمي برد!

• در این تز، تئوری شناخت جهان و مافیها مطرح می شود.

• چگونه می توان به شناخت جهان نایل آمد؟

• شیوه برخورد خراباتیان به شیوه تئولوژی منفی شباهت غریبی دارد.
نمایندگان تئولوژی منفی هرگز نمی گویند که خدا چیست.
• آنها تردستانه از توضیح چیستائی خدا شانه خالی می کنند.
• در عوض تا دلتان بخواهد در باره آنچه که خدا نیست، روده درازی می کنند.

• خراباتیان با این تز، در آن واحد دو نشان می زنند:


1

• آنها پراتیک بشری را، تلاش و تقلا، کاوش و پژوهش و جست و جو را تخطئه می کنند، بی آنکه دلیلی برای اثبات صحت ادعای خود ارائه دهند.
• آنها بلحاظ فلسفی، دیالک تیک پراتیک و تئوری را تخریب می کنند، قطب پراتیک را دور می اندازند و قطب تئوری را مطلق می کنند.
• آنها با این کار، سوبژکت وارگی (فاعلیت و مؤثریت) انسان را انکار می کنند.
• از انسان موجودی بی بو و بی خاصیت عرضه می کنند، تفاله ای، تپاله ای، زباله ای شاید.

2

• آنها از سوی دیگر، به انکار قابل شناسائی بودن هستی می پردازند.

• مراجعه کنید به اصل قابل شناسائی بودن جهان

• این مسئله را به جای خود بررسی باید کرد.
• آنها اما همزمان لیاقت معرفتی انسان را انکار می کنند.

• بدین طریق، انسان در قاموس آنان نه تنها سوبژکت عمل نیست، بلکه علاوه بر آن سوبژکت شناخت (معرفت) هم نیست.

تز دوم
مي گفتند:
کسی از جستجو راز اين جهان را بدست نمي آورد!

• مقوله «راز» یکی از مقولات اساسی در جهان بینی خراباتیان است.
• آنها همه چیزها، پدیده ها و سیستم ها را پنهان در پشت پرده راز تصور می کنند.:
• بدین طریق، تجربه و دانشی میسر نیست.
• شناخت چیزها، پدیده ها و سیستم ها محال است.
• آنچه که هست، رازی است که بوسیله مخزن اسرار با کسی در میان نهاده می شود، اگر او محرم راز باشد.

• این ادعا و نظر به معنی تخطئه امکان شناخت هستی و لیاقت شناخت هستی است.


• حالا می توان اندکی به ژرف اندیشی و تیزبینی کسروی پی برد.


تز سوم
مي گفتند:
خرد گرهي از كار نمي گشايد.

• خراباتیان برای خلع سلاح معنوی انسان ها به تخطئه خرد برمی خیزند.

• خرد در آثار آنان بی وقفه و بی امان بمباران می شود.


• بدین طریق، می توان گفت که خردستیزی (ایراسیونالیسم) یکی دیگر از عناصر اصلی جهان بینی خراباتیان است.

• بی دلیل و بی هوده نیست که خرد به یکی از مرکزی ترین مفاهیم فلسفه روشنگری و انقلابات بورژوائی در عصر جدید تبدیل می شود.

• برای برگرداندن خودمختاری چپاول شده انسانی به انسان، باید خرد را بر تخت نشاند.


• خرد مرکزی ترین مقوله همه غول های بی بدیل روشنگری اروپا از کانت تا هگل، از فویرباخ تا هولباخ، از هلوه تیوس تا ولتر، از جوردانو برونو تا گالیله بوده است.


• مراجعه کنید به خرد، خردستیزی و مقالات مربوطه.

• خراباتیان خرد بشری را قادر به گشودن گره های معرفتی نمی دانند.

دلیل اول

• در پرده اسرار كسي را ره نيست

• ز اين تعبيه جان هيچكس آگه نيست

• کسروی در این حکم صحت ادعای خود را بکمک نقل قولی از خراباتیان اثبات می کند.

• بنظر خراباتیان چند و چون هستی از ذره تا کاینات در پشت پرده بوسیله نیروئی ماورای طبیعی رقم می خورد:

پرده نشینی با پرده و پرده دار و ساز و برگ درخور که یادآور دستگاه های حکومتی فئودالی است.

• ما در تحلیل بوستان سعدی، تحت عنوان «خودآموز خوداندیشی» در این زمینه به تفصیل داد سخن سرداده ایم.


• در هر صورت، در جهان بینی خراباتیان کسی را به درون پرده راه نیست.

نبود راه به درون پرده همان، ناتوانی از وقوف به اسرار پشت پرده همان و ناآگاهی از چند و چون چیزها، پدیده ها و سیستم ها همان.

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر