۱۳۹۰ فروردین ۲۹, دوشنبه

نقدی بر «راسیونالیسم انتقادی» کارل پوپر (3)

خانه لودویگ ویتگن اشتاین

لودویگ ویتگن اشتاین (1889 ـ 1951)
فیلسوف و از مراجع پوزیتیویسم منطقی و فلسفه تحلیلی زبان

پروفسور مارتین بلومن تریت
برگردان میم حجری

• نئوکانتیانیسم که با توجه به «نیهلیسم تئوریکی» (ناتورپ) می ترسید که با شناخت عینی بکلی بیگانه شود، به دنبال قانونیت طبیعی مستقل از نقش سوبژکت امپیریکی می گشت.

• اما از آنجا که وجود «در خود» ماورای تجربی مطرود تلقی می شد، امکان اثبات متافیزیکی قوانین غیرممکن می گشت و فقط می توانست به راه حلی ایدئالیستی منتهی شود، اگر می خواست که مونیسم فکری را بر ضد مونیسم تصوری پوزیتیویسم علم کند.


• شعار اکنون از این قرار گشته بود:

• «همه چیز فکر است، فکر همه چیز است!» (مراجعه کنید به آثار ناتورپ)

پاول گرهارد ناتورپ (1854 ـ 1924)
فیلسوف آلمانی و مؤسس نئوکانتیانیسم

• به قول ناتورپ، «وجودی که در خود فکر جا نگرفته باشد» تحمل نخواهد شد.

• فکری حقیقتا خلاق که رو دست هگل می زد که به هر حال به تفاوت فکر و وجود نیاز داشت تا بتواند تقدم فکر بر وجود را اعلام کند.
• قاطعانه ترمی شد، اگر باور ایراسیونال (غیرعقلی) به یک منشاء را هم کنار می گذاشت.

• این امر در پوزیتیویسم مدرن جامه عمل پوشید و در شعار ویتگن اشتاین تبیین یافت:
• «هر آنچه که در باره اش نمی توان حرفی زد، باید در باره اش سکوت کرد!»

• فلسفه اکنون خود را از همه مفاهیمی که یادآور متافیزیک باشند، تطهیر می کند.

• پدیده های قانونمند دیگر نه به منشاء ماورای تجربی نسبت داده می شوند (آنسان که کانت نسبت می داد) و نه به چیزهای ماورای تجربی نسبت داده می شوند (آنسان که نئوکانتیانیسم نسبت می داد):
• برای اعتبار عینی پدیده های قانونمند، منشائی وجود ندارد!

• (بعد خواهیم دید که کارل پوپر به این مسئله برمی گردد.)

رودولف کارناپ (1891 ـ 1970)
فیلسوف و از نمایندگان امپیریسم منطقی

• بنظر کارناپ هر پرسش ایدئالیستی و یا رئالیستی در زمینه دلایل اونتولوژیکی، کاری عبث و بی معنا ست.

• معنامند فقط احکام مربوط به واقعیات امور اند، یعنی احکامی که مربوط باشند به فرمولبندی تأثیر متقابل واضح میان اندازه های روندهای فیزیکی قابل اندازه گیری.


• ویتگن اشتاین (مؤلف بررسی های منطقی ـ فلسفی) اعلام می کند که متد درست فط متدی است که در آن، غیر از «جملات علوم طبیعی» چیزی گفته نشود.

• در معیار و ملاک امپیریستی که بنا بر آن، معنای جمله بوسیله متد تصدیق آن کسب می شود، کلیه جملات عام از عرصه جملات معنامند دور رانده می شوند.


• آنگاه اصل تصدیق، خود خصلت متافیزیکی به خود می گیرد.

• آن سان که می توان از یک پیشرفت سخن گفت:

• پیشرفت از «پرستش باری تعالی» به «پرستش واقعیات امور.»

• بنظر کارناپ، بدین طریق می توان هر گونه متافیزیک را از عرصه فلسفه جارو کرد که به قول نویرات، به معنی ممنوع کردن هر کوششی در جهت جستن پایه و اساس برای علوم طبیعی در «نظام جهانی» است.

• این تنها به مثابه مفهوم واره ای از چیزهای نامشروط در ورای ـ قبل از همه ـ چیزهای مشروط صدق می کند.


• مراجعه کنید به کارناپ «منطق قدیم و جدید»:
• «برای کلیه مفاهیم فیزیکی می توان منشاء مفاهیم روانی خاص خود قائل شد، زیرا هر جریان فیزیکی اصولا بوسیله ادراک تعیین می شود.»
• «هرگز نمی توان از واقعیت امری، واقعیت امر دیگری را استنتاج کرد.»

• (واقعیت امر به تعلق داشتن مشخصه ای به افراد و طبقاتی از افراد و یا طبقات اطلاق می شود، به تعلق داشتن مشخصه ای به خواص و یا روابط و برقرار بودن رابطه ای میان دو و یا چند نفر، میان افراد و طبقات، میان خواص و غیره اطلاق می شود.
• مثال:
• «زمین یک سیاره است» یک واقعیت امراست.
• «زمین دور خورشید می گردد» نیز یک واقعیت امر دیگر است.

• باید میان واقعیات امور و حقایق امور فرق گذاشت.

• حقایق امور عبارتند از واقعیات اموری که در واقعیت عینی و یا در شعور انسانی واقعا وجود دارند.
• اما واقعیات اموری هم وجود دارند که آنها را نمی توان حقایق امور شمرد.
• مثلا واقعیت امر «زمین عمدتا از طلا تشکیل شده است!» را نمی توان حقیقت امر تلقی کرد، چون زمین عمدتا از طلا تشکیل نشده است.
• واقعیات امور بکمک احکام در تفکر بشری انعکاس می یابند.
• ما در فرصتی دیگر مفاهیم یاد شده را مفصلا توضیح خواهیم داد. مترجم)

• این کار معمولا با استنتاج قیاسی صورت می گیرد.

• تحلیل منطقی اما به تفسیر دیگری منجر می شود که ما اینجا بدان نمی پردازیم.

• از این قضیه، عدم امکان هر متافیزیکی نتیجه گرفته می شود که می خواهد بنا بر وقوف بر چیزهای ماورای تجربی، بنا بر وقوف بر هر آنچه که در ورای تجربه قرار دارد، در خود را به روی هر آنچه که غیر قابل وقوف است، ببندد.


• مثلا به روی «چیز در خود» که در ورای چیزهای تجربی قرار دارد، به روی «چیزهای نامشروط»، به روی «چیزهای مطلق»، به روی «ماهیت» و «معنای» جریاناتی که در ورای این جریان قرار دارند.


• بکمک چنین متدهائی می توان به پاکسازی بنیادی علوم پرداخت.» (نقل قول ها از اسکیربک: «تئوری های حقیقت ص 86»)


ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر