۱۳۹۰ فروردین ۱۳, شنبه

برای پیروزی آلترناتیو مبارزه باید کرد! (2)


سرمایه داری در مرحله امپریالیستی خویش، بشریت را بر سر دو راهی قرار داده است:
یا انقلاب و یا ابدیت استثمار، ستم و بحران
هانس هاینتس هولتس
برگردان میم حجری

2
وضع جهانی بغرنج

• هرکس چنین فکر کند، نه تنها در راستای منافع سرمایه داران فکر می کند، بلکه حتی بر ضد منافع خویشتن خویش.

• کهنه نگشتن مارکس و فعلیت تحلیل های او را بحرانی نشان می دهد که بشریت هم اکنون دست به گریبانش است.

• کسی که در سال 1990 (سال شکست اردوگاه سوسیالیسم) ادعا می کرد که مارکس کهنه شده، اکنون ـ بیست سال بعد ـ بطلان مطلق ادعای خود را به عیان می بیند.


• این حقیقت امر را نیز که پس از 150 سال نمی توان مارکس را بدون لنین بدرستی درک کرد و اندیشه هایش را بدرستی جامه عمل پوشاند، هانس پطر بره نر در مقاله ای در «جهان جوانان» به وضوح تام و تمام اثبات کرده است.


هانس پطر بره نر ضمنا توضیح داده است که امپریالیسم فرم ها و مراحل مختلفی به خود می گیرد و در سال 2010 بلحاظ فرم با سال 1914 و یا 1933 یکسان نیست.

• ادعای جامعه شناسی به نام کارل هرمان تیادن، مبنی بر اینکه مفهوم «فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی» برای درک تیپولوژی (مجموعه خواص خودویژه) جامعه نارسا ست، یاوه بی پایه ای بیش نیست.

• (در رد این یاوه در مجله توپوس مقاله مفصلی از سوی هانس هاینتس هولتس تحت عنوان «راجع به مسئله فرماسیون های اجتماعی» و از سوی دومه نیکو لوسوردو مقاله ای تحت عنوان «ایده دوران تاریخی» منتشر شده است. مترجم)

• فرم مرزگریز کاپیتالیسم در مراحل قبلی صنعتی کردن، کلونیالیسم (استعمار)، دوره مبتنی بر رقابت دولت های ملی و دوره مبتنی بر رقابت فرامرزی کنسرن ها اشکال سیاسی و فرم های حرکتی مختلفی به خود گرفته است که همواره از قانون انباشت دم افزون سرمایه تبعیت می کنند.

• صحت نظر لنین در زمینه نقش مسلط جدید سرمایه مالی را بحران کنونی بویژه به ثبوت می رساند.

• این حقیقت امر را که رقابت میان سرمایه های بزرگ کماکان، ابزارهای اعمال قدرت دولت های منفرد را لازم دارد و به خدمت می گیرد، می توان در زورگوئی کنونی بر دولت های کوچک اتحاد اروپا و در مبارزه رقابت آمیز سرمایه اروپائی آلمان و فرانسه با سرمایه آمریکائی در آسیا و آمریکای لاتین مشاهده کرد.


• ما اکنون در مرحله امپریالیستی عالی سرمایه داری بسر می بریم.

• اجبار قدرت های بزرگ سرمایه داری به تشکیل بازارهای جدید برای ارضای نیازهای سرمایه گذاری خود ـ همزمان ـ برای رهائی از هژمونی قدرت های بزرگتر سرمایه داری، توسعه بورژوازی ملی را الزامی می سازد.


• همانطور که در عرصه سیاست آمریکای لاتین دیده می شود، تمایلات مبتنی بر مخالفت با سیطره سرمایه آمریکائی زمینه را برای تشکیل حکومت های بورژوائی چپنما آماده می سازد.


• من عمدا مفهوم «چپنما» را بکار می برم، زیرا نه در برزیل و نه در آرژانتین و یا پرو تغییری در استثمار بی رحمانه اقشار دهقانی و پرولتری پدید نیامده است.


• ونزوئلا و بولیوی استثناء هستند.

چین فشار سرمایه گذاری و نیاز به مصرف قدرت های اقتصادی بزرگ آمریکا و اتحاد اروپا (به مثابه کشورهای صادر کننده و وارد کننده) را برای ارتقای سطح رشد خود مورد استفاده قرار می دهد.

• در روسیه کاپیتالیسمی نشو و نما می یابد که بر ذخایر زیر زمینی متکی است و استراتژی زمان تزار را در خاطر آدمی زنده می کند.


• سیاست جهانی بغرنحتر شده است.

• اکنون دیگر دو اردوگاه امپریالیستی و سوسیالیستی در مقابل هم صف نکشیده اند که میان شان تعادل بی ثباتی برقرار باشد.
• اکنون امپریالیسم های بیشماری در رقابت با یکدیگر اند و در اختلافات و اتحادهای آنها اختلاط ها و انقطاع های حیرت آوری بروز می کنند.

• جنگ های جانشینی (سفارشی) در مناطق حاشیه ای و در نقاط بلحاظ استراتژیکی مهم از قبیل افغانستان صورت می گیرند.


• میدان برای کشمکش های تمام ارضی در حال نشانه گذاری است، ولی چند و چون جبهه ها هنوز روشن نیست.


• برخی از غیبگویان و پیامبران بازار ارز علنا اعلام می کنند که تنها راه خروج از بن بست بحران سرمایه داری جنگ است.


ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر