۱۳۸۹ اسفند ۲۱, شنبه

آشنائی با اسکپتیسیسم و نئواسکپتیسیسم (1)

پیرون در دریای توفانی

پیرون الیسی (360 ـ 270 ق. م.)
فیلسوف یونان باستان
مؤسس اسکپ تیسیسم (پیرونیسم)

بخش اول
اسکپ تیسیسم (تردیدگرائی، شکاکیت) یونانی
پروفسور مانفرد بور
برگردان شین میم شین


• اسکپ تیسیسم مکتب فلاسفه یونانی است که در فاصله سال های (300 ـ 200 قبل از میلاد) پا به عرصه وجود نهاد و تا قرن دوم میلادی مؤثر واقع شد.

• توسعه اسکپ تیسیسم در جهان باستان به سه دوره تقسیم بندی می شود:

• دوره قدیم (پیرون، تیمون)
• دوره میانی معروف به دوره آکادمیک (ارکه سیلائوس، کارنه آدس)
• دوره جوان و یا جدید (آینه سیدموس، اگریپا، سکستوس امپیریکوس)

*****

• عنصرمشترک اسکپتیسیسم یونانی با استوئیسم و اپیکوریسم عبارت است از خوشبختی گرائی.

• اسکپ تیسیسم هم مثل آندو، آرامش روحی را پیش شرط نیل به خوشبختی واقعی قلمداد می کرد.

استوئیسم و اپیکوریسم راه رسیدن به این خوشبختی را در شناخت جهان می دانند، ولی اسکپ تیسیسم یونانی در صرفنظر از هر نوع شناخت می داند.

• اسکپتیسیست های یونانی شناخت جهان را محال اعلام می کنند.

• آنها ادعا می کنند که انسان با پرهیز از شناخت جهان، از تأثیرات آن در امان می ماند و می تواند به آن آرامش روحی که پیش شرط خوشبختی واقعی است، نایل آید.
• اسکپتیسیست های یونانی موضعگیری منفی خود را نسبت به امر شناخت در نکات آموزشی خود اثبات می کنند.
• این نکات از نقطه نظرها، ادعاها، تزها و دلایل تشکیل می یابند.

• با این نکات و در این نکات باید اثبات شود
که حقیقتی وجود ندارد، جهان غیرقابل شناخت است و شناخت بطور کلی محال است.


• پیرون ـ بنا بر روایت دیوگنس لرتیوس ـ ده نکته اسکپتیسیستی فرمولبندی کرده و اسکپتیسیست های یونانی دیگر نکات جدیدی بدان افزوده اند و یا آنها را تغییر فرم داده اند.


• نکات دهگانه پیرون حاوی ایرادت زیرین در زمینه امکان شناخت است:


نکته اول

• نکته اول به فرق میان موجودات زنده بلحاظ هوس، درد، سود و زیان مربوط می شود.
• از این نکته نتیجه گرفته می شود که نیات مورد نظر به نتیجه نهائی مورد نظر منتهی نمی شوند و لذا تناقض پدید می آید.
• از این رو ست که باید از داوری شتابزده در باره حقیقت پرهیز کرد.

نکته دوم

• نکته دوم به فرق میان طبیعت انسان های مختلف مربوط می شود.
• اسکپتیسیست های یونانی طبیعت انسان ها را به ویژگی ساختار جسمی آنها واابسته می دانند.

نکته سوم

• نکته سوم مبتنی است بر فرق میان درک چیزها، بدلیل فرق در طرق شناخت حسی.

نکته چهارم

• نکته چهارم به وضع و حال و بطور کلی به تعویض احوال انسان ها مربوط می شود که با تندرستی و بیماری، خواب و بیداری، شادی و غم، جوانی و پیری، شجاعت و ترسوئی، فقر و ثروت، کینه و مهر، گرمی و سردی، نفس و تنگی نفس در رابطه است.
• بنابرین، انسان ها بسته به وضع و حال خود، برداشت متفاوتی از چیزهای پیرامون کسب می کنند.
• دیوانگان را نمی توان به داشتن یک حالت غیر طبیعی متهم کرد.
• چرا باید این صفت در مورد آنها بیشتر از خود ما صدق کند.

نکته پنجم

• نکته پنجم به رسم و روال زندگی، قوانین، اعتقاد بر روایات اسطوره ای، قراردادهای منعقده میان خلق ها و قبول دگماتیکی نظرات مربوط می شود.
• این نکته در برگیرنده نظرات مربوط به زیبائی و زشتی، درستی و نادرستی، خوبی و بدی، خدایان، تولد و مرگ موجودات است.
• چون چیز واحدی بنظریکی عادلانه، بنظر دیگری غیرعادلانه، بنظر یکی خیر، بنظر دیگری شر جلوه می کند، بنابرین، شعار ما عبارت است از پرهیز از داوری شتابزده در باره حقیقت.

نکته ششم

• نکته ششم به اختلاط و پیوند مربوط می شود.
• بنا بر این نکته، هیچ چیزی در خلوص خود، بصورت درخود و برای خود ظاهر نمی شود.
• بلکه برعکس، هر چیز تحت تأثیر هوا، نور، رطوبت، گرما، سرما، حرکت، تبخیر و غیره قرار دارد.

نکته هفتم

• نکته هفتم به فواصل و جایگاه ها و مناسبات مکانی چیزها مربوط می شود، اگر آنها در مکان قرار داشته باشند.

• بنا بر این نکته، چیزها می توانند آنسان که در واقع هستند، بنظر انسان ها نرسند:

• بزرگ می تواند کوچک بنظر برسد، مربع می تواند گرد، مسطح می تواند ناهموار، مستقیم می تواند خمیده، بی رنگ می تواند رنگین جلوه کند.

• چون شناخت ما از این چیزها همواره بوسیله مناسبات مکانی و جایگاهی مشروط می شود، پس ماهیت واقعی آنها برای ما پنهان می ماند.


نکته هشتم

• نکته هشتم به مناسبات کمی و کیفی، به تنوع حالات چیزها در رابطه با گرما و سرما، تندی و کندی، روشنی و تیرگی رنگ آنها و غیره مربوط می شود.

نکته نهم

• نکته نهم به عمر پدیده ها و یا به غیرعادی بودن و کمیابی آنها مربوط می شود.

نکته دهم

• نکته دهم مبتنی است بر مقایسه چیزها با یکدیگر.
• مثلا مقایسه چیزهای سبک با چیزهای سنگین، چیزهای قوی با چیزهای ضعیف، چیزهای بزرگ با چیزهای کوچک، چیزهای بالائی باچیزهای پایینی.
• چیزی که در طرف راست تصور می شود، بنا بر طبیعت خود در طرف راست قرار ندارد، بلکه در مقایسه با چیز دیگر که در کنار آن قرار دارد، چنین تصور می شود.
• اگرجای چیز دوم را عوض کنیم، اولی را دیگر در طرف راست نخواهیم یافت.

*****

اسکپتیسیسم یونانی یک آموزش فلسفی ایدئالیستی ـ ذهنی و رلاتیویستی پیگیر و پیشفرم ندانمگرائی (اگنوستیسیسم) است.
• آموزش های اسکپتیسیستی یونانی را باید در پیوند با روند فروپاشی و سقوط جامعه برده داری جهان باستان در نظر گرفت.

• این آموزش ها محصول (انعکاس فکری) این روند تجزیه و تلاشی اند.


ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر