۱۳۸۹ اسفند ۱۲, پنجشنبه

فمینیسم بورژوائی، یا اینکه همبستگی زنان؟ (1)

مسئله زنان، مسئله مردان نیز است!
کلاودیا وانگرین
عصر ما (5 مارس 2004)
برگردان میم حجری

زنتصویر حاکم، زنتصویر حکام است!

• همه می دانند که ارزیابی کیفیت زندگی مردم در هر جامعه بر مبنای کیفیت زندگی خبرگان آن جامعه ابلهانه است.
• اما کمتر کسی می داند که ارزیابی درجه مساوات و برابری زنان بر مبنای حضور زنان منفرد در سمت ریاست در سیاست و یا اقتصاد که با سرکوب اکثریت مردم جامعه و وخیم تر کردن کیفیت زندگی توده ها همراه است، نیز ابلهانه است.
• اولین قربانیان چنین سیاستی اغلب خود زنان هستند.

• تعداد هر چه کمتر از شاغلین تماموقت اکنون به انجام کار هر چه بیشتر وادار می شوند.

• در این زمینه سنت های عملی معینی از دیرباز وجود دارند.

• اگر زنان کار خود را تحمل ناپذیر حس می کنند، ناراضی اند و دستمزدشان پائین تر است، پیشنهاد می شود که بهتر است که هم و غم خود را مصروف کارهای زیباتری کنند که درجه بیگانه سازی شان کمتر است.


• دیری است که ثابت شده، که ما زنان در هیچ زمینه ای ـ چه خوب و چه بد ـ دست کمی از مردان نداریم.


• میزان هوش زنان و مردان یکی است و چون از دیرباز ما را ناقص العقل نامیده اند، چه بسا برای اثبات لیاقت خود به انجام هر کاری تن در می دهیم.


• «صیادان کله» کنسرن های غول پیکر هم به این حقیقت امر پی برده اند و اصلا حاضر نیستند از بهترین فارغ التحصیلان دانشگاه های خبره پرور صرفنظر کنند، حتی اگر تصادفا زن باشند.


• اما با این حال، هر کس فکر کند، که زنان و مردان لیاقت های یکسانی دارند، خطای خطیری مرتکب می شود.

• زنان یک لیاقت بیشتر از مردان دارند و این لیاقت اضافی به اندازه کافی دست و پا گیر است.

• از آنجا که ما لیاقت آبستن شدن داریم و افکار عمومی حاضر به زیر پا نهادن اصل حمایت از مادران نمی شود، نتیجتا ما در جهان شغلی کاپیتالیستی ـ حداقل با مناسب بودن یکسان برای کار مربوطه ـ شانس کمتری از مردان داریم.
• اما برعکس!
• ما در چشم اقتصاد بازار، یعنی بلحاظ پیگیری، آماجگرائی، خودهمرنگ سازی و بی وجدانی، می توانیم در موارد منفرد بر مردان ضعیف الجثه با مدارک تحصیلی بدتر ترجیح داده شویم و «بهتر» از مردان قلمداد شویم.

• فشار کاری بیشتر ما را به قربانیان سهلتر متلک و آزار و تخریب روانی در محیط کار ـ ولی متأسفانه نه به انسان های بهتر ـ بدل می سازد.


• بنا بر «ناگزیری های به اصطلاح عینی» امروزه ما هرچه بیشتر بر سر دو راهی انتخاب میان 45 ساعت کار غیررسمی در هفته و وابستگی تام و تمام از شوهر قرار می گیریم.

• «ناگزیری های به اصطلاح عینی» را اقلیت انگشت شماری بنا بر میل و هوس خود (یعنی بطور سوبژکتیف) تعریف و تعیین می کنند، اقلیت انگشت شماری که درآمدشان به میلیاردها می رسد، بی آنکه به ازای آن کاری کرده باشند.

• زنانی که جزو این اقلیت انگشت شمارند و یا دستکم دفاتر «کار» آنها را اداره می کنند، باید بلحاظ سختگیری و بی رحمی از رقبای مرد خود همیشه جلوتر باشند.
• چنین زنانی در پله های نردبان ترقی باید هر روز از نو اثبات کنند که تیشه بر ریشه «غریزه مادری» زده اند و هرگز دست خود را سپر حمایت از ضعیفان نمی کنند.

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر