۱۴۰۰ فروردین ۱۱, چهارشنبه

فرهنگ مفاهیم فلسفی (الف) استدلال تقلیلی (۱)

Georg Klaus   

 پروفسور دکتر گئورک کلاوس

برگردان

شین میم شین
 

۱

·      در مثال «p» حکمی است به معنی «باران می بارد!»

·      «q» حکمی است به معنی «سنگفرش خیس می شود!»

·      « p à q » حکمی است حقیقی، مبنی بر این که «اگر باران ببارد، سنگفرش خیس می شود.»

 

۲

·      استدلال تقلیلی وقتی به کار می رود که «q» و« p à q» داده شده باشد و بر مبنای آن می توان  «p» را نتیجه گرفت:

سنگفرش خیس است.

اگر باران ببارد، سنگفرش خیس می شود.

پس باران می بارد.

 

۳

·      البته استدلال تقلیلی می تواند هم نادرست باشد و لذا به استدلال اضافی نیاز هست.

·      چون اگر سنگفرش خیس باشد، علتش اغلب می تواند باریدن باران باشد، ولی این امر دلیل دیگری هم می تواند داشته باشد.

 

۴

·      استدلال تقلیلی به دو دسته تقسیم بندی می شود:

 

الف

·      استدلال تقلیلی پیشرونده

 

ب

·      استدلال تقلیلی پسرونده.

·      در هر دوی آنها حکم «q» معلوم است.

 

۵

·      با این تفاوت که در استدلال تقلیلی پسرونده برای حکم «q» توضیحی ارائه داده می شود.

·      توضیحی که به کمک استدلال استقرائی استخراج می شود.

 

۶

·      روش معکوس با استدلال تقلیلی پسرونده را تصدیق می گویند که انجامش به عهده استدلال تقلیلی پیشرونده است.

 

۷

·      اینجا نتیجه منطقی از فرضیه های مقدم فرضی استخراج می شود و بعد در کوره پراتیک و آزمایش به محک زده می شود، یعنی با واقعیت عینی مورد مقایسه قرار می گیرد.

 

۸

·      اگر با واقعیت منطبق باشد، آنگاه می توان فرضیه را تأیید و تصدیق شده تلقی کرد.

 

۹

·      استدلال تقلیلی و متد تصدیق آن را ـ بر عکس استدلال استقرائی ـ همواره فرمی از پراتیک همراهی می کند.

 

۱۰

·      لنین در اثر خود تحت عنوان «ماتریالیسم و امپیریوکریتیسیسم» می گوید که این امر برای دست یابی به حقیقت نسبی راجع به واقعیت عینی کفایت خواهد کرد.

 

۱۱

·      اما دست یابی به تأیید و تصدیق مطلق تئوری های ما راجع به واقعیت عینی امکان پذیر نیست.

 

۱۲

·      تفاوت ماهوی روش استدلال استقرائی با روش استدلال تقلیلی در همین به کوره آزمایش و پراتیک سپردن فرضیه ها ست .

 

۱۳

·      این تفاوت ماهوی روش استدلال استقرائی با روش استدلال تقلیلی، اندیشه لنین را در فرم منطقی ـ انتزاعی مورد تأیید قرار می دهد.

 

۱۴

·      پیوند دادن «p» (حکم «باران می بارد!») به «q» (حکم «سنگفرش خیس می شود!») به لحاظ منطقی لازم است.

 

۱۵

·      اما پیوند منطقی نافی «p» (حکم «باران نمی بارد!») با نافی «q» (حکم «سنگفرش خیس نیست!») اعتبار مطلق دارد.

 

۱۶

·      این بدان معنی است که اگر باران ببارد، سنگفرش خیابان خیس می شود.

 

۱۷

·      حالا اگر نافی «q» (حکم «سنگفرش خیس نیست!») در میان باشد، آنگاه می توان نافی «p» (حکم «باران نمی بارد!») را نتیجه گرفت.

 

۱۸

·      به عبارت ساده تر، اگر حتی یک نتیجه گیری از فرضیه ای از کوره آزمایش و پراتیک سربلند بیرون نیاید، آنگاه می توان گفت که فرضیه به کلی نادرست بوده است.

 

۱۹

·      چنین نتیجه گیری ئی اما ـ به طور مطلق ـ دگماتیکی و ضد دیالک تیکی است.

 

۲۰

·      برای اینکه آن دیالک تیک حقیقت نسبی و حقیقت مطلق را نادیده می گیرد.

 

۲۱

·      فرضیه ها نه مطلقا درست اند و نه مطلقا غلط.

 

۲۲

·      در استدلال استقرائی ـ معمولا ـ نه از یک پیش شرط واحد، بلکه از انبوهی از پیش شرط ها نتیجه گیری می شود.

 

۲۳

·      از این رو، فرضیه مورد بحث در اکثر اوقات، از حکم واحدی تشکیل نمی یابد.

·      و لذا، در صورتی که مورد فوق الذکر پیش آید، به جای دور انداختن فرضیه مورد بحث، باید آن را تغییر داد و تصحیح کرد.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر