۱۴۰۰ فروردین ۳, سه‌شنبه

خود آموز خود اندیشی (۴۲۴)

خوداندیشی

شین میم شین

حکایت هجدهم

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»،  ص ۴۵ ـ ۴۶)

بخش دوم

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم!
 

۱

شنیدم، که روزی زمین می شکافت

عظام زنخدان پوسیده یافت

 

به خاک اندرش عقد بگسیخته

گهرهای دندان فرو ریخته

 

معنی تحت اللفظی:

روزی موقع حفر زمین

استخوان چانه ای را پیدا کرد که دندان هایش فروریخته بود.

 

سعدی

 در این دو بیت شعر،

چانه جمجمه ای را نصیب مشتزن می کند، تا اندیشه های خود را از قول آن ابلاغ کند.

سعدی

برای توصیف جمجمه

 دیالک تیک جزء و (۱) را به شکل دیالک تیک گوهر و گردن بند، دیالک تیک دندان و عقد زنخدان بسط و تعمیم می دهد.

 

جواب

 

سعدی برای توصیف جمجمه دیالک تیک جزء و کل را به شکل دیالک تیک گوهر و گردن بند، دیالک تیک دندان و عقد زنخدان بسط و تعمیم می دهد و از تلاشی کل ( گردن بند و عقد) خبر می دهد.

 

۲

دهان، بی زبان، پند می داد و راز

که ای خواجه، با بی نوائی بساز!

 

نه این است حال دهن زیر گل

شکر خورده انگار با خون دل

معنی تحت اللفظی:

دهان بی زبان افشای راز می کرد و اندرز می داد:

با بینوایی بساز

برای اینکه

دهنت در زیر خاک چنان خواهد شد که انگار شربت شیرین خون خورده است.

 

 سعدی

 در این دو بیت شعر،

 از زبان دهان بی دندان و بی زبان، به تبلیغ تئوری تسلیم و تحمل و رضا می پردازد.

 

سعدی

باب پنجم بوستان

 را

به

این تئوری ارتجاعی اختصاص داده است.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر