۱۴۰۰ فروردین ۸, یکشنبه

میتسه گربه ـ مینی موش (۲۳)

 gebrauchtes Buch – Muschi Miezekatze. [Hardcover] – Muschi Miezekatze. [Hardcover]

 

جینا روک پاکو

(۱۹۳۱)

 

برگردان

میم حجری

 

مینی موش نقل مکان می کند. 

 

·    روزی از روزها، مادر ـ پدر به پطر می گویند که باید نقل مکان کنند.

 

·    آنها باید به زندگی در شهر دیگری بپردازند.

 

·    «این اما خیلی غم انگیز است!»، اینگا دوست دختر پطر می گوید.

·    «با مینی موش چی می کنید؟»

 

·    «عجب سؤال یاوه ای!»، پطر می گوید.

·    «مینی موش البته که با ما نقل مکان می کند.»

 

·    «گربه ها به خانه ها تعلق دارند، نه به سکنه خانه ها!»، اینگا می گوید.

 

·    پطر اما نظر اینگا را نمی پذیرد.

 

·    وقتی که مبل و اساس خانه به بیرون برده می شوند، مینی موش را ترس برمی دارد.

 

·    پطر او را در حمام زندانی می کند.

 

·    مینی موش بعد در سبد خاص خود به خانه دیگری، در شهر دیگری برده می شود.

 

·    در خانه جدید از سبد بیرون می آید و دور و بر خود را هراس زده ورانداز می کند.

 

·    «تو خواهی دید که اینجا خیلی زیبا ست!»، پطر می گوید.

 

 

·    «فکر می کنی که مینی موش فرار خواهد کرد؟»، پطر از مادرش می پرسد.

 

·    «امکانش هست!»، مادر می گوید.

 

·    آنگاه می بینند که در خانه باز است، ولی مینی موش اعتنائی بدان نمی کند و به بغل پطر می پرد.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر