۱۴۰۰ فروردین ۷, شنبه

درنگی در «تحلیلی» از فریاد ناصری راجع به مفهوم جهان (۷)

 

جهان در عالم فارسی

فریاد ناصری
(۲۰ مارس ۲۰۲۱) 
 
ویرایش و تحلیل
از
یدالله سلطان پور
 
۱

این سنت است 

که 

اجازه می‌دهد 

در فارسی از جهان را 

نماینده‌ی تمام حرف‌ها از جهان بدانیم.

 
عجب آفتابه ای بر سر تا پای زبان فارسی.
 
این جمله حریف
فقط معنی ندارد.
 
صد رحمت به آخوندها.
 
من ـ زور حریف
این است
که
او با اجازه سنت،
هر چه را که کسی به زبان فاسی راجع به جهان سرهم بندی کرده، 
به مثابه همه حرف ها راجع به جهان بداند.
 
۲

این سنت است 

که

 اجازه می‌دهد

 از یک حرف بفهمیم جهان در عالم فارسی چظور دیده شده، چطور تعریف شده و چه حد و حدودی دارد.

 
حریف با اجازه سنت
حرفی راجع به جهان 
را
برای پی بردن به انعکاس جهان، تعریف جهان و حد و حدودش در عالم فارسی «می فهمد.»

عالم فارسی 
به
چه معنی است؟

در
قاموس حریف
هر زبانی عالم خاص خود را دارد.
عالم زبان انگلیسی
از
 هندوستان و ایرلند و انگلستان شروع می شود و به سوئد و سوئیس و نیوزلند و استرالیا و ایالات متحده امریکا می رسد.
اگر خری در یکی از این کشورها راجع به جهان عرعری کرده باشد،
سنت
اجازه می دهد که حریف در عرعر خری
انعکاس جهان، تعریف جهان و حد و حدود جهان
را
بفهمد.

سؤال این است که چرا حریف اعتنایی به جهان مادی و واقعی و عینی و حی و حاضر ندارد؟
 
ضمنا
چرا
خودش
جهان
را
منعکس و تعریف و اندازه گیری نمی کند؟

۳

برای تماشای این تعریف‌ها و حد و حدودها و دیدن‌ها یک غزل از انوری را انتخاب می کنیم:
 
چرا 
غزلی از انوری و نه از سعدی و حافظ و خاقانی و طبری و کسرایی؟
 
۴

بدیدم جهان را نوایی ندارد

جهان در جهان آشنایی ندارد

بدین ماه زرینش در خیمه منگر

که در اندرون بوریایی ندارد

به عمری از آن خلوتی دست ندهد

به نادر اگر بازی راست بازد

نباشد که با آن دغایی (دغل، قلب، خس و خاشاک) ندارد

نیاید به سنگی در انگشت پایی

که تا او در او دست و پایی ندارد

بکش انوری دست از خوان گیتی

چنین چرب و شیرین ابایی ندارد.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر