۱۴۰۰ فروردین ۲, دوشنبه

درنگی در کاریکلماتور های پرویز شاپور (۱۹)

    از کاریکلماتور چه می‌دانید - 1

 کاریکَلِماتور

(مرکب از کاریکاتور + کلمات)

نامی است 

که 

پرویز شاپور 

 بر نوشته‌های خود داده است.

 

مأخذ:

سایت انترنتی دیده ور

 

درنگی

از

ربابه نون

 


۲۱
 همزمان با پیدا کردنت 

خودم را گم کردم.

 

پرویز

در این کاریکلماتور

بی آنکه خودش متوجه باشد،

دیالک تیک های زیر را بسط و تعمیم داده است:

 

الف

 همزمان با پیدا کردنت 

خودم را گم کردم.

 

پرویز

دیالک تیک سوبژکت و اوبژکت

را

به 

شکل دیالک تیک من و تو

(دیالک تیک گم کننده و گمشده)

ب

 همزمان با پیدا کردنت 

خودم را گم کردم.

 

به

شکل دیالک تیک من و من

(دیالک تیک یابنده و گم شونده)

 

این بدان معنی است

که

جوینده ی یابنده به گمشده تبدیل شده است.

 

یعنی

جوینده یابنده در گمشده پیدا شده

منحل و مضمحل و ذوب گشته است.

این یک ایده عرفانی است:

عارف پس از نیل به الله (سوبژکت پس از پیدا کردن اوبژکت) 

در آن منحل و مضمحل می شود.

ذوب می شود:

آن سان که تمیز الله از عارف محال می گردد.

انا الحق حلاج

بدین معنی بوده است.


پ 


 همزمان با پیدا کردنت 

خودم را گم کردم.

بعد از پیدا کردن گمشده،

دیالک تیک سوبژکت و اوبژکت

به

شکل دیالک تیک گم کننده و گم شونده 

بسط و تعمیم یافته است:

در 

حالیکه 

هویت گم کننده و گم شونده

یکی است.

خود پرویز است.

پرویز

اینجا

خودبازی (گم کدرن خود)

را

به دو معنی به کار برده است:

پس از پیدا کردن گمشده خود

خود

را

و

دست و پای خود

را

و

هویت خاص خود

را

باخته است.

مبدل به هیچ و پوچ گشته است.

در

عرفان

همین بلا بر سر دیالک تیک ماده و روح

و

  دیالک تیک سوبژکت و اوبژکت 

و

هر  دیالک تیک دیگر می آید:

تضاد آندو قطب 

محو می شود

و

وحدت آندو قطب

اثبات و مطلق.

 

پایان

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر