۱۳۹۷ شهریور ۴, یکشنبه

پای منبر دکتر مرتضی محیط و پامنبری های او (۲)



مرتضی محیط 
(متولد ۱۳۱۴ در شوشتر خوزستان)
 نویسنده و پژوهشگر  
مقیم کالیفرنیا 
 حوزهٔ فعالیت او بیشتر در زمینهٔ مسائل سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است. 
وی از حامیان جنبش سبز و از مخالفان حملهٔ نظامی به ایران است و آن را با هدف نابودی ایران تحت عنوان دخالت بشردوستانه می‌داند. 
 
یادداشتی بر مفهوم "چپ ملی" در دیدگاه دکتر مرتضی محیط
نویدنو
 
تلخیص، ویرایش و تحلیل
از
یدالله سلطان پور

۱
دکتر مرتضی محیط
مطرح کردند که من در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲
دانش آموزی ۱۶ ساله و طرفدار دکتر مصدق بودم
اما
گرایشات چپ نیز داشتم
و
به عبارتی
"چپ ملی"
بودم. 
 
آنچه که در این جمله اول خطبه دکتر محیط 
ساده و پیش پا افتاده و عادی
می نماید،
اولا
دال بر متد تحلیل او (و نه فقط او) ست.
 
دال بر شروع تحلیل از شخص شخیص خویش است.
 
جامعه بینی = خودبینی
 
کسب و کار اکثریت قریب به اتفاق روشنفکران غیر پرولتری همین است.
 
مبدأ قرار دادن خویشتن خویش در شناخت هر چیز.
 
۲
دکتر مرتضی محیط
مطرح کردند که من در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲
دانش آموزی ۱۶ ساله و طرفدار دکتر مصدق بودم
اما
گرایشات چپ نیز داشتم
و
به عبارتی
"چپ ملی"
بودم.
 
این
ضمنا
فقط
یک روی مدال است.
 
روی دیگر همین مدال،

مبدأ قرار دادن سوبژکت دیگری است
که
مثلا 
ابراز نظر مثبت و یا منفی کرده است.

اگر 
سوبژکت دیگر
ابراز نظر کرده باشد،
بی آنکه رد پایی از خود به جا گذاشته باشد،
مثلا
بی آنکه اسم و رسم و عکس و شرح حالی عرضه داشته باشد،
روشنفکران غیر پرولتری
آچمز می شود.
جنون می گیرند 
و 
سر خالی از مغز اندیشنده ی خود را بر در و دیوار می کوبند.

حریف
را
قبل از همه
بزدال
تصور و تصویر می کنند.

تلفن می زنند و تلگراف می فرستند 
خود
را مشتری پر و پا قرص آثار او جا می زنند
تا 
بلکه اسم و رسم و عکسی از او گیر آورند.

این
اما
به چه معنی است؟
 
۳
دکتر مرتضی محیط
مطرح کردند که من در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲
دانش آموزی ۱۶ ساله و طرفدار دکتر مصدق بودم
اما
گرایشات چپ نیز داشتم
و
به عبارتی
"چپ ملی"
بودم.
 
این
دال
بر سوبژکتیویسم معرفتی است:
 
در 

سوبژکتیویسم معرفتی
موضوع شناخت
فراموش می شود.
 
اندیشه و نظر به باد فراموشی سپرده می شود.
 
صاحب نظر
سانترالیزه می شود.
 
صاحب نظر
در دیالک تیک نظر و صاحب نظر
نقش تعیین کننده کسب می کند.
 
این بدترین بیماری اسلوبی (متدیکی) روشنفکریت غیر پرولتری است.
 
۴
دکتر مرتضی محیط
مطرح کردند که من در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲
دانش آموزی ۱۶ ساله و طرفدار دکتر مصدق بودم
اما
گرایشات چپ نیز داشتم
و
به عبارتی
"چپ ملی"
بودم.
 
شناخت 
در قاموس روشنفکریت غیر پرولتری
در 
کشف مشخصات کمی سوبژکت شناخت (صاحب نظر چه در هیئت شخص شخیص خویش و چه در هیئت حریف دیگر) 
خلاصه می شود:
مثلا
در
کشف سن و سال کسی
کشف درجه تحصیل کسی
کشف تعلقات حزبی کسی
کشف تعداد اعضای جریان سیاسی
کشف اسم رهبر حزبی
کشف اسامی کتب کسی
کشف اسامی کتبی که حریف ترجمه کرده است.
کشف سابقه مثبت و منفی حریف
مثلا
لو دادن کسی در جوانی
پناه دادن کسی در زمانی
کشف سمت شغلی و حرفه ای و صنفی حریف
 و
غیره.
 
شناخت بدین طریق
شباهت غریبی به تجسس و جاسوسی پیدا می کند. 
 
۵
دکتر مرتضی محیط
مطرح کردند که من در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲
دانش آموزی ۱۶ ساله و طرفدار دکتر مصدق بودم
اما
گرایشات چپ نیز داشتم
و
به عبارتی
"چپ ملی"
بودم.
 
پا منبری های دکتر محیط
کمترین اعتنایی به اوبژکت شناخت (مثلا کودتای ۲۸ مرداد ویا حضرت محمد مصدق) ندارند.
 
یعنی
کمترین علاقه ای به کشف حقیقت عینی (حقیقت مستقل از این و آن)  ندارند.
 
حتی
در خفا و دور از چشم غیر  
از خود نمی پرسند که کودک ۱۴ ـ ۱۵ ساله
چگونه می تواند نسبت به حریفی، جریان سیاسی ئی، کشوری
 (نسبت به مش محمد مصدق، چپ، امپریالیسم امریکا و انگلیس)
موضع بگیرد؟
 
هدف و آماج پامنبری های هندوانه در دست،
این است که دکتر محیط که «خاک را به نظر کیمیا کند»، «گوشه چشمی به «آنها» کند.» 
 
ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر