۱۳۹۷ شهریور ۲, جمعه

زبان فارسی و ناهنجاری های جدیدش (۱۴)

 
مهندس صادق انصاری
(ا. برزگر)

اندیشه ها، مفاهیم و زبان فارسی
در
قلمرو «ولایت فقیه»

دفتر چهارم
شورای نویسندگان و هنرمندان ایران
(۱۳۶۵)

ویرایش و تحلیل
از
شین میم شین

۱
  سنتگرایان
با
استفاده از «اهرم قدرت»
توانست
نیروهای میلیونی سنتگرای مذهبی
را
زیر چتر حمایتی خود قرار دهد
و
با
تکیه بر آنها
حاکمیت خود
را
بر
انقلاب
و
 جامعه انقلابی
تحمیل کند
و
آن
را
استحکام بخشد.
 
الف برزگر
بسان نظریه پردازان و نظرسازان امپریالیستی می عندیشد:
نه، قادر به دیدن طبقات و اقشار جامعه است و نه قادر به دیدن مبارزه طبقاتی در عرصه های متنوع حیات جامعه است.

جامعه ایران
 در 
قاموس الف برزگر
نظریه پردازان و نظرسازان امپریالیستی )
نه، 
میدان مبارزه طبقاتی،
بلکه 
میدان مبارزه سنت با تجدد 
(ترادیسیون با مدرنیته)
بوده است.

سؤال
اکنون این است 
که 
نمایندگان سنت و تجدد 
( ترادیسیون و مدرنیته)
چه نام داشته اند؟
 
۲
سنتگرایان
با
استفاده از «اهرم قدرت»
توانست
نیروهای میلیونی سنتگرای مذهبی
را
زیر چتر حمایتی خود قرار دهد
و
با
تکیه بر آنها
حاکمیت خود
را
بر
انقلاب
و
 جامعه انقلابی
تحمیل کند
و
آن
را
استحکام بخشد.
 
الف برزگر
عاجز از تمیز دوگانگی ارتجاع سیاه است.
عاجز از تمیز بروجردیسم از خمینیسم است.


ثریا اسفندیاری
در خاطره ای راجع به بهائیان
 بر وجود روابط حسنه میان بروجردی و محمد رضا شاه 
اشاره کرده است:
محمدرضا شاه به ثریا می گوید که مقلد بروجردی است.

این خاطره البته به سال های پس از کودتا و قبل از انقلاب سفید مربوط می شود.

تئوریسین های دربار شاه
احتمالا
تیزهوش تر از الف برزگر بوده اند 
و
 به
 این دوگانگی روحانیت 
پی برده بوده اند.

حمایت دربار از روحانیت
به احتمال قوی
از
 بخش سنتی روحانیت
(بروجردیسم)
بوده است.
 
۳
سنتگرایان
با
استفاده از «اهرم قدرت»
توانست
نیروهای میلیونی سنتگرای مذهبی
را
زیر چتر حمایتی خود قرار دهد
و
با
تکیه بر آنها
حاکمیت خود
را
بر
انقلاب
و
 جامعه انقلابی
تحمیل کند
و
آن
را
استحکام بخشد.
 
اشرافیت فئودالی ـ روحانی
پس از انقلاب سفید
عملا
دو شقه می شود:
 
الف
اشرافیت فوندامنتالیستی ـ فئودالی ـ روحانی 
(خمینیسم) 
 
ب
اشرافیت سنتی ـ فئودالی ـ روحانی
(بروجردیسم)
 
۴
اشرافیت فوندامنتالیستی ـ فئودالی ـ روحانی 
(خمینیسم)
پس از شکست انقلاب سفید
و
تسخیر وسایل اساسی تولید و اهرم های فرهنگی و سیاسی
سکسی می شود.
جذاب می شود.
محبوبیت کسب می کند.

اشرافیت فوندامنتالیستی ـ فئودالی ـ روحانی 
(خمینیسم)
ضمنا
به بازپس ستاندن املاک و مستغلات و غیره روحانیت می پردازد
و
اشرافیت سنتی ـ فئودالی ـ روحانی
(بروجردیسم)
 را
به سوی خود جلب می کند.
 
اگر هم مجتهدی رو داری کند، بر سر او بلایی آورده می شود 
که بر سر  آیة الله شریعتمداری آمده است
که به بهانه همفکری با صادق قطب زاده
رسوا می شود.
 
الف برزگر 
عاجز از دیدن این دوگانگی است.
 
در نتیجه
اشرافیت فئودالی ـ روحانی
را
یکپارچه تصور می کند.
 
آنهم 
در 
هیئت سنتگرایی (ترادیسیونالیسم)
 
۵
سنتگرایان
با
استفاده از «اهرم قدرت»
توانست
نیروهای میلیونی سنتگرای مذهبی
را
زیر چتر حمایتی خود قرار دهد
و
با
تکیه بر آنها
حاکمیت خود
را
بر
انقلاب
و
 جامعه انقلابی
تحمیل کند
و
آن
را
استحکام بخشد.
 
اشرافیت فئودالی ـ روحانی
(سنتگرایان در قاموس الف برزگر و اجامر امپریالیستی) 
توده های میلیونی سنتگرای مذهبی
را
زیر چتر حمایت خود قرار می دهند.

این جفنگ الف برزگر
دال
بر
وارونه بینی او ست.

قضیه عکس این تصور الف برزگر است:
توده های مذهبی میلیونی عقب مانده در اعماق تاریخ
 از
فرط خریت
اشرافیت فوندامنتالیستی ـ فئودالی ـ روحانی 
(خمینیسم) 
را
زیر چتر حمایت  همه جانبه خود قرار می دهند
و
اکنون
احتمالا
مثل سگ پشیمانند.

به همان سان که توده های عقب مانده آلمان
از
تحت چتر حمایت همه جانبه خود قرار دادن فاشیسم پشیمان بوده اند.

توده های میلیونی کارگر و پیشه ور و دهقان
هرگز به ارتجاع سیاه تمکین نمی کنند.

۶
  سنتگرایان
با
استفاده از «اهرم قدرت»
توانست
نیروهای میلیونی سنتگرای مذهبی
را
زیر چتر حمایتی خود قرار دهد
و
با
تکیه بر آنها
حاکمیت خود
را
بر
انقلاب
و
 جامعه انقلابی
تحمیل کند
و
آن
را
استحکام بخشد.
 
از دید الف برزگر 
در سایه حمایت سنتگرایان از توده های میلیونی سنتگرا
حاکمیت سنتگرایان
تحکیم می شود
و
نه
تشکیل.
 
حاکمیت سنتگران
خرافه ـ مفهومی بیش نیست.
 
حاکمیت 
همیشه طبقاتی است
و
نه
فکری.
 
این 
همیشه و همه جا
طبقه حاکمه
است
که
با
تسخیر وسایل اساسی تولید
حاکمیت طبقاتی خود
 را  
برقرار می سازد
و
ضمنا
روبنای ایده ئولوژیکی جامعه
را 
تسخیر می کند و تغییر می دهد.
 
۷
  سنتگرایان
با
استفاده از «اهرم قدرت»
توانست
نیروهای میلیونی سنتگرای مذهبی
را
زیر چتر حمایتی خود قرار دهد
و
با
تکیه بر آنها
حاکمیت خود
را
بر
انقلاب
و
 جامعه انقلابی
تحمیل کند
و
آن
را
استحکام بخشد.
 
خرافه - مفهوم دیگر الف برزگر
تحکیم حاکمیت خود توسط سنتگرایان کذایی
بر
انقلاب کذایی و جامعه انقلابی کذایی است.
 
جامعه انقلابی وجود ندارد.

جامعه
در
قاموس مارکسیسم
فقط
به مثابه فرماسیون اقتصادی
وجود دارد.
 
مراجعه کنید 
به 
جامعه
در
  دایرة المعارف جامعه شناسی مارکسیستی ـ لنینیستی
 
انقلابی 
در بین نبوده 
تا
اشرافیت فئودالی ـ روحانی
(سنتگرایان در قاموس الف برزگر و اجامر امپریالیستی)
حاکمیت خود را بر آن تحکیم بخشد.
 
ضد انقلابی در بین بوده است.
 
ادامه دارد.
 


 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر