۱۳۹۷ شهریور ۳, شنبه

سنگ زیرین آسیا بودن در کشاکش های ایده ئولوژیکی (۳)


داریوش لعل ریاحی
 
۱
آقای «شعر نو»،
اگر اهلً تکاپو و جستجو در این عرصه هستید،
 آیا این نیمه عریان از ذهن های فحاش و الفاظ نامناسب، 
خودمان یعنی ایرانی ها را نمی بینید
که در مورد طرفداران این یا آن جریان سیاسی که حتی الفاظ رکیک به کار می برند….
 
این جمله لعل ریاحی،
معیوب است.
 
درک منظور او آسان نیست.
 
شاید منظور او به شرح زیر بوده است:
 
آقای «شعر نو»،
 اگر اهلً تکاپو و جستجو در این عرصه هستید،
 آیا 
در 
این نیمه عریان از ذهن های فحاش و الفاظ نامناسب، 
خودمان
را
 یعنی ایرانی ها را نمی بینید
که
از
 طرفداران این یا آن جریان سیاسی اند
و
 حتی الفاظ رکیک به کار می برند؟
 
ما
در هر صورت همین برداشت خود از جمله لعل ریاحی
را
مورد تأمل قرار می دهیم.

البته
با اذهان فحاش و با الفظ رکیک مان.
دارندگی و برزندگی

۲

آقای «شعر نو»،
 اگر اهلً تکاپو و جستجو در این عرصه هستید،
 آیا 
در 
این نیمه عریان از ذهن های فحاش و الفاظ نامناسب، 
خودمان
را
 یعنی ایرانی ها را نمی بینید
که
از
 طرفداران این یا آن جریان سیاسی اند
و
 حتی الفاظ رکیک به کار می برند؟
 
لعل ریاحی
پیش شرط جامعه شناسی
را
اهل تکاپو (تلاش ورزی، دوندگی) و جست و جو بودن
می داند.
 
شاید منظور او
داشتن حس کنجکاوی
باشد.
 
خواه این باشد و خواه این نباشد،
کنجکاوی 
لکوموتیو روحی و روانی تلاش و تکاپو ست.
 
اما
همه پدیده های پسیکولوژیکی
مثلا
کنجکاوی و تکاپو و جستجو
ثانوی 
اند.
 
یعنی معلول شرایط مادی (واقعی ـ عینی) و طبقاتی اند.
 
۳
آقای «شعر نو»،
 اگر اهلً تکاپو و جستجو در این عرصه هستید،
 آیا 
در 
این نیمه عریان از ذهن های فحاش و الفاظ نامناسب، 
خودمان
را
 یعنی ایرانی ها را نمی بینید
که
از
 طرفداران این یا آن جریان سیاسی اند
و
 حتی الفاظ رکیک به کار می برند؟

یکی از ایرادات چشمگیر روشنفکران غیر توده ای،
فقدان ریشه گرایی (رادیکالیته) در عرصه شناخت است.
 
تفاوت تحلیل دیالک تیکی ـ ماتریالیستی (مارکسیستی ـ لنینیستی)
با 
«تحلیل» های بندتنبانی فئودالی و بورژوایی
همین جا ست.
 
ایراد لعل ریاحی به ما
البته به نیت ارشاد ما
هم
همین است.
 
به این موضوع بعد برمی گردیم.
 
۴
آقای «شعر نو»،
 اگر اهلً تکاپو و جستجو در این عرصه هستید،
 آیا 
در 
این نیمه عریان از ذهن های فحاش و الفاظ نامناسب، 
خودمان
را
 یعنی ایرانی ها را نمی بینید
که
از
 طرفداران این یا آن جریان سیاسی اند
و
 حتی الفاظ رکیک به کار می برند؟
در قاموس لعل ریاحی
ایرانی جماعت طرفدار این و یا آن جریان سیاسی اند.
 
مشخصه اصلی آنها
استفاده از الفاظ رکیک است.
 
دایرة المعارفی ها
نیمه عریان اذهان فحاش و الفاظ نامناسب اند.
 
منظور لعل ریاحی
 از 
اذهان فحاش و الفاظ نامناسب چیست؟
 
او
در هر صورت
اذهان بشری
را
به اذهان فحاش و اذهان مؤدب طبقه بندی می کند.
 
لعل ریاحی
ضمنا
خیال می کند که دایرة المعارف ها
(مثلا دایرة المعارف ۳۸ جلدی فرانسه (قرن ۱۸)، دایرة المعارف فلسفی هگل و غیره)
حزب و سازمان و دار و دسته سیاسی اند.
 
این نشانه فقر مفهومی روشنفکران غیر توده ای است.
 
لعل ریاحی
تازه
ده سر و گردن بالاتر از بقیه است.
 
 ۵
با
 این خانم یا آقای میم 
هم 
باید با آنتی ایدئالیسم خودشان به بحث و دیالوگ بنشینید.
 
یکی از خصایص اصلی روشنفکران غیر توده ای،
همین 
برجسته کردن جنسیت همنوعان است،
که
یکی از علائم مهم بندتنبانیسم است.
 
منظور 
شخص محترم لعل ریاحی 
نیست.
 
منظور اعضای طبقات حاکمه فئودال و بورژوا هستند
که
اعضای جامعه
را
بسته به جنسیت شان
طبقه بندی می کنند
و
نه
بسته به جایگاه شان در شبکه تولید مایحتاج حیاتی جامعه.
 
جامعه بشری از دید اینان،
به
دو طبقه زن و مرد
تقسیم می شود.
 
طبقه زن 
اگر کسی مته بر خشخاش نهد،
زیرطبقه ی طبقه مرد است.
 
همان ضعیفه جماران و جمکران است.
 
مفهوم زیرطبقه 
را 
به تقلید از مفهوم زیرمجموعه رایج در ریاضیات مدرن 
به کار می بریم.
 
حالا
دم خروس طبقاتی روشنفکران غیر توده ای می زند، بیرون.
 
هدف از خطاب کردن کسی با عناوین خانم و آقا، سرکار خانم و جناب آقا،
 خواهر و برادر، حاجی خانم و حاجی آقا
نه، احترام به او،
بلکه تعیین هویت و ماهیت جامعه ای او ست،
هویت و ماهیتی 
که
نه هویت است و نه ماهیت.
 
فرم محض است.
 
به قول مشد هگل،
فرمالیسم محض
است.
 
۶
با
 این خانم یا آقای میم 
هم 
باید با آنتی ایدئالیسم خودشان به بحث و دیالوگ بنشینید.
 
آنتی ایدئالیسم؟
 
ما
نمی دانستیم که خانم و آقای میم
آنتی ایدئالیسمی 
هم دارد.
 
وقتی از فقر مفهومی روشنفکران فئودالی و بورژوایی سخن می رود،
به همین دلایل است.
 
این حضرات
اصلا
نمی دانند که ایدئالیسم چیست.
 
اینها
ایدئالیسم
را
به طور تحت اللفظی
معنی می کنند و آرمانگرایی را از آن استخراج می کنند.
 
چون ایدئال به معنی آرمان است.
 
حالا باید به معنی تحت اللفظی آنتی ایدئالیسم پی ببریم.
 
ادامه دارد.
 

۶ نظر:

  1. در گرد خود و عقاید خود چرخیدن ، اسب عصاری را می ماند که چشمانش را می بندند ، تا اطراف را نبیند و خدای نا کرده از مسیری که بر ذهنش حقنه کرده اند ، خارج نشود .
    چون به عقیده شما روشنفکر غیر پرولتری ، وجود ندارد ، این دائرتمعارف روشنگری ، تمامأ پرولتریستی است .
    شما اعتقاد ندارید که هیچ فؤدالی نمی تواند از افکار و ایده های فؤدالی خویش رها گردد و به نفع ملت و طبقه محروم ، فعالییت کند .
    این دگم خلیده در ذهن شما در مورد خانم مریم فرمانفر ما ، آیا صدق می کند ، زنی که حتا در زیر سخت ترین شکنجه ها در سنی بالا از عقاید خود برنگشت .
    شما ، نوشته ها را چون آیاتی از وحی ، شماره گذاری می کنید و هر حرفی را هم که می خواهید
    بر زبان مخاطب می گذارید و بی آن که بدانید در فلسفه کانت ، فویر باخ و هگل و زوایای پنهان آن چه اصولی نهفته است ، دم از اینان می زنید .
    می گویید کنج کاوی ، تکا پو و جستجو اصلی ثانوی که معلول شرایط ماد ی ، یعنی واقع بینی - عینی …. هستند و طبقاتیند .
    یعنی همه جهان را از تکاپو وامی دارید ، و در محاط یک بورژوایی خیالی تجسم میبخشید ، تا بگویید ، تکاپو و جستجو فقط در باور پرولتریسم است که محقق می گردد .
    حرکت از سرمایه داری و گلوبلیسم به سوی ، سوسیالیسم بر خلاف نظر شمایان نه از سکوی مبارزات قهر آمیز و جنگ مسلحانه که همین گلوبالیسم برای نجات خود ، بسیار هم خواهان آنست واز آن خیل عظیم آگاه شدگانی که یک درصد این گلوبالیست ها را به چالش گرفته اند و از مزرعه رو به رشد به فقر کشیده شدگان ، سرزمین به اصطلاح آزادی ، متحقق خواهد شد .

    پاسخحذف
  2. ممنون
    قراربود به صاحبنظر گیر ندهیم
    جمله معیوب او را ذکر کنیم و نقد کنیم.

    در غیر اینصورت بحث از جاده اصلی اش منحرف می شود و روشنگری تخطئه و تخریب می شود.

    پاسخحذف
  3. دوست صاحب نظر گرامی ، مگر شما مرقوم نفر موده اید ، هیچ فؤدالی نمی تواند از افکار و ایده فؤدالی خویش رها گردد .
    آیا من ادعای روشنفکری کرده ام ؟
    شمایید که هنوز مفهوم ایده و ایدآلیسم را ، جدا از آرمانگرایی ، می انگارید .
    بگردید و بگردید ، در همین متون هگل و دیگر منادیان نامدار فلسفه و جمله ای ، جدا از متن کل را، بیرون بکشید و در میان آیه هایی که ردیف می فرمایید ، جا دهید . تا نظر خود را بها ببخشید .
    دوست روشنگر من ، از زحمت و تلاش پیگیری که در نگارش این بلاگ ، بکار می برید و کلی از وقت گران بهای شما را می گیرد ، شخصأ سپاس گذارم .
    اما به عنوان احترام به شما که در جایگاه دفاع از مردم تهی دست ، هستید و نفعی از همراهی با چپاولگران ، هستی های این مردم ندارید ، می خواهم .
    خود را از دگم و یک سو نگری بیرون کشید و جامعه ، مردم ، نیاز ها ، تکاپو و جستجو را در همه ابعاد دنبال بفر مایید .
    از اعتقاد و آرمان ، فاصله نگیرید . اما آرمان دیگران را هم بی مطالعه و کاوش ، چشم بسته . رد نکنید .

    پاسخحذف
  4. ممنون.
    به همان سان که ما کامنت شما را جمله به جمله مورد تأمل قرار می دهیم
    شما هم تحلیل ما را مورد تأمل قرار دهید.
    اندرز از کسب و کارهای فئودالی است.
    زند ه باد هماندیشی

    پاسخحذف
  5. هماندیشی با همبستگی ، پیوند شباهتی در واژگان دارند ، اما در بطن و مفهوم فاصله ای شگرف . در بر رسی کلیات آنچه شما و هماندیشان شما می نگارند .
    جای پای حزب کمونیست کار گری ، آقای سیامک ستوده ، به نظر من بیشتر به چشم می خورد .
    و در این وقت نا بهنگام که نیروهای چپ در یک احتمال خود پندار ، بر این تصورند که خواهند توانست ، جای پایشان را وسعت بخشند .
    چپ های دست در جیب سخاوت بیگانه که امکانات مادی و رسانه را در قبضه توان خود می انگارند ، با تفرقه اندازی میان دیگر منادیان چپ گرا در خیال خود گزینه بهتری نمی بینند .
    اما ، امروز چهل سال پیش نیست . این نسل دیگر ما نیستیم ،
    نسل تازه ای پوست انداخته است ، آگاه تر از آنچه در مخیله ما می گذرد .
    آنها را نمی توان ، گله وار از مسیر ی به دلخواهی بیگانگان ، به حرکت واداشت …… همین
    در ضمن وقت من اجازه نمی دهد که چون شما ، جمله به جمله ،ناگفته های شما را گفته ، بنویسم . چون تمامأ فاقد ارزش تحلیلی است .

    پاسخحذف
  6. ممنون.
    بحث بر سر چپ و راست نیست.
    بحث بر اندیشه است.

    پاسخحذف