۱۳۹۷ مرداد ۲۷, شنبه

زبان فارسی و ناهنجاری های جدیدش (۹)


الف برزگر
اندیشه ها، مفاهیم و زبان فارسی
در
قلمرو «ولایت فقیه»
 
دفتر چهارم
شورای نویسندگان و هنرمندان ایران
(۱۳۶۵)
 
ویرایش و تحلیل
از
شین میم شین
 
 
۱
این شعار «بیگانه ستیزی» 
با
شعارهای ضد سلطنتی، ضد استعماری و ضد امپریالیستی جنبش انقلابی نیروهای ملی ـ دموکراتیک  
ظاهرا
انطباق می یافت.

یکی از ایرادات اصلی حزب توده 
ـ به ویژه تحت رهبری نورالدین کیانوری ـ
ابتلا به مرض سوبژکتیویسم معرفتی
است.
 
الف برزگر
البته
استثنائی 
در این میان است.
 
الف برزگر
شخصیتی نادر و شخصیتمند است
که
توان تفکر و جسارت تبیین نظر دارد.
 
الف برزگر 
هم
در این جمله
به همان دام معرفتی ـ نظری (دام مربوط به تئوری شناخت)
می افتد که بقیه سران حزب توده
در آن دست و پا زده اند.

۲
این شعار «بیگانه ستیزی» 
با
شعارهای ضد سلطنتی، ضد استعماری و ضد امپریالیستی جنبش انقلابی نیروهای ملی ـ دموکراتیک  
ظاهرا
انطباق می یافت.
 
شعارهای فوندامنتالیسم شیعی
با 
محتوای بیگانه ستیزی
به ظاهر 
(نه به ذات، نه به باطن)
هم
ضد کمونیستی بوده اند
 و
 هم
 ضد کاپیتالیستی
(نه شرقی ـ نه غربی)
 
الف برزگر
اما
به
شعارهای ضد کمونیستی فوندامنتالیسم شیعی
حتی
اشاره ای نمی کند.
 
سوبژکتیویسم معرفتی
همین است:
بی اعتنایی به واقعیت چیزها و عینیت چیزها.
 
۳
این شعار «بیگانه ستیزی» 
با
شعارهای ضد سلطنتی، ضد استعماری و ضد امپریالیستی جنبش انقلابی نیروهای ملی ـ دموکراتیک  
ظاهرا
انطباق می یافت.
 
منظور الف برزگر
 از 
شعارهای ضد استعماری 
 چیست؟
 
ایران 
که
مستعمره نبوده است
تا
برای رهایی از استعمار
شعار ضد استعماری داده شود.
 
اصلا
معلوم نیست که منظور او
از
 نیروهای ملی ـ دموکراتیک 
چیست؟
 
وظایف دموکراتیکی هر انقلاب در هر جامعه
را
وظایف ضد فئودالی آن
تشکیل می دهند.
 
در
ایران 
انقلاب ضد فئودالی سفید 
پیروز شده بود.
 
وظایف ملی انقلاب
به چه معنی است؟
 
ملی همیشه در مقابل بین المللی مطرح می شود.
 
ملی همیشه در دیالک تیک ملی و بین المللی قرار دارد.
 
در ایران اما ظاهرا خرتوخر مفهومی حاکم است.
 
منظور الف برزگر
از وظایف ملی انقلاب 
احتمالا
کسب استقلال از سلطه امپریالیسم است.
 
تنها حزبی که برای وابستگی به امپریالیسم
آلترناتیو انقلابی داشته است،
حزب توده بوده است.
 
ای بسا
شعار ضد امپریالیستی
که
از موضع فئودالی داده شده است.
 
اگر البته از موضع صدر اسلامی (فوندامنتالیستی) داده نشده باشد.
 
۴
این شعار «بیگانه ستیزی» 
با
شعارهای ضد سلطنتی، ضد استعماری و ضد امپریالیستی جنبش انقلابی نیروهای ملی ـ دموکراتیک  
ظاهرا
انطباق می یافت.
 
شعارهای ضد سلطنتی
خواه و ناخواه
ماهیت فئودالی 
داشته اند.
 
حتی
اگر از طرف حزب توده طرح شده باشند.
 
چون
از پیروزی انقلاب بورژوایی سفید طولی نمی گذشت
و
هر حمله بر ضد سلطنت که رهبری انقلاب بورژوایی را در دست داشت،
به معنی تضعیف انقلاب و تقویت ارتجاع فئودالی بوده است.
 
۵
این شعار «بیگانه ستیزی»  
 اما
به لحاظ (به دلیل؟) گرایش به دوران «خوش» گذشته
مورد بهره برداری خاص روحانیت سنتی قدرت طلب شیعه قرار می گرفت
که
با
شعار «اسلام انقلابی»
و
با
تکیه بر سازمان های سنتی روحانیت به منزله «اهرم قدرت»
به نیرویی فراگیر بدل شده بود.
 
الف برزگر
در این جمله
به نکاتی اشاره می کند
که
باید از صراحت گذرانده شوند.
 
خود او اما عاجز از این کار بوده است.
 
مفاهیم مهم در این جمله به شرح زیرند:
 
  گرایش به دوران «خوش» گذشته
  روحانیت سنتی قدرت طلب شیعه 
شعار «اسلام انقلابی»
تکیه بر سازمان های سنتی روحانیت 
به مثابه  «اهرم قدرت»
 
الف
  گرایش به دوران «خوش» گذشته
 
این مفهوم الف برزگر
از
سویی
از
ماهیت فئودالی فوندامنتالیسم شیعی
 تحت رهبری دار و دسته خمینی
پرده برمی دارد
 و
از
سوی دیگر
از 
ماهیت بورژوایی و ضد فئودالی انقلاب سفید و سلطنت.
 
ب
   روحانیت سنتی قدرت طلب شیعه 
 
این مفهوم
از
فرم فوندامنتایستی مقاومت ارتجاع سیاه در مقابل انقلاب سفید
پرده برمی دارد.
 
الف برزگر
بدین طریق
میان روحانیت سنتی منفعل و تسلیم طلب (پاسیو) و تابع قدرت بورژوایی حاکم 
و روحانیت سنتی یاغی، مبارز و مایل به کسب قدرت وامتیازات متنوع مادی و فکری و فرهنگی خویش
مرزبندی می کند.
 
فرق نمودین و فرمال فوندامنتالیسم با جریانات مرتجع فئودالی ـ روحانی دیگر
همین جا ست.
 
فرق نمودین و فرمال فاشیسم (نیچه ئیسم) با «لیبرالیسم» (شوپنهاوریسم)
 هم از همین قرار بوده است.
 
پ
شعار «اسلام انقلابی» 
 
این شعار
نشاندهنده ماهیت فوندامنتالیستی دار و دسته خمینی است.
 
به معنی نوعی مرزبندی با روحانیت مرتجع ولی پاسیو و منفعل است.
 
خیلی از ساده لوحان 
فاشیسم
را
هم
از فرط خریت،
جریانی انقلابی می پندارند.
 
ظاهرا
(و نه ذاتا)
فاشیسم
هم
بسان فوندامنتالیسم
فرمی از مقاومت است.
 
این مقاومت
 اما
ذاتا 
ضد پرولتری
و
ارتجاعی 
است.
 
یعنی ظاهرا سرخ است
ولی
ذاتا
سیاه.
 
مؤلفین کتاب انقلاب سفید
مفهوم ارجمندی به میراث نهاده اند:
ارتجاع سرخ و سیاه
 
در علمیت و واقعیت (رئالیته) و عقلیت (راسیونالیته) این مفهوم
نمی توان تردید داشت.
 
ت
سازمان های سنتی روحانیت 
به مثابه  «اهرم قدرت» 

سازمان های سنتی روحانیت
(مساجد، نماز جماعت، تعزیه، مراسم ماه رمضان و محرم، حسینیه های ارشاد و غیره)
فرم های رایج از دیرباز بوده اند که مورد استفاده فوندامنتالیسم قرار گرفته اند.
 
وسیله بوده اند
و
نه
اهرم قدرت.
 
اهرم قدرت فوندامنتالیسم و هر حزب و دار و دسته
همیشه
 طبقاتی 
است.

به قول لنین
بدون حمایت طبقاتی
نمی توان کاری کرد.

حامی بزرگ فوندامنتالیسم شیعی
در
مقیاس جهانی
امپریالیسم 
و
در
مقیاس ملی
اشرافیت فئودال و روحانی و بورژوازی و خرده بورژوازی عمدتا سنتی (بازار) و روشنفکریت وابسته به اینها بوده است.

ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر