۱۳۹۷ شهریور ۵, دوشنبه

ای نیامدگان ـ شعری از احمد حیدربیگی


  احمد حیدربیگی
 (۱۳۱۸ ـ ۱۳۸۶)
شاعرو نویسنده معاصرایرانی
  
ای نیامدگان
ای نیامدگان،
ما هر چه بود، خوردیم و نوشیدیم
و 
سفره برچیدیم

و
 آنچه سهم شما بود
ـ به نرخ نان و نفس ـ
به فاتحان شبیخون فروختیم:
آب 
را
 تا 
ژرفا

خاک
 را 
تا 
لایه های گدازان

جنگل
 را 
تا 
اعماق


هرزه روئیدیم
با 
ریشه های رونده
و
 تکثیر شدیم

گله ها را خوردیم
ماهی ها را خوردیم
پرنده ها را خوردیم
یکدیگر را خوردیم:
  چاق ها لاغرها را
   درنده ها چرنده ها را



پاجوش
نهال های نازک و باریکی که در پای بعضی از درختان می رویند
و
 از آنها برای ازدیاد درختان استفاده می شود
و 
پا جوش برج ها و کاشی ها
بر ساقه های خیابان روییدند
و
 شهر پر شد
از 
خلوت فروشان لاغر
و دست های کج کوچک
و 
«گرد شدگان»
در پستوی سیگار و زر ورق

ای نیامدگان
می دانیم در راهید
با 
سینه های پر از نفرین
و 
مشت های پر از دشنام

اما 
چیزی نمی یابید
جز آنچه نمی شد، خورد
جز آنچه نمی شد، برد
ای نیامدگان
ما

بی لقمه
بی جرعه
و 
شرمسار شما 
مردیم

سکوت را بر ما ببخشائید
  گر بتوانید! 

پایان

ویرایش
از
تارنمای دایرة المعارف روشنگری

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر