۱۴۰۱ دی ۱۴, چهارشنبه

هماندیشی با امیر حسین آریانپور (۱)


میم حجری

از كتاب: «زمينه جامعه‌شناسي»
مقدمه اول
شناخت
انسان كه جزئي از هستي بي كران است ، به ناگزير وابسته ساير اجزاي هستي است و با آنها ارتباط دائم دارد.

 اگر هستي بدون انسان را طبيعت بناميم ، مي‌توانيم بگوييم كه انسان و طبيعت تجانس دارند و همواره متقابلأ در يكديگر نفوذ مي‌كنند. 

در جريان زندگي هر انسان، روابط پيچيده فراواني ميان او و محيط (كه شامل طبيعت و ساير انسان هاست) برقرار مي‌شوند. 

اين روابط كه انسان را به طبيعت و انسان‌هاي ديگر پيوند مي دهند، چون در اورگانيسم (بدن) انعكـــاس يابند، ذهـــــــن (mind) نام مي گيرند.
اورگانيسم انسان در آغاز كار 

تنها قادر به فعاليت هايي ساده است. 

اين فعاليت هاي ساده كه همانا بازتاب هاي فطري (inborn reflexes) يا مسامحتاً كنش‌هاي غريزي اند ، نسبت به دگرگوني‌هاي زندگي فرد انسان ، ثابت مي‌نمايند. 

با اين همه در جريان زمان دراز، به اقتضاي محيط ،

 كمابيش دگرگوني مي‌پذيرند . 

تصادم اورگانيسم و محيط به تغيير هر دو مي‌انجامد: 

محيط با كار انساني تغيير مي‌كند، 

و 

انسان به تحريك محيط،

 تكامل مي‌يابد 

و 

بازتابهاي فطري را به صورت بازتاب هاي شرطي (reflexes conditioned) يا كنش هاي غير غريزي در مي آورد.

 آگاهي (consciousness) يا شناخت (cognition) نتيجه اين كنش‌هاست.


۱

 اگر هستي بدون انسان را طبيعت بناميم ، 

مي‌توانيم بگوييم 

كه

 انسان و طبيعت تجانس دارند 

و 

همواره متقابلأ در يكديگر نفوذ مي‌كنند.
آریان پور

 

طبیعت به هستی بدون انسان اطلاق نمی شود.
انسان موجودی طبیعی است که بخشا اجتماعی شده است 

و 

یا

 مثل آیات عظام
اجتماعی هم نشده است و لاشخور مانده است.
در روز روشن هر چیز زیبا را لگدمال می کند و کیف خر می کند و می خورد و می خوابد.

 
انسان موجودی نیمه ناتورال - نیمه سوسیال است.

 
طبیعت با جامعه و بشریت رابطه دیالک تیکی دارد.

 
جامعه 

به طبیعتی اطلاق می شود که روح و یا اندیشه در آن نفوذ کرده است
جامعه به طبیعت ثانی اطلاق می شود.

 
طبیعت برای بشریت
صرفنظرناپذیر است.

 
کار بشری عبارت است از تغییر فرم طبیعت. 

هگل

 
مثال:
تبدیل آهن خام
به طشت و قابلمه و چرخ خیاطی و گاوآهن و شمشیر و قمه و قداره و تراکتور و چکش و سندان.

 انسان و طبيعت تجانس دارند 

آریان پور 

 

تجانس طبیعت و انسان به چه معنی است؟

انسان و یا جامعه

ضد دیالک تیکی طبیعت است:

در همبایی و همستیزی با یکدیگر قرار دارند.

ای بسا

ثمره کار عرقریز صدها ساله بشری

که

توسط طبیعت

در

لحظه ای بر باد فنا می رود.

 

ادامه دارد.

 

 

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر