برگردان
۱
· صلح شهروندان اصطلاحی به میراث مانده از فئودالیسم است.
۲
· صلح شهروندان به درک حقوقی ئی در فئودالیسم اطلاق می شد که برای ممانعت از جنگ میان شهرهای فئودالی منعقد می شد.
۳
· صلح شهروندان در جنگ جهانی اول به رابطه میان رهبران احزاب سوسیال ـ دموکرات و سندیکاهای تحت نفوذ سوسیال ـ دموکراسی اطلاق می شد.
۴
· احزاب سوسیال دموکرات در جنگ جهانی اول با لغو مصوبات بین الملل دوم و مصوبات خود احزاب سوسیال ـ دموکرات به صرفنظر از رهبری مبارزه طبقاتی بر ضد طبقه حاکمه خودی، یعنی «دشمن اصلی خود در کشور» (لیبکنشت) می پردازند و به حمایت از سیاست جنگ حکومت امپریالیستی خود از نقطه نظرهای متعدد زیر می پردازند:
الف
· تأیید و تصویب وسایل و امکانات لازم برای جنگ افروزی
ب
· دادن تبلیغات جنگی امپریالیستی به خورد طبقه کارگر
پ
· دعوت از خلق به خرید رهن های جنگی
ت
· شرکت در حکومت های امپریالیستی و غیره
۵
· سیاست مبتنی بر صلح شهروندان به معانی زیر بود:
الف
· به معنی خیانت بر طبقه کارگر بود.
ب
· به معنی خیانت بر کل خلق کشور خود بود.
پ
· به معنی خیانت بر طبقه کارگر بین المللی بود.
۵
· پیامدهای صلح شهروندان از قرار زیر بودند:
الف
· تقویت حکومت های (رژیم های) امپریالیستی
ب
· امکان پذیر ساختن جنگ
پ
· طولانی تر سازی جنگ
ت
· قربانی عظیم گرفتن از توده های خلق
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر