۱۴۰۱ اردیبهشت ۴, یکشنبه

درنگی در تکرارها و تکبرها در تاریخ معاصر (۲)

 Bild

 میم حجری

 

تصور  پوتین از تصرف طرفة العینی اوکراین،

سرشته به توهم تصرف اطریش،

توسط ارتش هیتلر بوده است.

بخش مهمی از سکنه اوپورتونیست اطریش

با سازماندهی نازی های آن کشور

از ارتش اشغالگر آلمان،

استقبال شورانگیز به عمل می آورند

و

از بازگشت فرزند اطریش در هیئت هیتلر به زادگاه دم می زنند.

همین توهم را پوتین در مورد خلق اوکراین داشته است

 و

 تیر سرشته به توهمش بر سنگ تجربه عملی و عینی خورده است.

خلق اوکراین 

به

عوض استقبال

به خیابان امده اند، جلوی تانک های او ایستاده اند و دشنام داده اند.

 

پوتین و اولیگارش های خرفت روس

تحلیل درستی از نازیسم هم نداشته اند.

به همین دلیل با فقدان روحیه نبرد تجاوزگرانه بر ضد خلق سابقا برادر در نظامیان روسی

مواجه شده اند.

 

نازیسم

سال ها قبل از شروع جنگ ویرانگر بر ضد همسایگان،

بخش اعظم اعضای جامعه

را

دکترینه کرده بود.

با ایده ئولوژی فاشیستی ـ راسیستی، آنتی اتیکی  ـ ایراسیونالیستی

مسخ و مسموم کرده بود.

چنین تخریب ایده ئولوژیکی 

در ارتش روسیه میسر نبوده است.

به همین دلیل خیلی از نظامیان روس،

تانک ها و توپ را رها می کنند و تسلیم ارتش اوکراین می شوند.

مقاومت خلق و ارتش اوکراین هم سطل آب یخ دیگری بر سر توهم آلود پوتین و اولیگارش های روس

بوده است.


به

همین دلیل

میزان تلفات ارتش پوتین

صدها برابر میزان تلفات ارتش آدولف هیتلر است.

ناو جنگی معروف مسکوا

با

۵۰۰ نفر ناوی

به موشک بسته شده و غرق شده است.

جاده های اوکراین

گورستان واحدهای جنگی پوتین و شرکاء شده است.

اطریش خیالی

افغانستان ثانی

شده است.


ارتش پوتین

با

جنگ پارتیزانی

روبرو شده است.

بمباران و تخریب مساکن عمومی

واکنش و پاسخ ژنرالیته پوتینیستی به جنگ پارتیزانی است.

چه چاره دیگری جز تخریب و تجاوز و ترور برای ارتش تجاوزگر باقی می ماند،

وقتی

هر خانه ای

سنگری 

باشد

و

هر شهروندی

پارتیزانی؟

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر