۱۴۰۱ فروردین ۲۵, پنجشنبه

درنگی در خرافه ای از فروید (۲)

Schlank durch Gedanken e1478769570488  

میم حجری

فروید
می‌توانیم هر قدر دوست داریم بر این نکته تاکید کنیم که عقل بشر ضعیف‌تر از غرایز اوست، و حق نیز با ماست.
ولی این ضعف ویژگی عجیبی دارد.
صدای عقل ملایم است ولی تا گوش شنوایی نیابد آرام نمی‌گیرد و در نهایت، بعد از تکرار بی‌پایان موفق می‌شود.
این یکی از نکات معدودی است که ما را به آینده انسان امیدوار می‌کند.


 پایان

 

۱

فروید
می‌توانیم هر قدر دوست داریم بر این نکته تاکید کنیم که عقل بشر ضعیف‌تر از غرایز اوست، و حق نیز با ماست.
 

غریزه

قوه ای طبیعی و مادر زادی است.

 

اگر تیز بنگریم،

غریزه

در 

روند تجربه و تلاش و تقلا

به

عقل

استحاله می یابد.

 

مثال:

کودک

غریزتا

کنجگاو است و به هر سوراخ و سنبه سر می کشد و به هر چیز دور و برش دست می زند، لیس می زند، می خورد.

در روند همین سر کشیدن ها و دست زدن ها و لیس زدن ها و خوردن ها،

واقعیت عینی

در

آیینه ذهنش

منعکس می شود.

 

یعنی

گذار از محسوس به معقول

صورت می گیرد.

یعنی

گذار از حسی به عقلی

صورت می گیرد.

یعنی

دیالک تیک حسی و عقلی

قوام می یابد.

 

مثلا

کودک به آتش دست می زند و دستش می سوزد و می گرید.

در روند تکرار این تجربه،

کودک به خصلت سوزاننده آتش پی می برد.

یعنی

شناخت حسی به شناخت عقلی می بالد.

ضمنا

شناخت عقلی

متقابلا

به

خدمت شناخت حسی

کمر برمی بندد.

وقتی از دیالک تیک حسی و عقلی سخن می رود،

منظور همین همبایی و همستیزی (وحدت و تضاد) میان حسی و عقلی

است.

دلیل قوی تر بودن غریزه از عقل

تعیین کننده بودن غریزه در دیالک تیک غریزه و عقل است.

غریزه

چیزی طبیعی و قدیمی و خودپو و خودسر است.

غریزه

تابع میل و هوس و اراده موجود زنده نیست.

یعنی

تابع عقل نیست.

قضیه بر عکس است:

عقل 

چه بسا

به ساز غریزه می رقصد.

عقل از غریزه غول آسا می ترسد.

اگر عقل در مقابل غول غریزه مقاومت کند،

غریزه می تواند پوزه بند قطوری بر پوزه عقل ببندد و از معرکه تصمیمگیری بیرون براند

و

خودش

یکتنه

یکه تاز میدان شود.

فرد

در این صورت جنون می گیرد.

 

می توان گفت که در مجانین دیالک تیک غریزه و عقل مختل شده است.

مسئله اما این است که غریزه هم به مشاوره و تدبیر عقل نیازمند است.

مثلا

غریزه جنسی عاشق 

برای وصل با معشوق

به

تدبیر عقل نیاز دارد و گرنه وصل محال می گردد.

یعنی

از دیالک تیک غریزه و عقل

گزیر و گریزی نیست.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر