۱۴۰۱ اردیبهشت ۳, شنبه

کلنجار ایده ئولوژیکی با همنوع (۱۱۲)

 

 

 میم حجری

۳۵۳۲ 

مهم ترین اشتباه امپریالیسم
عوضی گرفتن روسیه اولیگارشیستی
با
اتحاد جماهیر شوروی
بوده است.

به همین دلیل
اکنون
مرتب
ابراز پشیمانی می کنند و غسل توبه می ریزد.

روسیه اولیگارشیستی
طویله ای ایراسیونال (خردستیز)
است.
اتحاد جماهیر شوروی
اما
تجلیگاه راسیونالیسم (خردگرایی)
بود

 

۳۵۳۳ 
آدم‌هایی که از رابطه‌های طولانی بیرون می‌آیند، خطرناکند؛
چون آن‌ها می‌فهمند که می‌شود چیزهای بزرگی را از دست داد و نمرد
ال باطروس

نه.

دلیلش
خروج چنین کسانی
از
خطه خریت
و
ورود به عالم آدمیت
است.

چنین کسانی
گنجی از تجربه
در اخیتار دارند
و
تجربه
گردنه هولناک تفکر
و
زادگاه خجسته اندیشه
است.

 

۳۵۳۴ 
زن خوب فرمانبر پارسا
کند مرد درویش را پادشا
برو پنج نوبت بزن بر درت
چو یاری موافق بود در برت
همه روز اگر غم خوری غم مدار
چو شب غمگسارت بود در کنار
کرا خانه آباد و همخوابه دوست
خدا را به رحمت نظر سوی اوست
چو مستور باشد زن و خوبروی
به دیدار او در بهشت است شوی
کسی بر گرفت از جهان کام دل
که یکدل بود با وی آرام دل
اگر پارسا باشد و خوش سخن
نگه در نکویی و زشتی مکن
زن خوش منش دل نشان تر که خوب
که آمیزگاری بپوشد عیوب
ببرد از پری چهرهٔ زشت خوی
زن دیو سیمای خوش طبع، گوی
چو حلوا خورد سرکه از دست شوی
نه حلوا خورد سرکه اندوده روی
دلارام باشد زن نیک خواه
ولیکن زن بد، خدایا پناه!
چو طوطی کلاغش بود هم نفس
غنیمت شمارد خلاص از قفس
سر اندر جهان نه به آوارگی
وگرنه بنه دل به بیچارگی
تهی پای رفتن به از کفش تنگ
بلای سفر به که در خانه جنگ
به زندان قاضی گرفتار به
که در خانه دیدن بر ابرو گره
سفر عید باشد بر آن کدخدای
که بانوی زشتش بود در سرای
در خرمی بر سرایی ببند
که بانگ زن از وی برآید بلند
چو زن راه بازار گیرد بزن
وگرنه تو در خانه بنشین چو زن
اگر زن ندارد سوی مرد گوش
سراویل کحلیش در مرد پوش
زنی را که جهل است و ناراستی
بلا بر سر خود نه زن خواستی
چو در کیله یک جو امانت شکست
از انبار گندم فرو شوی دست
بر آن بنده حق نیکویی خواسته است
که با او دل و دست زن راست است
چو در روی بیگانه خندید زن
دگر مرد گو لاف مردی مزن
زن شوخ چون دست در قلیه کرد
برو گو بنه پنجه بر روی مرد
ز بیگانگان چشم زن کور باد
چو بیرون شد از خانه در گور باد
چو بینی که زن پای بر جای نیست
ثبات از خردمندی و رای نیست
گریز از کفش در دهان نهنگ
که مردن به از زندگانی به ننگ
بپوشانش از چشم بیگانه روی
وگر نشنود چه زن آنگه چه شوی
زن خوب خوش طبع رنج است و بار
رها کن زن زشت ناسازگار
چه نغز آمد این یک سخن زآن دو تن
که بودند سرگشته از دست زن
یکی گفت کس را زن بد مباد
دگر گفت زن در جهان خود مباد
زن نو کن ای دوست هر نوبهار
که تقویم پاری نیاید بکار
کسی را که بینی گرفتار زن
مکن سعدیا طعنه بر وی مزن
تو هم جور بینی و بارش کشی
اگر یک سحر در کنارش کشی

سعدی

فقیه است.

سعدی

فقیه فئودالیسم است.

زن در ایده ئولوژی فئودالی

در بهترین حالت

کنیز نر است.

سعدی

ضمنا همجنسگرا ست.

مثل براهنی است.

زن سعدی ۳۰ سال تنها ماند.

در زبان سکنه شیراز مفهوم معروف «زن سعدی»

همتراز با زن هرجایی است.

ضما

ما سگان

به فالوده شیرازی لب حتی نمی زنیم.

ما به استخوانی خرسندیم و به یک فنجان چای.

مش شهین بافرهنگ
 

۳۵۳۵ 
عردوغان = پوتین خاوران خاور

۳۵۳۶ 
امروز سالگرد کودتای آمریکایی‌ سرهنگان در سال ۱۹۶۷ در یونان است، کودتای که سالها این کشور را در اختناق و سرکوب حقوق دمکراتیک زحمتکشان و دیگر اقشار این ملت فرو برد، کودتای که هنرمندانی از قبیل تئودراکیس ، حاجیداکیس، ملینا مرکوری صدای گویای مخالفت با این کودتای فاشیستی در خارج یونان بودند، سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا در راستای کودتای موفقیت آمیز بر علیه امثال دکتر مصدق در ایران، اربنز در گواتمالا به چنان درجه به گستاخی و وحشیگری رسید که در قلب اروپا دست به یک کودتای دیگر زد، هزاران نفر از انسان‌های دمکرات و کمونیست و کلا تشکل‌های دمکراتیک توسط این کودتا یا دستگیر و یا نابود شدند، به یاد داشته باشیم که در حال حاضر دولت آمریکا با لشکر کشی‌ نظامی دیگر نیازی به پرده پوشی نداشته، و با سلطه دلار و تحریم‌های ظالمانه رأسا به تغییر حکومت‌ها دست میزند.،
گری

 

۳۵۳۷ 
عشق
را

نمیتوان در رنج و ریاضت خلاصه کرد.
عشق
دیالک تیکی از رنج و گنج
ریاضت و لذت است


۳۵۳۸ 
۱۵۲سال از تولد ابرمرد کمونیستی میگذرد ( ولادیمیر ایلیچ لنین ) توانست با استفاده از نبوغ بی همتای خویش بزرگترین حادثه تاریخ را در زمان حیاتش ( انقلاب کبیر اکتبر ) رقم زند و بنیانگذار اولین کشور سوسیالیستی در دنیا شود . کشوری که از سال ۱۹۲۱ اتحادشوروی نام گرفت و طی پانزده سال ، پانزده کشور را در خود جای داد ! هر چند اتحادشوروی تنها هفتاد سال عمر کرد ولی در همان هفتاد سال تاثیرات شگرفی را بر روند جهان گذاشت که بزرگترین اش پیروزی بر فاشیسم در جنگ جهانی دوم بود !
آموزه های لنین از مارکس بدانجا رسید ، خود تکامل دهنده مکتب وی گردید و امروز مارکسیسم لنینیسم دو جز جدایی ناپذیرند تا آنجا ، هیچ مارکسیستی نمیتواند بدون لنین خود را کمونیست بداند و هیچ لنینیستی هم بدون مارکس !
آنچه مسلم است ، راه لنین و مارکس زنده است و بی شک پیروز خواهد شد و تنها نظامی که قادر است ، به فقر و جنگ ، ظلم و ستم ، بیکاری و بی عدالتی و فاصله طبقاتی میان انسانها و ملتها به معنای واقعی پایان بخشد ، سوسیالیسم است و بی تردید این نظام بالنده به دنیا بازخواهد گشت و این بار نه تنها جهانی خواهد شد ، زمینه را برای ورود به نظام برتر خویش ( کمونیسم ) هموار خواهد ساخت !
یاد لنین عزیز همچون مارکس گرامی برای همیشه در دلها زنده خواهند ماند و نامش چو ستاره بر آسمان جهان ما خواهد درخشد
احسان مهرگان


ابرمرد

از مفاهیم فئودالی ـ آنتی فمینیستی

و

ابربشر

از

مفاهیم ضد علمی وضد عقلی نیچه ئیسم و فاشیسم است.

لنین هیچ فرقی با ما ندارد.

لنین آدم است و نه پیامبر و حرف هایش چه بسا نادرست اند و نه وحی منزل.

مارکسیسم ـ لنینیسم هم علم کل اندیش است و نه دین و مذهب.

استالینیسم از لنین پیامبر می سازد تا به خرپروری مبادرت ورزد.

به عوض عوام فریبی با ستایش از مارکس و انگلس و لنین

باید به آموزش مارکسیسم ـ لنینیسم خطر کرد
 

۳۵۳۹  
این روزها همه جا و هرجا هر حرفی که میزنم بهم میگن فمنیست.

البته به صورت جدی نه تمسخر.

شاید بهتره خودمو باور کنم.
چالش عمیق این روزهای من:

اینه که یک انسان چطور میتونه خودشو باور کنه؟
نسیم

فمینسم
یعنی
زنگرایی،
یعنی
طرفداری از حقوق زنان،
یعنی
باورمندی به برابری زنان و نران.

مثال:

کمونیسم
یعنی همبود گرایی

ناتورالیسم
یعنی طبیعت گرایی

سوسیالیسم
یعنی جامعه گرایی

خیلی ها تعریف علمی استاندارد مفاهیم را نمی دانند.
ضمنا
نمی خواهند هم بدانند.

 

۳۵۴۰ 
ما هم سیاستمداریم.

ولی به استخوانی خرسندیم و به یک فنجان چای
 

۳۵۴۱
مکرون رئیس جمهور فرانسه
ــ به دلیل وجود ناتو تشکیل ارتش اروپایی بسیار دشوار میشود وتا زمانیکه « ارتش اروپایی» وجود نداشته باشد اروپا به دستورات سیاسی ایالات متحد کنتول میشود.
ــ اما ارتش اروپایی نقطۀ کلیدی برای کنترول ایالات متحدۀ امریکا است، بدون ارتش اروپایی اروپا اسقلال واقعی نخواهد داشت.
ــ بلی، ایالات متحدۀ امریکا متحد ما است که مدت ها مارا می رباید.
ــ خارج کردن روسیه از اروپاممکن است یک اشتباه ستراتیژیک کاملا" گستره باشد.
ــ ایا دوشمن دوست ما لزوما"دوشمن ماست؟

این حرف های ماکرون باید تحلیل شوند.

روسیه که دشمن امپریالیسم نیست.

روسیه اصلا جامعه نیست.
 

۳۵۴۱
قلیان فعال کارگری است؟

ما فرمایشی از او را مورد تأمل قرار داده ایم.

اگر خواستید بخوانید خبر کنید تا ببینید که ماست قلیان چند من کره کارگری دارد.

از بقیه خبر نداریم.

شاید همه شان عین قلیان باشند

۳۵۴۲
چپ اروپای شرقی با چه موانعی روبروست؟
چپ در کشورهایی که سال ها زیر سلطه ی کمونیسم بالواقع موجود زیسته اند، ظاهرا با موانع غیر قابل عبوری روبروست. برکسی پوشیده نیست که دولت های حاکم در آن جوامع از استقلال سیاسی برخوردار نبوده و تابع فرامین مسکو بودند. هرگاه حرکتی از سوی چپ علیه سلطه ی روسیه شکل می گرفت (مجارستان – چکسلواکی) با سرکوب نظامی ارتش سرخ و پیمان ورشو روبرو می گشت.
در فرآیند شکل گیری زیرساخت های نظری جنبش های اروپای شرقی، اندیشمندان بزرگی پدیدار گشتند. آنها تلاش می کردند که در برابر چهره ی خشن استالینیسم، سیمایی نوین و انسانی از سوسیالیسم ارایه دهند. بسیاری سرشت نظام حاکم را به درستی سرمایه داری دولتی ارزیابی کردند. آخرین تلاش ماکسیست های اصیل در فرآیند شکل گیری خود-سازماندهی جنبش کارگری سولیدارنوش در لهستان بود که با سرکوب ژنرال یاروزلسکی روبرو گردید.
شدت انزجار از نظام حاکم به حدی بود که تفکیک کردن مارکسیسم راستین از «کمونیسم» در ذهنیت شهروندان اروپای شرقی وظیفه ای بس دشوار بود. در عین حال، وجود یک نظام تک حزبی سرکوبگر، شرایط سازمان یابی چپ مستقل را با موانعی غیرقابل عبور مواجه ساخته بود. متاسفانه پس از فروپاشی روسیه و اقمارش، تمام آن تلاش هایی که طی چندین دهه علیه «کمونیسم» صورت پذیرفته بود، یک شبه برباد رفت!
مارکسیست های راستین با اینکه اهمیت استقلال سیاسی از روسیه را به روشنی دریافته بودند، و به درستی بر همبستگی بین المللی کارگری تاکید داشتند، شدت و حدت آگاهی ملی را به خوبی تشخیص ندادند. بنابراین نتوانستند آن آگاهی ملی را به وجهی در مبانی نظری خود تلفیق کنند که از توان راهبری برخوردار گردد. مارکسیست های معدودی که چنین تلاشی کردند، مانند میخائیلو مارکویک در صربستان، دنباله توجیه گر واپس گرا ترین تجلی ملی گرایی، یعنی ناسیونالیسم قومی افراطی میلوسویچ، گردیدند!
اوکراین نه فقط از چنین قاعده ای مستثنی نیست بلکه درعین حال ویژه گی های تاریخی خود را داراست که به آگاهی ملی در کلیه ی شهروندان اوکراین – از کارگران گرفته تا رهبران احزاب رسمی - شدت بخشیده است. چپ اوکراین علیرغم جثه ی نحیف و عدم برخورداری از یک تشکیلات سیاسی، با تمام توان در جنبش «میدان» شرکت کرد. با توجه به اینکه میدان حرکتی علیه احزاب رسمی و نیز دولت بود، چپ از چنین فرصتی بهره برداری کرد و با شعار خود-سازماندهی از پایین، و تقویت توانمندی مردمی از پایین، وارد میدان شد.
بی شک خود-آگاهی عمومی اوکرایینی ها از یک دوگانگی یا تنشی درونی برخوردارد بود: از سویی درخواست پیوست به اتحادیه ی اروپا – از آنجا «یورو-میدان» لقب یافتن – و از سوی دیگر ناسیونالیسم. منطق این دو آگاهی کاملا مغایر یکدیگر است؛ یکی درون گرا و دیگری برون گراست که این آخری را صرفا توسط گریز از روسیه نمی توان توضیح داد. چپ اوکراین بدون نقد روشن و عملی «کمونیسم»، و نیز با نادیده گرفتن شور و هیجان عمومی برای حق تعیین سرنوشت ملی، تلاش کرد که معرفی کردن بالایی ها و الیگارش ها به عنوان دشمن اصلی مردم، و برجسته کردن شکاف های طبقاتی در اوکراین، جنبش میدان را به سوی جنبشی طبقاتی هدایت کند. چپ دستکم در دو سه ماه اول جنبش میدان، درعین حال مشکلات درونی اتحادیه ی اروپا را نیز برجسته ساخته بود. پیام چپ این بود که اتحادیه ی اروپا مشکل گشا نیست.
البته باید تاکید کرد که دستکم در ۴ ماه اول جنبش میدان، یعنی پیش از آنکه با خشونت پلیسی روبرو گردد، چپ در میدان بارها مورد حملات راست های افراطی قرار گرفته بود. آنها مجبور بودند کلاس های دفاع از خود تشکیل دهند. پیش از تداوم و قوام یابی جنبش میدان و از آنجا احتمال نفوذ بیشتر چپ، میدان با یورش نیروهای امنیتی مواجه شد. اما علیرغم ده ها کشته و صدها زخمی، جنبش عقب نشینی نکرد. ابتدا قانون ضد تحصن لغو شد. سپس در درون نیروهای نظامی شکاف ایجاد گردید و نهایتا یاناکویچ که با چرخش به سوی روسیه مردم را تحریک کرده بود، به روسیه فرار کرد.
نتیجه، انتقال قدرت از یک دسته به دسته ای دیگر و پراکنده شدن جنبش میدان بود. چادرهای خیابانی، تحصن ها، اشغال موسسات دولتی، شعارها و اعلامیه ها، همگی ناگهان متوقف شدند. از اینرو چپ نیز پیش از آنکه امکانی برای ابراز وجود پیدا کند و در سمت گیری جنبش موثر واقع شود، و بدون آنکه بدیلی بالفعل دربرابر نظم موجود ارایه کرده باشد، خیابان را ترک کرد. آیا چپ از این دوره از مبارزات خود جمع بندی عملی-نظری روشنی دارد؟ در فاصله ی جنبش میدان و تهاجم نظامی روسیه به اوکراین، نیروهای پراکنده و ضعیف چپ به فعالیت های خود در درون اتحادیه های کارگری علیه قوانین ضدکارگری و خصوصی سازی و حقوق و مزایای کارگران ادامه داده اند. آنها با غیرقانونی کردن برخی از احزاب که در شرایط جنگی از روسیه پشتیبانی کردند، مخالفت ورزیده اند. آنها با جثه ی بسیار نحیف خود در سازمان های خود گردان محلی، در حد توان شرکتی فعال دارند. بسیاری خود را در یک سازمان جدید زیر عنوان «جنبش سوسیال» متشکل کرده اند. برخی برای دفاع از خانه و محله های خود اسلحه بدست گرفته اند.
پرسش ها فراوان است: چپ چگونه می تواند در شرایط جنگی، استقلال عملی و نظری خود را حفظ کند؟ بین تعهد به حق تعیین سرنوشت ملی و جذب شدن در ملی گرایی، تفاوت بسیار است. چپ چگونه می تواند از درون این جنبش سراسری ملی، درخواست های مشخص و معینی را ارایه کند که نهایتا همگانی گردد؟ چپ از همین الان باید بداند که پس از پایان جنگ، چگونه از بازپس دادن سلاح هایی که در دست کمیته های محلی و شهروندان عامی است خودداری کند و خودگردانی از پایین و از آنجا بین دولت - ملت شکاف ایجاد کرده و آن را تشدید کند.
مطمئنا پرسش های دیگری نیز می توان به این پرسش ها افزود. شاید مهم ترین پرسش این است که چپ چگونه می تواند در فرآیند «کمونیسم-زدایی» کنونی در اوکراین، با تفکیک کامل خود از «کمونیسم»، نه فقط در مبارزات اقتصادی کارگری شرکت کند، بلکه همچنین بدیلی سوسیالیستی را ترویج کند؟ آیا چپ اساسا از چنین چشم اندازی برخوردار است؟
مشد علی


۳۵۴۳
علم الهدی
دشمنان نظام و اسلام اقدام به آغاز عملیات روانی و علم کردن موضوعی برای یکی از مسوولان کرده‌اند تا به عناوین مختلف وی را از عرصه کنار زده و بر شما مردم مسلط شوند.

 

۳۵۴۴
ای لولیِ بربط‌زن تو مست‌تری یا من؟
ای پیشِ چو تو مستی افسونِ من افسانه
از خانه برون رفتم مستیم به پیش آمد
در هر نظرش مضمر صد گلشن و کاشانه
چون کشتیِ بی‌لنگر کژ می‌شد و مژ می‌شد
وز حسرتِ او مرده صد عاقل و فرزانه
گفتم: ز کجایی تو؟ تسخر زد و گفت: ای جان
نیمیم ز ترکستان نیمیم ز فرغانه
نیمیم ز آب و گِل نیمیم ز جان و دل
نیمیم لبِ دریا نیمی همه دردانه
گفتم که: رفیقی کن با من که منم خویشت
گفتا که: بنشناسم من خویش ز بیگانه
من بی‌دل و دستارم در خانهٔ خمّارم
یک سینه سخن دارم هین شرح دهم یا نه؟

۳۵۴۵
ذات آدما تغییر نمیکنه.
تیگور

منظور از ذات آدم ها چیست؟

 همه چیز ها
از ذرات تا کاینات
در تغییر مدامند.

مثال:
ما
ذاتا
عمری خر بوده ایم.
پس از خرکشی خردستیزانه خمینی و خامنه ای
از طویله فرار کرده ایم
و
به مشقت و ذلتی
در دیار غربت
سگ شده ایم.
یعنی
ذات مان عوض شده است

و

به عوض عرعر، پارس می کنیم.
 

۳۵۴۶
سهراب و شعرش

 

۳۵۴۷
ملل مسلمان: هویتی فراتر از اسلام و عربیت؟
* جست‌وجوی هویت در گذشته خیالی یا حتی واقعی، ممکن است به نادیده‌گرفتن واقعیات اینجا و اکنون منجر شود؛ برای ساختن آینده می‌توان از ثروت‌های گذشته کمک گرفت؛ اما جان‌دادن به استخوان‌های پوسیده از معجزات الهی است
نوشته اى تحليلى از امير طاهرى


۳۵۴۸
من عاشق سورئالیسم هستم
نسیم

گنجیه مفاهیم هنری و استه تیکی جهانی برای مردم کشور ما دور از دسترس مانده است

و یاید دریچه ای و یا حداقل منفذی بدان گشوده شود.
سوررئالیسم چیست؟
سوررئالیسم
رشته ای هنری
است
و
نمی توان آن را در عرصه نقاشی خلاصه شود.
مثلا سوررئآلیسم ادبی و سینمایی و غیره هم احتمالا وجود دارد.
مشخصه شان چیست؟
اثر بسیار مهمی از فرزانه مارکسیستی در زمینه مفاهیم استه تیکی هست
که همزمان
به سه زبان انگلیسی و فرانسوی و آلمانی تحریر یافته است
و باید ترجمه شود

 

۳۵۴۹
نه.

جنگ هم راه می اندازند و کشوری را به خرابات شام  تبدیل می کنند.

به خرابات عراق و  سوریه و سومالی و لیبی و ایران و اکنون اوکراین نظر کنید
 

۳۵۵۰
پول اغوا کننده است.
مریم

نه.

 برای سگان

چیزی اغواکننده تر از استخوان نیست.

امتحانش آسان است.

جلوی سگی یک میلیون دلار و یا روبل و ریال بریزد

و

استخوانی بر ان مزید کنید

و

ببینید که او استخوان را به یک میلیون  دلار و روبل و ریال

ترجیح می دهد.
پول فقط برای خران اغوا کننده است.

امتحانش باز هم آسان است.

جلوی خری یک میلیون  دلار و روبل و ریال بریزید

و

بر ان استخوانی مزید کنید

و

ببینید که خر اسکناس ها را بر استخوان ترجیح می دهد.

۳۵۵۱
کاریکاتور کلید و نان

 

۳۵۵۲
ما با دو نوع بورژوازی در تاریخ سر و کار داشته ایم:

۱
بورژوازی مترقی آغازین
با فلاسفه ای از طراز کانت و فیشته و هگل و فویرباخ

۲
بورژوازی مرتجع واپسین.
با فلاسفه ای از قبیل نیچه و شوپنهاور و ویتگن اشتاین و غیره

پس از شکست سوسیالیسم
ما
علاوه بر امپریالیسم
با
اولیگارشیسم سر و کار داریم.

اولیگارشیسم
همشیره فاشیسم و فوندامنتالیسم
است
و
ارتجاعی تر از امپریالیسم است.

پوتین مرتجعتر از مرکل و ماکرون و بایدن و غیره است.


۳۵۵۳
اگر امروز روز اخر زندگیت باشه و فقط وقت کنی یه نگاه کلی به زندگیت داشته باشی از زندگیت راضی هستی؟
ممد

زندگی هر چیز وهر کس
سیر تاریخی دارد
در این مسیر تاریخی
هر چیز وهر کس از مراحل مختلف و متفاوت میگذرد.
روزگاری فرقی با خر ندارد
و
پشت سر هم
مرتکب خریت و خطا می شود
بعد با درس گیری از خریت و خطای خود
رشد می کند
مثلا سگ می شود و به عوض عرعر
پارس می کند و پاچه میگیرد
تا روزی آدم شود

 

۳۵۵۴
موگابه و تحصیل


۳۵۵۵
طرفداران پوتین در امریکا
راهپیمایی همبستگی با دونباس در نیویورک برگزار شد


فاشیست های امریکا و فوکس نیوز و ترامپیست ها

طرفدار سرسخت پوتین و پالانند.

مشد آذر
 

۳۵۵۶
پس چه فکر کردید؟

کشورشان

را

بسان اقوام وحشی مغول

به

خرابات شام

تبدیل می کنند

و

انتظار استقبال شورانگیز از لاشخورها

را

دارند.
 

به خاطر این کامنت

فیسبوق

ما

را

۲۹ روز

بلاک کرد.

سؤال سرسخت و سمج

این است که چرا ۲۹ روز و نه یک ماه؟

۳۵۵۷
«دلم می خواست» های ﻣﻦ ﺯﯾﺎﺩﻧﺪ
ﺑﻠﻨﺪﻧﺪ
ﻃﻮﻻﻧﯽ ﺍﻧﺪ
ﺍﻣﺎ مهم ترین «دلم می خواست» ﻣﻦ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ :
ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﺎﺷﻢ و ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﻤﺎﻧﻢ
ﭼﻘﺪﺭ ﻭﻗﺖ ﮐﻢ ﺍﺳﺖ
ﺗﺎ ﻭﻗﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﺑﺎﯾﺪ ﻣﻬﺮ ﺑﻮﺭﺯﻡ
ﻭﻗﺖ ﮐﻢ ﺍﺳﺖ
ﺑﺎﯾﺪ ﺧﻮﺏ ﺑﺎﺷﻢ، ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺑﺎﺷﻢ

ﺩﻭﺳﺖ ﺑﺪﺍﺭﻡ

همه ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﻫﺎ

ﺭﺍ
فروغ

 

هی فروغ

نیستی تا ببینی که نه مهر، بلکه کین مقدس است.

هر روز

عاشورا

ست

و

هر جا

کربلا.

کشورها را به خرابات شام تبدیل می کنند

و

از

رهایش سکنه خرابه ها

دم می زنند.

قحط زیبایی است.

چگونه می توان ذره ای رحم در دل داشت و به کسی مهر ورزید؟

 

۳۵۵۸
من فقط برای زخم دلم
گاهی دست به مرهمِ تار می برم
فرح آریا

 

۳۵۵۹
دیشب اومدن پنجره های راه‌پله ی خونه ی همسایه‌مون رو کندن دزدیدن!

یعنی دیگه مونده بیان خودتو از خونه بندازن بیرون

ساکن شن!
مگی

 

۳۵۶۰
بابک
مگرترسیده ایم از آن همه گَند ؟
شنیده بـابـک، آن سو دیـوکی خُـرد،
گشـوده از اِزارِ گَــندِ خــود، بنـــد؛
خــریـداران، ز لُـخت و نیمه عـریان
و یــا آن چـادری هــایِ بـه ترفند،
بــدان ســو، راه افتــاده، شـتابـان،
چنان کـه آب در دل هـا شده قند.
همه آنـان، کـه بی نـوبت گرفتند،
ز دنیـا کـام دل، برگشته خرسند.
گـروهـی رشـک ورزانِ معـانــد،
بـخشکاندند آن لب ها ز لبـخند.
بـه فریاد آمـدند این کام جویان،
نه شرم آگین، که همچون شیرِ ارغند:
سـرِ راه ار کسی آینده را دیـد،
که گر باری ست زان فرخنده پیوند،
حجاب آرد ز زهدان، این توان کرد؟
و یـا اندازد، از زهـدان، به اروند !
امان زین فتنه گـر، هم انحـرافی،
که خواهد ریشه مان ازبیخ برکند؛
"سیا"،"اس.ای.اس" و"موساد"باهم،
منافـق، سلطنت خـواهانِ پُرفند،
ببــرده کـوس ما را تـا بکـوبند،
به رسوایی، به سختی، بردماوند،
گمانـی کـه ز رسوایی بترسیم !
مگرترسیده ایم ازآن همه گَند ؟
جهان را هم خوریم، گربشکندکس
سـکوتش را، بیندازنـد در بنـد.
خمُش بابک، بـه زیرفقر، خاموش !
بگویی هم، نگوید کس خرت چند.
20 فروردین ما ۱۴۰۱

 

۳۵۶۱
بابک
اهرمن سای
نمی دانم، تو هستی اهرمن زای
و یا اهریمنت افکنده، برپای


خدای اهرمن زادان به مسکو
تویی؟ بابک بیامد اهرمن سای!

 

۳۵۶۲
مربی فرزندان و حتی خود مادران و پدران نسل اندر نسل طبقات حاکمه اند.

 

۳۵۶۳
سعدیا مرد نیکو (نکو) نام نمیرد هرگز
مرده آن است  که نامش به نیکویی (نکویی) نبرند

۳۵۶۴
میازار موری که دانه کش است
که جان دارد و جان٬ شرین خوش است

(فردوسی)
 

۳۵۶۵
پوتین درخواست پناهندگی به طالبان داده است.

دخترانش در کشور شیطان بزرگ اند و جانانش در کاخ مجللی در سوئیس با خانواده و مخلفات
 

۳۵۶۶
حقانی طالبان
خلیفه سراج الدین حقانی و اتهامات به پیامبر نازنین اسلام ؛
وقتی معلم فرانسوی کارتون پیامبر اسلام را به شاگردان نشان داد ؛ در جهان اسلام همه خشتکهای خود را دریدند ؛ تا اینکه معلم را کشتند !
و اما وقتی سراج الدین حقانی میگه که عملیات انفجار و انتحار در هوتل کانتیننتال کابل در جنوری ۲۰۱۸ را پیامبر اسلام از نزدیک نظاره و رهبری میکرد
هیچ کس نگفت چرا بر پیامبراسلام تهمت میزنی

چرا پیامبر را رهبر ادمکشان معرفی میکنی .
وقتی وزیر امربه معروف حقانی میگه 
پیامبر اسلام آنقدر عایشه را دوست داشت که شبی که با عایشه دخول اجرا میکرد

نماز خفتن را فراموش میکرد ،

کجاست اون تیکداران دین که فرخنده را آتش زدند و کجاست مولوی انصاری و هزاران مفت خور که بنام دین مردم را می‌کشتند

و اتهام به کفر می‌دادند؟
 

۳۵۶۷
فرزاد ظروفچی
یک دگرگونی طبقاتی در جامعه ما اتفاق افتاده است. یک طرحی هم برای مهندسی طبقاتی جامعه ایرانی در حال اجرا است. خیلی از این پا برهنگان و کوخ نشینان دیروز که بواسطه انقلاب معکوس به نان و نوا و موقعیت اجتماعی خاصی رسیده اند شده اند طبقه متوسط و بورژوا و اشراف و شمال شهر تهرانی ها بدون اینکه از پرنسیپ و اخلاق و ارزش‌های اجتماعی این طبقه بهره مند باشند ، و ما طبقه متوسط دیروز شده ایم حاشیه نشین و فرو دست و به قول خودشان لمپن و اخراجی فعلی !
طبقه متوسط دیروز ارزش‌های خودشان مانند باور به دموکراسی و آزادی و رواداری و پلورالیسم را با خودشان به میان طبقه پایینی ها آورده اند ، ولی طبقه متوسط نو رسیده در موقعیت طبقاتی قرار گرفته اند که هیچ از ارزش های آن نمی دانند و فقط چپاول و غارت را می شناسند! در این وارونگی طبقاتی یک مورد خیلی عجیبی هم هست : چپهای ما شده اند طرفدار طبقه متوسط واژگونه فعلی و راست هایمان تبدیل شده اند به مدافعان و سخنگویان طبقه فرودست !

چپمان محافظه کار شده ، راستمان انقلابی و برانداز !
مبارک است !

۳۵۶۸
انفجار کندوز

 

۳۵۶۹
پير گشتم ولى خرف نشدم
از خط خويش منحرف نشدم


هرچه گفتند صرف و صرفه بدين
نحو جويند، منصرف نشدم


اى دغل، اى دروغ ، اى غدّار
به صفات تو متّصف نشدم


تو"أنف" گويى و " اَلِف" خواهى
رغم أنف تو من الف نشدم


با الف قامتان ِ هيچ ندار
شد قدم دال و مؤتلف نشدم


كَنَف حق، پناهگاه من است
زآن بر خلق او كِنِف نشدم


منكر قدر " هل أتى" توصيف
آن خداوند " لو كشف " نشدم


شكر حق كن اميد و باز بگو:
پير گشتم ولى خرف نشدم
مهدی اخوان ثالث

 

۳۵۷۰
از بسکه خلق پشت نقاب ایستاده اند،
باور نمیکنند، من بی نقاب را
فاضل نظری
 

۳۵۷۱
حلوا درست کردم یادم رفت توش روغن بریزم کاچی شد
رها

آشپزخانه
شبیه آزمایشگاه شیمی

است
و
آشپز
شبیه شیمیست (کیمیاگر).
باید برای تهیه هر چیز
نسخه ای پیشاپیش تهیه شود
تا چیزی فراموش نشود.
درجه حرارت و مدت گرم کردن و میزان مواد مربوطه و غیره باید اکیدا رعایت شوند.

 

۳۵۷۲
یکی از معایب فکری مهم ایرانی جماعت
مورالیزاسیون و سوبژکتیویزاسیون (اخلاقی کردن و ذهنی کردن) حقایق امور است.
به عوض اندیشیدن به صحت و سقم افکار و اعمال
فوری اعلام می دارند که موافقند و یا مخالفند و یا راضی و ناراضی اند.
انگار
خودشان محک و معیارند.

 

۳۵۷۳
وقتی استرس دارم انقدر پوست لبمو با دندون می کنم که به چاه نفت می رسم.
مرضیه

آره.
کندن ناخن و لب و غیره
واکنش های طبیعی و غریزی موجودات زنده اند.
شاید تسبیح و نماز و دیوان حافظ و سیگار و منقل و وافور را برای جلوگیری از همین آفریده اند

بهترین کار برای غلبه بر افسردگی
کار مادی و فکری و هنری است
برو کار میکن
مگو:
چیست کار؟
که سرچشمه شادکامی است کار

 

۳۵۷۴
خیلی خوبه ادم زود بخوابه حتی اگه فردا هم بیکار باشه
ملک

اندام موجود زنده
خر نیست.
باید زمانی خواند و خورد و نوشت و نوشید و خوابید و بیدار شد که اندام می خواهد


۳۵۷۵
خوشبختی

به

لذتی اصیل

اطلاق می شود.
 

۳۵۷۶
وقتی یکی که عزیزته درد میکشه، انگار ذره ذره درد اونو تو هم احساس میکنی. خیلی عجیبه
سبز ابی

آره.
همدردی علامت اصلی عشق اصیل است.
علامت هومانیسم
هم

عشق عمیق به بشریت (بشرپرستی)
و

به

همنوع

است.
خیلی ها خیلی هارت و پورت می کنند
ولی
از دربدر گشتن ۵ میلیون زن و بچه و پیر وبیمار در اوکراین و دیگر ویرانه های جنگ
کک شان حتی نمی گزد.

بی شرم و بی رحم

نمی تواند انقلابی باشد.
به

هارت و پورت و پرت و پلای اینان
باید شیشکی کشید

 

۳۵۷۷
قاعده این است.
من و تو و او هم ندارد.
ضمنا
کار
برای سرگرمی نیست.
کار
محتوا و معنا و چشمه محتوا و معنای زندگی است

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر