۱۳۹۷ تیر ۱۷, یکشنبه

ماتریالیسم دیالک تیکی و ماتریالیسم تاریخی (۲۱) (بخش آخر)


 
پروفسور دکتر مانفرد بور
ولفگانگ پطر ایشهورن
الفرد کوزینگ
گونتر کروبر

برگردان

۵
      مرحله مابعد لنینی توسعه فلسفه مارکسیستی  
ادامه 
   
۱۸
·      رابطه تنگاتنگ ماتریالیسم دیالک تیکی و ماتریالیسم تاریخی با علوم منفرد و وظایف عملی جنبش کارگری امکان آن را پدید می آورد که نتایجی که یک بار به دست آمده اند، به دگم های ابدی و حقایق مطلق بدل نشوند، بلکه بطور لاینقطع در کوره پراتیک و در پرتو نتایج جدید علوم به محک بخورند، تدقیق و تصحیح شوند.

۱۹
·      ماتریالیسم دیالک تیکی و ماتریالیسم تاریخی ـ مثل هر چیز دیگر در جهان ـ تابع توسعه عام و قانونمندی های دیالک تیکی است.

۲۰
·      ماتریالیسم دیالک تیکی و ماتریالیسم تاریخی ـ به مثابه جهان بینی طبقه کارگر و حزب مارکسیستی ـ لنینیستی آن و بمثابه شالوده فلسفی سیاست احزاب مارکسیستی ـ لنینیستی و دول سوسیالیستی ـ آماج اصلی حملات ایدئولوگ های بورژوائی است.

۲۱
·      متدهائی که ایدئولوگ های بورژوائی برای بی اعتبار ساختن ماتریالیسم دیالک تیکی و ماتریالیسم تاریخی در نظر طبقه کارگر به کار می بندند، فوق العاده متنوع اند.

۲۲
·      این متدها از فحاشی و هتاکی ضد کمونیستی شروع می شوند و به تلاش های تئوریکی تخریبی محض خاتمه می یابند.

۳۳
·      آماج مشترک آنها به شرح زیر است:
الف
·      اولا بی اعتبارسازی ایدئولوژی سوسیالیستی بطور عام و ماتریالیسم دیالک تیکی و ماتریالیسم تاریخی بطور خاص است.

ب
·      ثانیا دور نگهداشتن توده زحمتکشان از ایدئولوژی سوسیالیستی و سوق دادن آنها به منجلاب ایدئولوژی بورژوائی است.

۳۴
·      آنها ـ به لحاظ تئوریکی ـ از سوئی ماتریالیسم دیالک تیکی و ماتریالیسم تاریخی را به مثابه سیستمی از فرمول های منطقی توخالی تلقی می کنند و مورد استهزاء و تحقیر قرار می دهند و از سوی دیگر، ماتریالیسم دیالک تیکی و ماتریالیسم تاریخی را به مثابه مسیحیت انقلابی، بمثابه نوعی آموزش نجات مذهبی قلمداد می کنند.

۳۵
·      هدف آنها این است که از سوئی، محتوای علمی و اعتبار عام قانونمندی های فرم های ساختار، حرکت و توسعه واقعیت عینی که بوسیله فلسفه مارکسیستی کشف شده اند، مورد انکار قرار گیرد و از سوی دیگر، فونکسیون انقلابی و جهاندگرگونساز تئوری مارکسیستی ـ لنینیستی که بر این شناخت علمی استوار شده است، بی اعتبار گردد.

۳۶
·      موفقیت های ماتریالیسم دیالک تیکی و ماتریالیسم تاریخی در تفسیر جهان بینانه ی نتایج علوم مدرن و پیریزی متدئولوژیکی آنها و همچنین در تحولات انقلابی مناسبات اجتماعی بر طبق قوانین عینی توسعه جامعه، بی اعتباری این اکاذیب و تشبثات را به کرات اثبات کرده اند.

۳۷
·      محبوب ترین متد منتقدین بورژوائی فلسفه مارکسیستی ـ لنینیستی عبارت است از شقه شقه کردن مارکسیسم ـ لنینیسم، جدا کردن اجزاء و عناصر متشکله آن از یکدیگر و مقابل هم قرار دادن آنها.

۳۸
·      بر این مبنا ست که امروز انگلس را ضد مارکس قلمداد می کنند.
·      فردا لنین را ضد مارکس و انگلس جا می زنند
·      و پس فردا، انگلس و لنین را ضد مارکس می دانند.

۳۹
·      ولی با همه این تشبثات نمی توانند وحدت درونی و یکپارچگی فلسفه مارکسیستی ـ لنینیستی را از بین ببرند.
·       وحدت ماتریالیسم با دیالک تیک را، وحدت ماتریالیسم دیالک تیکی با ماتریالیسم تاریخی را و وحدت آموزش مارکس و انگلس و لنین را نابود سازند.

۴۰

·      در سال های اخیر، تلاش می کنند تا حملات مستقیم بر ضد ماتریالیسم دیالک تیکی و ماتریالیسم تاریخی را با رسوخ دادن اندیشه های فلسفی بورژوائی در فلسفه مارکسیستی تکمیل کنند.

۴۱
·      حضرات، این ترفند خود را تحت عنوان پلورالیسم ضرور فلسفه مارکسیستی عملی می سازند:
·      منظور حضرات، این است که فلسفه مارکسیستی باید عناصر ماهوی نئوپوزیتیویسم، اگزیستانسیالیسم، استروکتورالیسم و دیگر جریانات فلسفی ایدئولوژی بورژوائی را بپذیرد و به مثابه عناصر برابرحقوق تلقی کند.

۴۲
·      فلسفه مارکسیستی اما میان معارف مثبت علوم منفرد که به عنوان مثال در چارچوب نئوپوزیتیویسم و یا استروکتورالیسم بدست آمده اند و ربطی به موضعگیری فلسفی اصلی آنها ندارند و محتوای فلسفی واقعی این جریانات که با ماتریالیسم دیالک تیکی و ماتریالیسم تاریخی ناسازگارند، دقیقا تفاوت می گذارد.

۴۳
·      از این رو ست که چالش با فلسفه بورژوائی معاصر، ضمن حلاجی مسائل فلسفی که بوسیله توسعه علوم مدرن و پراتیک اجتماعی در عصر حاضر مطرح می شوند، یکی از مهمترین وظایف فلسفه مارکسیستی ـ لنینیستی است.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر