۱۴۰۲ آذر ۱۶, پنجشنبه

خود آموز خود اندیشی (۸۱۶)

   Bild

شین میم شین

باب دوم

در احسان

حکایت نوزدهم

بخش چهارم

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۷۳)

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم!
 

 

 

بعضی ها  

به غلط،

حافظ را شکاک نامیده اند.

شکاکیت (اسکپتیسیسم) گرایش فلسفی مترقی بوده است، که از سوی هیوم، آموزگار کانت نمایندگی می شد.

 

حافظ ندانمگرا ست، نه شکاک.

 

میان ندانمگرائی (آگنوستیسیسم) و تردیدگرائی (اسکپتیسیسم) تفاوت از زمین تا آسمان است.

 

ندانمگرائی گرایشی ارتجاعی و پیشرفت ستیز است.

 

ندانمگرائی را اکنون ارتجاعی ترین و انسان ستیزترین نمایندگان امپریالیسم جهانی (فوکویاما و یاران) نمایندگی می کنند و به عنوان  کشفی نوین وسیعا اشاعه و ترویج می دهند.

 

حافظ

دل چو پرگار به هر سو دورانی می کرد

و اندر آن دایره سرگشته پا برجا بود.

معنی تحت اللفظی:

ذهن و ضمیر

بسان پرگار

دور خود می چرخید

یعنی

در نقطه ثابتی سرگردان بود.

 

حافظ

در این بیت شعر،

 آخر و عاقبت شوم ندانمگرائی را به بهترین وجهی نشان می دهد:

ندانمگرا مثل پرگار حول محور خویش می چرخد.

 اسب عصار است، که با چشم بسته حول سنگ آسیا می چرخد، بی آنکه گامی به پیش رفته باشد.

 

ندانمگرا درجا می زند، در دایره خود ترسیم کرده، سرگشته و پابرجا ست.

برای ندانمگرا زندگی تکرار مکرر است و حرکت، دایره وار و به قول شاعره ای از دیار سعدی، «فواره وار»

 

ندانمگرا به حرکت بالنده و پیشرونده باور ندارد،

تئوری توسعه را نمی شناسد.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر