۱۴۰۲ دی ۹, شنبه

درنگی در شعری از احمد شاملو (۲)


  احمد شاملو

 (تعویذ - ابراهیم در آتش)

به چرک می نشیند
خنده

به نوار زخم بندی اش ار ببندی.

سؤال این است

که

چرا شاملو باز کردن دهان به خنده را به باز شدن زخم تشبیه می کند؟

خنده 

نتیجه شادی و شعف دل و ضمیر و خاطر بشر است.

چگونه می توان خنده را به زخم تشبیه کرد؟

 

برای پیدا کردن پاسخ به این پرسش باید این اثر شاملو تحت عنوان «ابراهیم در آتش» را در نظر گرفت.

در قاموس شاملو

محمدرضا شاه، بت بوده و اجامر تروریست فدایی و مجاهد اسلام و خلق، 

بت شکن بوده اند.

طرفه این است که مداحان روح الله خمینی هم شاه را بت و روح الله را بت شکن جا زده اند.

احتمالا

دشواری شاملو در  این بود که تروریست های فدائی خلق، ضد مذهبی بودند و چه بسا خود را کمونیست جا می زدند.

اکنون 

 پس از پیروزی انقلاب سفید 

 اما تروریست های مدرنی پا به میدان گذاشته بودند 

که 

هم مذهبی بودند، 

هم پیرو سینه چاک شاملو بودند

 و 

هم خود را «مارکسیست اسلامی ـ شیعی» قلمداد می کردند.

وقتی سران مجاهدین در عراق به حضور روح الله خمینی شرفیاب می شوند و هارت و پورت های توخالی خود را برایش می خوانند،

خمینی می گوید:

اینها حرف های ارانی اند.

بیچاره ارانی.

 

 شاملو

برای تماتیزه کردن این تروریست های مذهبی مدرن، 

صدها ساعت از وقت خود را به مطالعه عمیق و دقیق ماجرای ابراهیم بت شکن مصرف می کند.

دفتر شعر شاملو تحت عنوان «ابراهیم در آتش» 

عمدتا به این دسته از تروریست ها اختصاص یافته است.

مهدی رضایی ۱۸ ساله 

 هم 

در این دفتر شعر شاملو،

به مثابه شیراهنکوهمرد، ایدئالیزه شده و به عرش اعلی برده شده است.

محتوای این اثر شاملو را و نه فقط این اثر او را

مفاهیم خون و زخم و خنجر و غیره تشکیل می دهند.

حریفی 

شعر شاملو را شعر خونالود می نامید.

 

۲

به چرک می نشیند
خنده

به نوار زخم بندی اش ار ببندی.

 

اگر دهان به خنده فراخ نگشایی، زخم خنده چرک می کند.


این اما در این واویلا که «مرده می برند، کوچه به کوچه»،

 چگونه امکان پذیر و توجیه پذیر است؟

این چه خنده ای است، آخر؟

به انفجار بمبی، اعدام بمبگذاری، انتحار یاغی فاشیست خر و خردستیزی 

چگونه می توان با خنده ای پر غریو واکنش نشان داد؟


ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر