۱۴۰۲ آذر ۲۹, چهارشنبه

خود آموز خود اندیشی (۸۳۰)

   Bild

شین میم شین

باب دوم

در احسان

حکایت بیستم

بخش اول

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۷۴ ـ ۷۵)

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم!
 

۱

بخیل توانگر به دینار و سیم

طلسمی است بالای گنجی مقیم

معنی تحت اللفظی:

خسیس پولدار مثل طلسمی بر سر گنجی است.

 

سعدی

در این بیت شعر،

توانگری را که حاضر حیف و میل نباشد، بخیل می نامد و به طلسمی بالای گنجی از سیم و زر تشبیه می کند.

این به معنی صدور حکم مصادره اموال توانگرانی است که حاضر به حیف و میل ثروت خویش نیستند.

 

سعدی

با چپ نمائی هائی از این دست است که محبوبیت توده ای کسب می کند.

آنچه به ظاهر، هومانیستی جلوه می کند، در واقع ضد بورژوایی، ارتجاعی و آنتی هومانیستی و پیشرفت ستیز است.

اولا هیچ کس حق ندارد، ثروتی را که کسی با زحمت فکری و جسمی خویش تولید کرده است، از او بگیرد و برای او در رابطه با نحوه برخورد به ثروت خویش تعیین تکلیف کند.

همانطور که کسی حق ندارد، برای سعدی در زمینه نحوه برخورد به کتب منثور و منظوم خود تکلیف تعیین کند و کتب او را به زور مورد مصادره قرار دهد.

 

جامعه تنها ثروت کسانی را در پله معینی از توسعه جامعتی مصادره می کند، که ثروت خود را نه به برکت کار خویش، بلکه از طریق غارت و چپاول مستقیم و غیرمستقیم اموال دیگران و یا حاصل کار و نیروی کار توده مولد و زحمتکش کسب کرده اند.

 

با مفاهیم خسیس و بخیل و غیره نمی توان واقعیت عینی را از دیده ها پنهان کرد.

 

پولپرستی و بعدها کالاپرستی، همانند بت پرستی و خداپرستی و شاهپرستی علل عینی و ذهنی، اجتماعی ـ اقتصادی و معرفتی دارند.

با تقبیح و تمجید از چیزی نمی توان به تغییر آن چیز نایل آمد.

 

اگر پولپرستی زشت است،

به همان دلیل زشت است که پرستش اشیاء، به طورکلی زشت است.

به همان دلیل زشت است که انسان را با خود بیگانه می کند، استقلال عمل و اندیشه را از او سلب می کند، انسانیت انسان را از او می گیرد،

خرد انسانی را،

شناخت و شعور انسانی را

 تار و مار و بی اعتبار می سازد.

 

انسان دیری است که به برکت کار و در روند کار جهان جمادات و نباتات و جانوران را ترک گفته است،

نه برای اینکه به پرستش اشیاء برگردد، بلکه برای اینکه اشیاء را بشناسد، قانونمندی های آنها را کشف کند و برای بهبود زندگی مادی و فکری خویش به خدمت گیرد.

اما انسان با پرستش «دینار و سیم» در واقع نیروی کار خود را می پرستد،

 نیروی کاری را می پرستد که در کالاها تبلور یافته است،

 سیم و زر نیز هم خود کالا هستند و هم معادل کالاها.

 

ادامه دارد.

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر