۱۴۰۲ دی ۸, جمعه

خود آموز خود اندیشی (۸۳۹)

   Bild

شین میم شین

باب دوم

در احسان

حکایت بیستم

بخش دوم

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۷۴ ـ ۷۵)

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم!
 

۱

به هم برهمی سود دست دریغ

شنیدند ترکان آهخته تیغ

 

پیاده به سر تا در بارگاه

دویدند و بر تخت دیدند شاه

 

جوان از میان رفت و بردند پیر

به گردن بر تخت سلطان اسیر

معنی تحت اللفظی:

پیرمرد پس از دادن خبر مرگ شاه، آه سوزناک می کشید.

غلامان شاه

وقتی خبر مرگ شاه را شنیدند، جوان را رها کردند و خود را به دربار رساندند.

دیدند که شاه زنده است.

آنگاه بر گشتند و پیرمرد را بازداشت کردند.

 

سعدی

در این بند شعر،

دادی را که پیرمرد در عوض ستد خویش به جوان پس می دهد، نشان می دهد.

این هم منطق توده مولد و زحمتکش است.

اگر جوان مستمندی دانگی به کسی می دهد، همان ارزشی را دارد که توانگری ثروت هنگفتی به کسی داده باشد.

پیرمرد هم با همین منطق می اندیشد و عمل می کند.

او هم با تحمل زجر و شکنجه و حتی دادن جان خود داد در خور ستد خویش را ادا می کند.

 

ادامه می دهد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر