۱۴۰۲ آذر ۱۷, جمعه

فرهنگ مفاهیم فلسفی (ت) توسعه (تکامل) (۴)

    

 پروفسور دکتر گونتر کروبر
پروفسور دکتر گئورگ کلاوس

برگردان

شین میم شین

 

۶

·    تئوری توسعه (تکامل) انواع موجودات در سال های پایانی قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم تقریبا در همه کشورهای اروپا نمایندگان برجسته داشته است:

 

الف

·    لامارک توسعه (تکامل) انواع موجودات را به دلیل شرایط متغیر محیط زیست می داند.

 

ب

·    اوکن بررسی روند توسعه در طبیعت را از پدیده های مکانیکی و شیمیائی شروع می کند و به موجودات زنده می رسد.

 

پ

·    باوئر برای همه موجودات زنده فرم آغازین مشترکی قائل می شود و تکوین موجودات زنده را ناشی از توسعه آن فرم آغازین می داند.

 

ت

·    تئوری توسعه (تکامل) مربوط به طبیعت زنده (ارگانیک) در آثار داروین و هه کل به نقطه اوج خود می رسد.

 

·    مراجعه کنید به تئوری منشاء انواع 

 

۷

·    انگلس مارش پیروزمند اندیشه توسعه را درعلوم مربوط به طبیعت زنده در قرن هجدهم و نوزدهم به شرح زیر وصف می کند:

 

الف

·    «جالب است که همزمان با حمله کانت بر نظریه مبتنی بر ازلی و ابدی بودن منظومه شمسی، (ک. ف. ولف) در سال ۱۷۵۹ اولین حمله بر نظریه ثبات انواع موجودات را آغاز می کند و تئوری منشاء انواع را مطرح می نماید.

 

ب

·    ولی نظر او که فقط پیش بینی داهیانه ای بوده، توسط اوکن، لامارک و باوئر هیئتی استوار به خود می گیرد و درست صد سال بعد (۱۸۵۹) توسط داروین پیروزمندانه جامه عمل می پوشد.»

·    (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۲۰، ص ۳۱۹)

 

تئوری توسعه در عرصه علوم جامعتی

 

·    اندیشه توسعه در عرصه علوم جامعتی نیز در قرن هجدهم اهمیت ویژه ای کسب می کند:

 

۱

گوت هلد افرائیم لسینگ

(۱۷۲۹ ـ ۱۷۸۱)

نویسنده و شاعر برجسته روشنگری آلمان

 

·    لسینگ درسال های ۱۷۷۷ ـ ۱۷۸۰ اندیشه توسعه را در نوشته ای به نام «تربیت بنی آدم» برای توضیح چند و چون پیدایش مذهب مورد استفاده قرار می دهد.

 

۲

·    هردر در سال ۱۷۸۴ در کتابش تحت عنوان «افکاری در باره فلسفه تاریخ بشر» اندیشه توسعه را برای توضیح تاریخ به خدمت می گیرد.

 

۳

·    به نظر او تاریخ عبارت است از توسعه پیشرونده قانونمند:

·    تاریخ تداوم توسعه در طبیعت است.

 

۴

·    در اواسط قرن نوزدهم در روسیه اصل توسعه، نماینگان برجسته ای در صفوف دموکرات های انقلابی پیدا می کند:

·    هرتسن تاریخ تفکر بشری را تداوم تاریخ طبیعت می نامد.

·    او تأکید برآن داشته که نه بشریت را می توان در خارج از توسعه تاریخی تصور کرد و نه طبیعت را.

 

تئوری توسعه در فلسفه کلاسیک آلمان

 

·    فلسفه کلاسیک آلمان جوانب مختلف اندیشه توسعه را در قالب فلسفی می ریزد:

 

۱

·    موضوع اصلی فلسفه فیشته، شلینگ و هگل را اصل توسعه تشکیل می دهد.

 

۲

·    «در سیستم هگل فلسفه نوین یعنی فلسفه کلاسیک آلمان به نقطه اوج خود می رسد.

 

۳

·    در سیستم فلسفی هگل برای اولین بار (و این خدمت بزرگ او ست) کل جهان طبیعی، تاریخی و فکری به مثابه روندی، یعنی در حرکت، تغییر، تحول و توسعه بی وقفه مطرح می گردد و در جهت اثبات پیوند درونی موجود در این حرکت و توسعه بالنده تلاش به عمل می آید.»

·    (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۱۹، ص ۲۰۶)

 

۴

·    اما تئوری توسعه هگل که بر مبنای ایدئالیستی استوار شده، ناپیگیر و متناقض بوده است.

 

۵

·    هگل امکان توسعه طبیعت در زمان را رد می کند و توسعه جامعه بشری را انعکاس خودبالی «ایده مطلق» قلمداد می کند و حتی امکان توسعه در تاریخ را فقط به زمان گذشته محدود می سازد.

 

۶

·    در حالیکه روند توسعه جامعه بنا بر طبیعت آن، نمی تواند با کشف به اصطلاح «حقیقت مطلق» به کمال فکری خود نایل آید.

 

۷

·    سیستم هگل ادعا می کند، که آن (یعنی روند توسعه جامعه) تجسم مادی (مادیت یافتن)  این «حقیقت مطلق» است.

·    (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۱۹، ص ۲۰۷)

 

۸

·    ناپیگیری تئوری توسعه هگل حاکی از آن است که طبقه بورژوازی که ایدئولوگ های آن خود، روزگاری اندیشه توسعه را به طور علمی فرمولبندی کرده اند، به سبب رشد سرمایه داری می کوشند، تا نخست اعتبار عام آن را محدود قلمداد کنند و بعدها ـ وقتی که گذار به مرحله امپریالیسم صورت گرفت ـ  حقانیت آن را به طور کلی زیر علامت سؤال ببرند و انکار کنند.

 

۹

·    منافع طبقاتی بورژوازی ایجاب می کند، که جهان آنچنان بماند که بعد از پیروزی قطعی بورژوازی بوده است.

 

۱۰

·    مفهوم علمی توسعه اما با هرگونه دفاع کورکورانه ناسازگار است و علاوه بر این با جهان بینی ایدئالیستی، به ویژه در فرم مذهبی خودویژه آن، آشتی ناپذیر است.

 

۱۱

·    زیرا شرط اصلی این جهان بینی پذیرش قصه آفرینش، یعنی قائل شدن نقطه آغاز برای توسعه در زمان و مکان است.

 

ادامه دارد.



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر