جمعبندی از
مسعود بهبودی
1
شاید کسی نباشد که بتواند انسان غمزده ای را واقعا شاد کند.
2
چون اندوه، ریشه در روح و روان فرد دارد
و باید خود او بدان غلبه کند.
3
به همین دلیل،
آدم ها به هنگام گرفتاری در چنگ غم
ترجیح می دهند که تنها باشند
تا با خویشتن خویش، با روان و روح خویش کلنجار روند.
کارل گوستاو یونگ
آنان که از اتفاقات ناگوار زندگی خود چیزی نمی آموزند،
وجدان هستی را مجبور می کنند
تا آن اتفاقات را تا آنجا که نیاز باشد
تکرار کند تا فرد آن چیزی را
که آن اتفاقات ناگوار می خواهند، آموزش دهند، یاد گیرد.
آنچه که انکار می کنی تو را شکست می دهد
آنچه که قبول می کنی تو را تغییر می دهد
میم
وجدان هستی؟
1
هستی
ـ خواه هستی طبیعی و خواه هستی اجتماعی ـ
ـ خواه طبیعت اول و خواه طبیعت دوم (جامعه بشری) ـ
ـ خواه چیزهای طبیعی و خواه چیزهای اجتماعی ـ
فاقد وجدان است.
2
چه جمادات و چه نباتات و چه جانوران
وجدان
(دل و یا ضمیر و یا شعور)
ندارند.
3
تنها موجود وجدانمند، شعورمند، آگاه و خود آگاه
انسان نام دارد.
4
آنهم تازه به شرطها و شروطها
امروزه همان انسان شعورمند را هم
طبقه حاکمه
چنان مانی پولیزه می کند که فقط بظاهر شبیه آدم است
و فرق چندانی با ددان درنده ندارد.
5
وجدان ترجمه واژه آلمانی زیر با معانی یاد شده است.
(Bewusstsein)
6
شعور به قول کلاسیک های مارکسیسم
وجود شناخته شده است.
7
شعور، وجود انعکاس یافته در آئینه دل (ضمیر) آدمی است.
8
شعور، تصویر معنوی حک شده بر لوح ضمیر است.
9
جفنگ تر از جفنگ،
اما ادعای ارتجاعی زیر یونگ است:
آنچه که انکار می کنی تو را شکست می دهد،
آنچه که قبول می کنی تو را تغییر می دهد.
10
حضرت یونگ
حالا هستی وجداندار کذائی را رها می کند
و به فعل فاعل واره (آدم واره، سوبژکت واره )
روی می آورد.
11
آنهم چه روی آوردنی:
هرچه را که آدمی نفی (انکار) می کند، آدمی را مغلوب می سازد
اما هرچه که آدمی قبول می کند، آدمی را تحول می بخشد.
12
مثال:
اگر خرافه و مذهب را نفی (انکار) کنی، مغلوب مذهب و خرافه خواهی شد
ولی اگر همان خرافه و مذهب را دربست بپذیری،
(کاری که مثلا ملت عیران کرده اند)
تغییر خواهی یافت.
13
جفنگ که حتما نباید شاخ و دم داشته باشد،
جناب گوستاو یونگ
ادامه دارد.
آنان که از اتفاقات ناگوار زندگی خود چیزی نمی آموزند،
وجدان هستی را مجبور می کنند
تا آن اتفاقات را تا آنجا که نیاز باشد
تکرار کند تا فرد آن چیزی را
که آن اتفاقات ناگوار می خواهند، آموزش دهند، یاد گیرد.
آنچه که انکار می کنی تو را شکست می دهد
آنچه که قبول می کنی تو را تغییر می دهد
میم
وجدان هستی؟
1
هستی
ـ خواه هستی طبیعی و خواه هستی اجتماعی ـ
ـ خواه طبیعت اول و خواه طبیعت دوم (جامعه بشری) ـ
ـ خواه چیزهای طبیعی و خواه چیزهای اجتماعی ـ
فاقد وجدان است.
2
چه جمادات و چه نباتات و چه جانوران
وجدان
(دل و یا ضمیر و یا شعور)
ندارند.
3
تنها موجود وجدانمند، شعورمند، آگاه و خود آگاه
انسان نام دارد.
4
آنهم تازه به شرطها و شروطها
امروزه همان انسان شعورمند را هم
طبقه حاکمه
چنان مانی پولیزه می کند که فقط بظاهر شبیه آدم است
و فرق چندانی با ددان درنده ندارد.
5
وجدان ترجمه واژه آلمانی زیر با معانی یاد شده است.
(Bewusstsein)
6
شعور به قول کلاسیک های مارکسیسم
وجود شناخته شده است.
7
شعور، وجود انعکاس یافته در آئینه دل (ضمیر) آدمی است.
8
شعور، تصویر معنوی حک شده بر لوح ضمیر است.
9
جفنگ تر از جفنگ،
اما ادعای ارتجاعی زیر یونگ است:
آنچه که انکار می کنی تو را شکست می دهد،
آنچه که قبول می کنی تو را تغییر می دهد.
10
حضرت یونگ
حالا هستی وجداندار کذائی را رها می کند
و به فعل فاعل واره (آدم واره، سوبژکت واره )
روی می آورد.
11
آنهم چه روی آوردنی:
هرچه را که آدمی نفی (انکار) می کند، آدمی را مغلوب می سازد
اما هرچه که آدمی قبول می کند، آدمی را تحول می بخشد.
12
مثال:
اگر خرافه و مذهب را نفی (انکار) کنی، مغلوب مذهب و خرافه خواهی شد
ولی اگر همان خرافه و مذهب را دربست بپذیری،
(کاری که مثلا ملت عیران کرده اند)
تغییر خواهی یافت.
13
جفنگ که حتما نباید شاخ و دم داشته باشد،
جناب گوستاو یونگ
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر