میم حجری
رسانه ها
رسانه ها
شر کبیر اند
رسانه ها تعیین می کنند
آنچه را که تو باید فکر کنی
و
باور کنی.
فرنگی
فرنگی اصلا نمی داند که تفکر چیست.
ضمنا
نمید اند که
رسانه ها
وسیله اند.
از هر وسیله به انواع مختلف و متفاوت و متضادی می توان استفاده کرد.
از رسانه ها
هم
می توان برای روشنگری علمی و انقلابی
استفاده کرد
و
هم
برای اتلاف وقت
و
هم
برای خردستیزی و خر پروری.
کسانی که کمترین اعتنایی به حقیقت ندارند
با نفی مکانیکی تلویزیون و رسانه ها
خدمتی به بشریت نمی کنند و در منجلاب خریت درجا می زنند.
نقشهٔ آزادی
محمدرضا شفیعی کدکنی
(مهر ماه ۱۴۰۱)
با نقطه، نقطه، نقطهٔ خون، خونِ رهروان
خونِ هزار مهسا خونِ بسی جوان
این نقشه بر سراسر میهن
در حال شکلگیری و گسترانگی
میگسترد به هرسو در بیکرانگی.
این نقشه را، شبانه، به یکبار
نتوان کشید و دید
در طول سالیانش، با خون توان کشید
با خون نسلها
پررنگ و آشکار شود، در برابرت
تا ناکجایِ هرگزیِ حیرتآورت
این نقشهٔ شکفتگی و شادی وطن
این نقشهٔ رهایی و آزادی وطن
پایان
جدول عرق
مایع نادر
با ۱۷ حرف:
عرق اندام زحمتکشان
استاد دانش کاه
لاشخور همه را به کیش خود پندارد.
فریدون فرخزاد میگه : با شناختی که من از آخوند پیدا کردم ، بهشت اگر واقعا وجود داشت ، هیچ اخوندی محال بود لو بده که چنین مکانی وجود داره چه برسه بخواد مردم رو به زور به اونجا ببره!
انجیری
شاهکار.
این البته
در مورد اکثریت قریب به اتفاق همه آدمیان صادق است.
خودخواهی
خصیصه ای اله منتار (بنیادی) است.
این تازه خوب است.
خیلی ها
خوشبختی خود را در بدبختی همنوع خود می بینند.
اینهم تازه بد نیست.
خیلی ها خودستیزند.
بمب بر کمر خود می بندند
و
به میان مردم کوچه و بازار می روند.
این زباله ها
به
جریانات فاشیستی آلمان
تعلق دارند
و
از دیرباز از حمایت مالی حزب اولیگارشیستی پوتین برخوردارند.
متحدین پوتین در همه جای جهان
فاشیست ها و فوندامنتالیست های شیعی و چپ های هپیلی هپو هستند.
از آ اف دی تا ماری لوپن
از ترامپ تا عربان
از برلسکونی تا سالوینی
اینها
همان زباله هایی اند که دولت المان آنتی فاشیستی را
با تظاهرا دوشنبه هر هفته اسرنگون ساخته اند
و
دختران رهبران آلمان دموکراتیک
را
مورد تجاوز جنسی کلکتیو قرار داده اند.
اکنون
هم
همان سنت تظاهرات دوشنبه ها را در حمایت از پوتین
تداوم می بخشند.
در کنگره های احزاب فاشیستی
از نمایندگان حزب پوتین
استقبال عظیمی به عمل می آید
و
حضرات سخنرانی های فاشیستی غرا میکنند
و خرمن هورای فاشیست ها را درو می کنند.
اخوندها فرقی با ما و شما ندارند. حزب اللهی ها و طالبانی ها که عرب نیستند. تازه عرب هم باشند که عیب نیست. ما که از نژاد مثل فاشیست ها معیار نمی سازیم.
فوندامنتالیسم همشیره فاشیسم است
و
خونریزی کسب و کار هر دو ست.
اسلام عربی؟
اسلام
بسان مسیحیت
و
بر خلاف یهودیت
دینی یونیورسال است.
اسلام در مقایسه با یهودیت و مسیحیت
بهترین دین است.
چون
نتیجه نفی دیالک تیکی همه ادیان ماقبل خود مثلا یهودیت و مسیحیت و زرتشتیت و مانویت و غیره است.
فوندامنتالیسم اسلامی
ماهیتا
ضد مذهبی
ضد عقلی
ضد خلقی
ضد اخلاقی
است.
فوندامنتالیسم اسلامی
کثافت محض است.
فوندامنتالیسم اسلامی
فقط
برای عوام فریبی ماسک اسلام بر سر کشیده است و آبروی اسلام را می برد.
فاشیسم
هم
مثلا در اسپانیای فرانکو
ماسک مسیحیت بر سر کشیده بود
و
در لفافه مذهب
بدترین جنایات را مرتکب می شد.
پژوهش های باستان شناسی
نشان می دهند
که
بزرگ ترین شاه ایران
که
حتی بر مصر باستان حکومت می کرد
و
بزرگترین هرم از اهرام مصر
گور او ست،
زن بوده است.
زنان شان همین اند ایرانیان
بولتون:
پوتین را باید ترور کرد.
هی مش بول تون
پوتین و پالان
مأمورند.
مأمورین اولیگارش های کثافتند که همسایه ترامپ اند.
خود پوتین
مولتی میلیاردر است.
با ترور پوتین و پالان
اولیگارشیسم از بین نمی رود.
نافی همه این زباله ها
پرولتاریا
ست
سوسیالسوسیال ـ دموکراسی چیست؟
سوسیال ـ دموکراسی
اولین جریان سیاسی بوده که طبقه کارگر اروپا پدید اورده است.
سوسیال دموکراسی
جریانی مارکسیستی و ضد مذهبی بود.
بعد
با ارتداد سیاسی کائوتسکی
به حزب امپریالیستی بدل شد.
ولی کماکان
جریان سیاسی غیر مذهبی است
نه.
تلویزیون دیدن
بهتر از ندیدن است.
هم
می توان تلویزیون دید
و
هم
خوداندیشی تمرین کرد و آموخت.
هم
می توان پای منبر هر اخوندی نشست
و
هم
ضمنا
خوداندیشی تمرین کرد.
خوداندیشی
فقط از طریق هماندیشی با واسطه و بی واسطه میسر می شود.
آره.
کندن کنه
حتی
می تواند به مرگ کنه کن منجر شود.
برای کندن کنه فاشیسم
آلمان را به خرابات شام
تبدیل کردند.
کندن کنه فوندامنتالیسم
هم
آسان نخواهد بود.
"I can fight only for something that I love. I can love only what I respect. And in order to respect something I must at least have some knowledge of it." - H.
"Ich kann nur für etwas kämpfen, das ich liebe. Ich kann nur das lieben, was ich respektiere. Und um etwas zu respektieren, muss ich wenigstens etwas davon wissen. " - H.
پوتین و پالان
نمایندگان اولیگارش های روس و اوکراین اند.
سیستم جامعتی طوایل پسا سوسیالیستی
اولیگارشیستی است
اولیگارشیسم
ایراسیونال تر، وحشی تر و ارتجاعی تر از امپریالیسم است.
اولیگارشیسم
مثل فوندامنتالیسم است.
خود پوتین
هم جزو اولیگارش های مولتی میلیاردر است و هم نماینده سیاسی آنها ست.
من طرفدار بارزگانم
و
سوسیال ـ دموکراتم.
مهدی
اولا
تو نمی دانی که سوسیال ـ دموکراسی چیست.
ثانیا
بحث که بر سر افراد نیست.
بحث بر سر افکار است.
افراد که مهم نیستند.
افراد میتوانند بمیرند و یا در نظرات شان تجدید نظر کنند.
افکار
اما می مانند و به طور مثبت و یا به طور مخرب و منفی مؤثر می افتند.
به مادر نیکا بگویید:
اینها بلایی بر سر آدمیان می اورند
که
داوطلبانه به مناره ها بروند
و
خود را از ان بالا به زیر اندازند.
تاریخ
روحانیت کثافت
تاریخ خون و جنون و جنایت است.
باشد. فقط بگو اگر قتل عام دهها هزار نفر و چال کردن شان در خاوران اشتباه بود، چگونه می خواهید اصلاح کنید و فرزندان مردم را به خانواده شان برگردانید؟
مهندس مهدی بازرگان آخوندی بی عبا و بی عمامه بوده است. این بدبخت بدون نشخوار آیات الهی نمی توانست حرف بزند. بدترین دشمن زحمتکشان و زنان بوده است.
سطل ننه ات طلب ها
به لحاظ سطح فکری
تفاوت چشمگیری با سر تنت طلب ها
ندارند.
در قرن ۲۱
خریت
تمام ارضی (گلوبال) است.
دیگر
فرقی بین جورج بوش و عو با ما و ترامپ و پوتین و پالان و شاه و شیخ وجود ندارد.
خلایق
توان درست رونویسی کردن جمله ای را ندارند.
درست انیدشی
پیشکش اجنه.
مجله امپریالیسم آلمان
خلایق به من می خندند
چون با انها تفاوت دارم.
من هم به انها می خندم
چون همگی مثل هم اند.
هی مجله
تو نمی توانی احدی را پیدا کنی
که
خارج از دیالک تیک تفاوت و هویت باشد.
همه چیزهای هستی
از نبات تا جانور و انسان
منحصر به فردند و یا همدیگر فرق و تفاوت و تضاد دارند.
بهتر هم همین است
و
گرنه همه چیز گند می زد و جهان را بوی تعفن می گرفت
این هنوز آغاز زجر روحی و روانی است.
به قول شکنجه گران ساواک
زجر ناشی از شکنجه
مادام العمر است.
ضمنا شکنجه را نمی توان تبیین داشت.
شکنجه
را
فقط می توان
مثل کابوسی
از سر گذراند.
انتظار" پرگار جاذبه ای ست که شوق را جریمه می کند ، تقدیر ما شاید جاذبه ی شوق را ببخشد ، هنگام که آخرین بشارت ابر" پایان تشنگی باشد
پوریا
انتظار
کسب و کار کسانی است که کاری از دست شان برنمی آید.
انتظار
همشیره انفعال است.
ریشه طبقاتی انتظار
در نظامات جامعتی برده داری و فئودالی است.
توده برده و رعیت
فاقد سوبژکتیویته اند.
به همین دلیل چشم به راه ظهور خانی، خان زاده ای، امامی، شیخی، قلدری، امیری اند.
نه.
این داروی روانی جدیدی بود که کنسرن داروسازی آلمان فاشیستی کشف و تولید انبوه کرده بود.
این داروی روانی
افراد را ضد ضربه می کرد
می توانستند ۲۴ ساعت بیدار بمانند
احساس گرسنگی و ترس و غیره نکنند.
مثل روبات رژه بروند و یا بدوند.
نه.
ایده ئولوژی هم می تواند به مسخ افراد منجر شود.
اندیشه را نباید دستکم گرفت.
فاشیست ها که یهودی ها و کمونیست ها و کولی ها را میلیون میلیون می کشتند
بر ان بودند که آنها آدم نیستند.
مثل همین فوندامنتالیست ها
که
بقیه بشریت را زباله می پندارند
و برای شان حق حیات حتی قایل نمیشوند
پرت کردن جوانان از پشت بام به خیابان در جنقوری اسلامی سنتی دیرین دارد. اگر سک داشتی از میرحسین و مش زهرا و کلبه کروب بپرس
صم بکم عمی فهم لایعقلون
مش ممد قاسمی.
ایران شده عیران.
عیران
هم
فرقی با طویله ندارد.
سطح فکری مردم
در زمان شاه
صد بار بالاتر از زمان شیخ بوده است.
قحط شعور و شحصیت است.
دیگر
کسی توان تفکر ندارد.
مش ممد قاسمی غافل از قافله تمدن و روشنگری.
خودت
را
با
احمد قاسمی
مقایسه کن
تا به درجه سقوط بنی آدم به قهقرا پی ببری
کودکان
مثل زنان
قربانی مضاعف سیستم فوندامنتالیستی اند:
هم
در سازمان های سرکوب
به خدمت گرفته می شوند
و
هم
سرکوب می شوند.
بدون حزب طبقاتی ـ انقلابی طبقه کارگر نمی توان انقلاب کرد. ولی می توان عنگلاب کرد. در همه ممالک خاور میانه هم نه انقلاب، بلکه عنگلاب شده است. از مصر تا مراکش
اوکراین
یکی از کشورهایی است
که زنان شان برای زنان عقیم کشورهای دیگر بچه می زایند.
اولیگارشیسم کثافت
کشورهای پسا سوسیالیستی
را
به ذلتی عظیمی دچار ساخته است.
پوتین گفت:
ما بهترین جنده های جهان را داریم.
شرم کردن خصیصه ای انقلابی است.
مرتجعین توان شرم کردن ندارند.
مارکس
همه طرفداران فاشیسم و فوندامنتالیسم و اولیگارشیسم
روانی اند.
اگر در فیلم ها به هیتلر دقت کنید
متوجه لرزش دستانش می شوید.
هیتلر به مدد داروهای روانی
سر حال بود.
همه سربازان نازی
مثل نقل و نبات
داروی روانی مصرف می کردند تا ترسشان بریزد و تا اخرین گلوله بجنگند.
ای بسا شبها که تحت تأثیر داروی روانی دچار توهم می شدند و شروع به تیراندازی می کردند.
در نتیجه خودشان به ضربه گلوله بلشویک ها کشته می شدند.
داعشی ها در زندان های امپریالیستی چه بسا دست به انتحار می زنند.
انتحار در اسلام
گناه کبیره است.
خواه انتحار معمولی (خودکشی)
و
خواه انتحار عنقلابی (بمب بستن بر کمر و منفجر کردن در اوتوبوس و مسجد و میدان)
این زباله ها اصلا مسلمان نیستند.
فوندامنتالیسم
جریانی ضد مذهبی است.
مثل فاشیسم است.
فاشیست ها چه بسا داوطلبانه همدیگر را به گلوله می بندند.
خیلی از الیگارش های کثافت روس و غیره
چه بسا
در کشتی ها و ویلاهای ۳۰ میلیون دلاری خود
خود را حلق آویز می کنند.
پشت سر طبل رژه می روند گوساله ها
پوست برای طبل هم از خود آنها
برشت
تفکر = شناخت به مدد مفاهیم
ایمانوئل کانت
رسول روشنگری
صفات خداوند هم به نسبت( زمان و مکان) دست خوش تغییر شده است. کاریکاتور از آرون سولتز تحت عنوان «وجدان حزب» (1872-1945)، بلشویک پیری که "وجدان حزب" نامیده می شد.
حریف
آره.
صفات خدایان
بسته به زیربنای اقتصادی حاکم
تغییر می یابند.
صفات طبقات حاکمه خدا
مثلا همین الله
همان صفات اشراف برده دار و فئودال و روحانی اند:
سعدی خیلی دقیق فرمول بندی کرده است:
به سلامی
گردن می زند
و
به
دشنامی
خلعت می بخشد.
یعنی خر و خردستیز است.
حساب و کتاب سرش نمی شود
آیا میدانستید که آیت الله خامنه ای از سوی مادر به محمد دیباج فرزند امام جعفر صادق (ع) نسب می رساند.
حزب اللهی
عجب معیاری.
گیرم پدر تو بود فاضل
از فضل پدر تو را چه حاصل.
پسر نوح و زن لوط نسب شان به پیغمران می رسید.
توله جنتی هم از سوی پدر به جنتی نسب می رساند که جلادان جماران اعدامش کردند.
چرا اصل و نسبش را نادیده گرفتند؟
سطح شعور حزب اللهی ها با سطح شعور شاه اللهی ها کمترین فرقی ندارد.
اینا الان دنبال ساقط کردن نظامن حق و حقوق چیه؟ دقیقا می خوان مدل سوریه رو در ایران پیاده کنن.
حزب اللهی
عجب تهمتی.
مگر در سوریه نظام عوض شده است؟
خرابات شام نتیجه کثافتکاری های فوندامنتالیسم شیعی (خمینیسم) و سنی و اولیگارشیسم و امپریالیسم است
هنر فوندامنتالیسم و فاشیسم پشته ساختن از کشته ها ست
خدا (طبقه حاکمه) عروس هزاران چهره، چیره دستی است.
حریف
ما
در طول تاریخ
خدا را در فرم های به کلی متفاوت تصور کرده ایم و پرستیده ایم.
از قضا
روزی
مادر و زن خدا بوده است و پرستیده شده است.
می توان از سه نوع خدا سخن گفت:
طبیعتخدا مثلا همین زنخدا ویا مادرخدا، میترا، آتش و آذرخش
طبقه حاکمه خدا همین الله
توده خدا
ژنِ این ملت با ذلت در تضاده
حریف
زن انتزاعی و کلی و همگون وجود ندارد.
آیة الکرسی ها هم زن تشریف دارند
و
مبلغ و مدافع و مجری زن ستیزی اند.
از جنسیت نمی توان معیار ساخت.
زنان
از هیچ لحاظ و نظر
کمترین تفاوتی با نران ندارند.
ای بسا زنان
که شکنجه گر و جانی و جلادند و نان خونالود می خورند.
قاتل مهسا احتمالا زن بوده است و نه نر.
نران
چه بسا
در انجام کارهای کثیف بر ضد زنان،
زنان را آلت دست قرار می دهند:
یعنی
زنان
عملا
به
دیالک تیک ستمگری و ستمکشی بدل می شوند.
اگر هم روزی ورق برگردد
باز هم بخشی از زنان به جرم زن ستیزی محاکمه خواهند شد.
به سمت کوچه های آشنای تو
که غریب می نمایانند ،
پایانی نیست ،
ما آغوش گشودگان زخمی دوران ،
فریاد می زنیم
آزادی" را
پوریا
منظور از آزادی چیست؟
بهتر است قبل از فریاد زدن ازادی
بدانیم که ازادی چیست.
تفاوت بین آگاهی به آزادی و فریاد ناآگاهانه آزادی
از زمین تا آسمان است.
اصلا و اصولا
بدون آگاهی
آزادی وجود ندارد.
آزادی = شناخت ضرورت
و
ضرورت = جبر = قوانین و قانونمندی های عینی حاکم بر چیز مربوطه
هی حریف. جرم ما این است که نظر ناصری را مورد تأمل درست و یا نادرست قرار داده ایم. اگر ایرادی به نظر ما داری بفرما تا عرشاد شویم و خرشاد شویم. به خود ما بیهوده گیر نده. ما اصلا آدم نیستیم. حدس بزن چیستیم.
هنر فوندامنتالیسم و فاشیسم پشته ساختن از کشته ها ست
خوب.
من ـ زور مش ناصر دارابی؟
خیال می کنی
به هم زدن استراحت پرندگان خسته
و
به
وحشت انداختن آنها
خدمت به پرندگان است؟
تو کامنت ما را اصلا خوانده ای و اگر خوانده ای فهمیده ای که توهین می کنی؟ همین واکنش تو نشانه گلوبالیزاسیون خریت است. دلیل دیگری لازم نیست.
شعور اجتماعی چیست و ناشی از چیست؟
شعور اجتماعی و به عبارت دقیقتر شعور جامعتی
انعکاس وجود جامعتی است.
یعنی
هر طبقه اجتماعی
شعور طبقاتی خاص خود را دارد.
نقش تعیین کننده در دیالک تیک وجود جامعتی و شعور جامعتی
از ان وجود جامعتی است.
البته شعور جامعتی هم بر وجود جامعتی اثرگذار است.
به قول فویرباخ
طرز تفکر در کاخ و کوخ متفاوت است.
چرا؟
چون طرز تهیه نان توسط سکنه کاخ و کوخ متفاوت است.
چون وجود جامعتی سکنه کاخ و کوخ متفاوت و حتی متضاد است.
مارکس از غریزه طقاتی طبقه کارگر در نامه به ابراهام لینکن سخن گفته است.
تو حالا از بی شعوری سوبژکت تاریخ
دم می زنی.
به کجای این طویله می توان آویخت پالان را و پوتین را و چارق را و نعلین را؟
آثار صمد
ماهیتا
کودک ستیزند.
زباله های فاشیستی ـ آنارشیستی اند.
مراد صمد
جلال ال احمد بوده است
که
خرافاتش
کتب بالینی خمینی بوده اند
و
جنقوری اسلامی
ابتکار او ست
دنیایی که برامون درست کردن با دنیایی که خودمون میخوایم یک دنیا فرق داره
مهدیه
نه.
فوندامنتالیست ها
و
آنارشیست ها
و
فدائیان و مجاهدین اسلام و خلق
و
حزب الله
و
طالبان
هم
از کودکان بدترین سوء استفاده ها را کرده اند و میکنند.
کسب و کار صمد بهرنگ
مگر تخریب فکری کودکان و آلت دست قرار دادن شان
نبود؟
فرق ما با شما اینکه فرماندهان ما میگن `بیایید` ولی فرماندهان شما میگن `برید
حزب اللهی
نه.
فرق ما با شما
این است
که
ما خوداندیشیم
و
شما طوطی وش اید.
ما آزادیم (مختاریم) و خودمختاریم (مستقلیم)
و
شما
وابسته اید و ابزارید و برده اید و مقلد اید.
ما بیناییم
و
شما
کورید و محتاج عصا و عصاکش کور و کودن اید
شما نه معنی آزادی را می دانید و نه معنی دموکراسی را.
نمی خواهید هم بدانید.
با اعلامیه حقوق کذایی بشر
که
نمی توان جایگزینی برای دین و ایمان
عرضه کرد.
حتی علوم نمیتوانند جای دین را بگیرند.
دین
ایده ئولوژی است.
بنی بشر
فقط با نان زنده نیست.
بنی بشر علاوه بر نان
محتاج ایمان است.
دین
روح جامعه بی روح است.
دین
شعور جامعه بی شعور است.
دین
شعور وارونه است.
ولی شعور است
و بهتر از بی دینی است.
بی دین بودن به معنی بی شعور بودن است.
دین
را فقط از موضع ایده ئولوژی طبقه کارگر
یعنی
از سنگر مارکسیسم
می توان نقد و حذف کرد
آنارشیست ها و آته ئیستها
اصلا لبی از سرچشمه مارکسیسم تر نکرده اند.
حتی حرف زدن بلد نیستند.
اهل ترور و توطئه اند و بس.
چرا؟ هدف تحت فشار قرار دادن ارتجاع از داخل و خارج است. هدف ایزوله کردن ارتجاع است
آره. ساختار همه چیز هستی از ذره تا کاینات دیالک تیکی است. وحدت دیالک تیکی و یا تضاد دیالک تیکی در هر نوشته مارکسیستی هست. قاون وحدت اضداد یکی از قوانین دیالک تیکی است
حشم و نفرت و عشق و مخلفات هم چیزهای عاطفی و غریزی اند. پیش به سوی کسب عقل اندیشنده. پیش به سوی کسب خرد کل اندیش و یا مارکسیسم
هی اعرابی.
کدام انقلاب؟
عصیان زنان و جوانان است.
شعارهایش را بشنو و بدان.
عصیان
که انقلاب نیست.
برای انقلاب
حزب انقلابی لازم است.
حزبی که مسلح به تئوری انقلابی باشد.
چنین حزبی حتی در مقیاس جهانی وجود ندارد.
شکست سوسیالیسم
نه فقط به طویله گشتن احزاب سیاسی
بلکه به طویله گشتن جهان
منجر شده است.
طبق گفته برخی از مراکز نظرسنجی،
علاقه مردم به فرماندهی انتظامی در این ایام افزایش یافته و این بیسابقه است
حضرت اسرافیل
هی مشد اسرافیل
خلایق از عزرائیل وحشت دارند
و
عرزرائیل
وحشت را با محبت
عوضی گرفته است
حزب اللهی در صدد تصاحب و تسخیر عصیان جوانان و زنان اند.
این شعارها قابل تفسیرند.
مجلات امپریالیستی هم انها را سر تیتر می کنند.
برای اینکه این شعارها
عاری از محتوای طبقاتی روشن اند
نه.
هیچ حرف کلاسیک های مارکسیسم متافیزیکی (ضد دیالک تیکی) نیست.
شعار پرولتاریای جهان و به عبارت روشن تر، همه کشورها متحد شوید
شعاری دیالک تیکی است:
پرولتاریا
قبل از همه
باید در مقیاس ملی
متحد شود
تا
بتواند
در مقیاس بین المللی متحد شود.
حتی اتحاد پرولتاریا در مقیاس ملی
اتحادی دیالک تیکی است:
دیالک تیک وحدت طبقاتی اقشار مختلف پرولتاریا و وحدت پرولتاریا با دهاقین و پیشه وران و روشنفکران و غیره
است
خریت گلوبال است. مختص به جن قوری اسلامی نیست. ما بیش از ۱۰۰۰ دوست مجازی فرنگی داریم. توان تفکر ندارند. حتی سران احزاب چپ از الفبای مارکسیسم بی خبرند. جهان را طبقه حاکمه امپریالیستی و فوندامنتالیستی و اولیگارشیستی طویله کرده است.پوتین در تازه ترین سخنرانی اش از ورشکست انقلاب اکتبر عرعر کرد. تخریب اوتوپیکی ـ اگوئیستی سوسیالیسم را به حساب فروپاشی خود به خودی آن می گذارند.
احتمالا
از خطر اعلام عنقریب حکومت نظامی در جن قوری اسلامی
خبر دارند.
چیزی شبیه حکومت پینوچه را.
به راه انداختن حمام خون را.
موسا خراسانی
ویرایش:
بعد از مرگ
میخواهم
در سرزمینِی متولد شوم
که
زنها
فقط رقصیدن بلد باشند
و
مرد ها
شعر
و
کودکان
قُرصِ خورشید
را
در دستان کوچکِ خود
حمل کنند
و
در پای کاجِ آزادی بریزند...
دلیل سکوت دو هفته ای سیدعلی
این بوده است
که
سرکوب به ثمر نشیند و آشوب پایان یابد.
آنگاه
سید علی
لب به انتقاد عوامفریبانه از سازمان های سرکوب بگشاید
و
آب خونالود رفته را به جوی بازآورد.
چون پس از دو هفته
آشوب نخوابید
لب به سخن گشود
تا
فتوای تشدید فشار و سرکوب را بدهد.
هشتک مهسا به نیم میلیارد رسید
عزرائیل
در دیالک تیک کمیت و کیفیت
کمیت تعیین کننده نیست.
کیفیت تعیین کننده است.
سکنه جنقوری و جهان
توان تفکر ندارند.
کامنت ها را نظر اندازی متوجه عقب ماندگی بشری می شوی:
ننه ام عطسه کرد.
مهسا امینی.
رفتم خیابان.
مهسا امینی
عجب!
زن زندگی آزادی
فرقی
با
نر میهن آبادی
ندارد.
هر دو مبتنی بر جنسیت گرایی اند.
یکی نقش نران را برجسته می کند
و
دیگری
نقش زنان را.
هر دو خرافی اند.
بهترین شعار را کلاسیک های مارکسیسم داده اند:
پرولتاریای همه کشورها
متحد شوید.
این شعار علمی و انقلابی
ماهیتا
فمینیستی هم است.
چون
زنان پرولتاریای خانه و کارخانه اند.
زنان پرولتاریای مضاعف اند
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر