۱۴۰۱ آبان ۹, دوشنبه

تحلیل دیگری از تراژدی «مهره سرخ» ـ شاهکار سیاوش کسرایی (۵۶)

 Siyavash Kasraei.jpg 

تحلیلی 

از

شین میم شین
 

اکنون برو، روان و تنت پاک و شاد باد!

همواره از من ات

با مهر یاد باد!»

 

معنی تحت اللفظی:

اکنون برو!

به امید اینکه تنت پاک باشد و روانت شاد!

و به امید اینکه یاد مهرآمیزی از من همیشه به خاطر داشته باشی.

 

این دعای واپسین سهراب در حق گردآفرید است.

این ضمنا آرزوی واپسین سهراب است:

آرزوی تنی پاک و روانی شاد برای گل پرخاشجو و یادی مهرآمیز از خویش بر لوح خاطر او.

 

سیاوش در همین بند شعر از معیارهای ارزشی استه تیکی و اتیکی (زیبائی شناسی و اخلاقی) خود پرده برمی دارد:

وقتی می گوییم 

که

 اثر هنری هر کس، 

آئینه جهان بینی او ست، 

منظورمان همین است.

انسان ایدئال (آرمانی) سیاوش دارای سه خصیصه زیرین است:

 

الف

پاکی و پارسائی

(احسان طبری)

 

ب

شادی روحی ـ روانی

 

پ

به میراث نهادن یادی مهرآمیز در لوح خاطر همنوعان

 

هوشنگ ابتهاج (سایه)

 ـ همسنگر و همرزم مادام العمر سیاوش ـ 

نیز در شعری زیبا به برخی از این خصیصه ها اشاره می کند:


امیر هوشنگ ابتهاج

 (سایه)

صبر کن ای دل پر غصه در این فتنه و شور
گرچه از قصه ی ما می ترکد سنگ صبور

از جهان هیچ ندیدیم، به عبث عمر گذشت
ای دریغا که ز گهواره رسیدیم به گور

تو عجب تنگه ی عابر کُشی ای معبر عشق
که به جز کشته ی عاشق، نکند از تو عبور

در، فرو بند بر این معرکه، کان طبل تهی
گوش گیتی همه کر کرد ز غوغای غرور

تیز برخیز، از این مجلس و بگریز چو باد
تا غباری ننشیند به تو از اهل قبور

مرگ می بارد از این دایره عجز و عزا
شو به میخانه که آنجا همه سور است و سرور

شعله ای برکش و برخیز  ز خاکستر خویش
ز آنکه تا پاک نسوزی، نرسی «سایه» به نور

پایان

 

در سه بیت واپسین همین شعر سایه 

نیز

 پاکی تن، شادی روح و روان، و پاک سوزی ققنوس واره و استحاله به نور

 به مثابه معیارهای ارزشی استه تیکی و اتیکی 

عرضه می شوند.

 

در «پیچ و تاب» های پرندینه با نسیم

گرد آفرید

چون شبحی دور می شود.

شب رخنه ها و روزنه می بندد

شب کور می شود.

 

معنی تحت اللفظی:

گردآفرید چون شبحی همراه با نسیم در «پیچ و تاب» های ابریشمین دور می شود.

شب رخنه ها و روزنه ها را می بندد و کور می شود.

 

۱

در «پیچ و تاب» های پرندینه با نسیم

گرد آفرید

چون شبحی دور می شود.

 

تصور سیاوش از طرز ترک صحنه گفتن گردآفرید، 

فوق العاده تصویرمند، تخیل مند و ستایش انگیز است:

 

الف

گردآفرید در دید سهراب، بسان شبحی دور می شود و از نظر او نا پدید می شود.

 

ب

شاید سیاوش بدین طریق از حضور مجازی و خیالی گردآفرید در صحنه، پرده بر می دارد،

تا نشان دهد که سهراب در حال هذیان گوئی است و با روح شیفته خویش در گفتگو ست.

 

پ

گردآفرید از سوی دیگر به همراهی نسیم دور می شود.

سیاوش شاید با به خدمت گرفتن نسیم از آرامش بخشی حضور گردآفرید برای سهراب پرده برمی دارد.

 

۲

شب رخنه ها و روزنه می بندد

شب کور می شود.

 

سیاوش از سوی دیگر حضور گردآفرید را به رخنه و روزنه نورانی در ظلمات شب تشبیه می کند.

از این رو ست که با رفتن گردآفرید، شب ـ بسان مادری ـ در و پنجره خانه را می بندد و جهان در ظلمات قیرگون فرو می رود.

 

۳

شاید بتوان گفت که سیاوش، گردآفرید را به چشم فروزان شب تشبیه کرده است.

از این رو ست که با رفتن او، شب کور می شود.

این تصاویر و تصورات سیاوش در هر صورت فوق العاده زیبا و بی همتا هستند.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر