۱۴۰۱ مهر ۲۶, سه‌شنبه

کلنجار ایده ئولوژیکی با همنوع (۱۵۳)


 
میم حجری

 
اینو شما میگید، ولی واقعیت این نیست، این همه عالم و دانشمند و نخبه داریم.
زهرا

یک مشت آخوند شپشوی مزور و خونریز داریم که جز دروغگویی و آبروزی خود ریزی هنری ندارند.
جامعه را در ۴۰ سال به طویله تبدیل کرده اند.

مشخصه مهم اجامر شیعه
تزویر و تظاهر و تئاتر و تقیه و تلبیس و ریا ست.
چون نیک بنگری همه تزویر می کنند.
هدف همه این زباله ها عوامفریبی است.
طرفه این است
که
عوامفریبی
همیشه
با خودفریبی همراه است.
یعنی
دیالک تیک خودفریبی و عوامفریبی در بین است.
عوام فریب
خودش
هم
به دروغی که می گوید
باور دارد.
دلیل مؤثریت دروغ
همینجا ست.
فاشیسم و فوندامنتالیسم
فقط مبلغ کیش شهادت نیست.
خودش هم به کیش شهادت ایمان دارد و داوطلبانه شراب شهادت سر می کشد.



آدم آدم است.
جامعه طبقاتی
کشتارگاه پهناوری است.
در مبارزه طبقاتی جنگ مستمر و لاینقطع بر سر نان و ایمان شعله ور است.
هر
شعر و شعار و شعوری خنجری در دست طبقه ای بر ضد طبقات دیگر است.
خوشخیالی
کسب و کار خردمندان نیست.
خوشخیالی
فرمی از خودفریبی و عوامفریبی است.
دشمن طبقاتی را
اگر از اریکه قدرت به زیر نکشی
شطی از خون می ریزد
و
داوطلبانه پایین نمی آید.


آدم
که سهل است
حتی
پرنده
به دلیل زاده شدن در قفس
پرواز را از یاد نمی برد.
زنان
مثل روشنفکران
نه
یک طبقه اجتماعی
یلکه یک قشر اجتماعی اند.
اقشار اجتماعی
تعلقات طبقاتی متفاوت و حتی متضاد دارند.
هم
نیچه روشنفکر است
و
هم برشت.
هم
جلال آل عبا روشنفکر است
و
هم
سیاوش کسرایی.
یکی روشنفکر فاشیسم و فوندامنتالیسم است
و
دیگری روشنفکر توده مولد و زحمتکش.
زن انتزاعی وجود ندارد.
هم تاچر و می و مرکل و هلری زن اند
و
هم
روزا و نادژا و مریم فیروز.
مارکسیسم بیاموزید تا رستگار شوید.


مسیح علی نجات
از آن مارها ست
که
مار خورده
و
اژدها شده است.
زن امام جمعه قم بود.
و
از اذناب خاتمی بود.

در طویله یانکستان
رنگ و لعابش زده اند
و
زلنسکی جن قوری
شده است.



سعی کن
آدم بمانی.
مهم همین آدم ماندن است.
یعنی
مستحکم و روشن و شادمان بودن است.
آری.
شادمان بودن است.
روزا

تنها شرط ورود به عالم آدمیت
مش روزا
فراگیری مارکسیسم
و
خروج از خریت
به
هر قیمت
است.

ما آزموده ایم
در این باره بخت خویش
بیرون کشیده ایم
از این طوله (طویله) رخت خویش.



جنگ رهایی بخش اطفال بر ضد آشغال


عرعر نماینده عر دنبیل

 
طبقه حاکمه جن قوری
هنری جز آبروی خود ریزی ندارد.
 

قانون حجاب اجباری در ۱۸ مرداد ۱۳۶۲ تصویب شد! جنگ شهریور سال ۱۳۵۹ شروع شد، سوال اینجاست که اگر شهدا برای حفظ حجاب به جنگ رفتند، پس اون سه سال اول رو واسه چی میجنگیدن؟!!! انقدر از خون شهدا برای افکار پوسیده خودتون مایه نذارید!!! متن کپی شده هستش‌.
پسر آفتاب

خود جنگ
برای اجامر جمکران
نعمت الهی بوده است.
اینها عاشق سینه چاک مرگ
و
بیزار از زندگی اند.
مفهوم زندگی در شعار جدید (زن ـ زندگی ـ آزادی)
ماهیتا
شعاری ضد فوندامنتالیستی و ضد فاشیستی است.


هی حضرت اسرافیل
به قوه غذائیه و شرابیه بگو:
پشت پرده
اجانب چه ها کنند.
وقتی قلیچکو
شهردار کیف شود
چرا
علی داعی
رئیس جن قور نشود؟
رهبران توده در خاوران خفته اند.
حریفی در عرصه نیست.

مملکت افتاده دست کسایی که کینه ایران و ایرانیو به دل دارن
سایه

طبقه اجتماعی است و نه افراد.
طبقه اشراف فئودال و روحانی است که بورژوا شده است.
کثافت محض است.
ضد همه چیز زیبا ست.
ضد خلقی، ضد علمی، ضد فکری، ضد هنری،
ضد فرهنگی، ضد اخلاقی، ضد زیبایی است.
از قبیله کنه است
هزاران سال است که خون می مکد.



ادبیات
و
هنر
به طور کلی
همیشه و همه جا
طبقاتی است
و
نه
نرسالار
و
زن سالار


فرخي سيستاني:
یا ما سر خصم را بکوبیم به سنگ
یا او سر ما به دار سازد آونگ
القصه در این زمانهٔ پرنیرنگ
یک کشته به نام، به که صد زنده به ننگ



آلترناتیو جماران هنوز از مادر زاده نشده است
حریف

الترناتیو انقلابی جماران
در خاوران خفته است.
ارتجاع فوندامنتالیستی
مثل فاشیسم امپریالیستی
با سقوط خود به قهقرا
جامعه را هم با خود به قهقرا خواهد برد.
جن قوری تجزیه خواهد شد.
اصل قضیه
هم
نه حجاب و زلف یار
بلکه تجزیه و تخریب طویله است.

نر:
خیلی خوب.
من نظر تو را قبول دارم.

زن:
دیگر دیر شده است.
من در نظرم تجدید نظر کرده ام.


این بسیجی ها و سپاهی ها و لباس شخصی ها
خودشان هم بچه های فقرا هستند.
طبقه حاکمه
کارهای کثیف را خودش انجام نمی دهد.
اگر فردا
جلادان جن قوری
محاکمه شوند
کسی سراغ طبقه حاکمه نخواهد رفت



آرزو بر زنان جم کران عار نیست.



سران اکثریت قریب به اتفاق کشورها
فرق زیادی با اجامر جن قوری ندارند.
همه از دم لاشخورند.
همین بایدن دخترباز قهاری است
همین برلسکونی را به خاطر دختربازی محاکمه کرده اند
همین پوتین
حرمسرا دارد
و دهها بچه نامشروع پس انداخته است

هشدار مادر به کودک



منظور از کنار هم بودن
خر بودن که نیست.
چگونه می توان بدون انتقاد از نظر همدیگر
به وحدت عمل رسید؟


اکثر آدم ها موجودات سطحی اند.
حریف

معیار علمی و عینی
برای کشف سطحی بودن کسی چیست؟
از کجا می توان فهمید
که کسی سطحی است؟

ضمنا
نقش بازی کردن که به معنی علامه و عمیق بودن نیست




قاعدتا
دروغگویی
معصیت کبیره است.

ولی اینها به اسانی خوردن اب دروغ می گویند.
مثال:
مصباح می گوید:
سید علی هر دو هفته به آسمان هفتم می رود و با امام زمان و خضرو الیاس جلسه دوهفتگی دارد و رهنمود می گیرد.
یعنی
در واقع
امام زمان و خضر و الیاس
بر طویله
حکومت می کنند.
علم الهدی می گوید:
جبرئیل از آشپزخانه بهشت
برای سید علی همه روزه غذا می آورد.
اگر همه خر باشند و باور کنند،
خود سیدعلی که میداند
که
مصباح و جهل الهدی
دروغ می گویند.
چرا دم نمی زند؟






آره.
حضرت محمد و علی
شخصیت های انقلابی بوده است
خمینی و سید علی و نصرالله وداعش الله اما مرتجع محضند.
اینها اصلا مذهبی نیستند.
این شیادها
ماسک مذهب بر سر کشیده اند تا توده عقب مانده را خر کنند و خودشان کیف خر کنند



رؤیا
به خواب خوش اطلاق می شود.
مثلا دلت کسی را و یا چیزی را می خواهد که در عالم واقع برایت دسترس ناپذیر است.
همان را در خواب می بینی.
طلب حمایت از خدا
اما
نتیجه نومیدی از همنوع و توسل به قوای ماورای طبیعی است
یعنی نوعی خودفریبی است.




آره.
شعور هم در وجود متقابلا مؤثر است.
تعیین کننده در دیالک تیک وجود و شعور (ماده و روح)
اما
وجود است.
اخوندها همان نظر شما را دارند.

شعور و یا روح
را
خالق وجود و یا ماده میدانند.
یعنی
جهان بینی شان ایدئالیستی است.
همه چیز را پا در هوا و وارنه می بینند.
بدبختی هم همین جا ست.



داریوش ارجمند هنرپیشه سینمای ایران
: «خدا زن را برای وزنه‌برداری نیافریده و زنی که وزنه می‌زند دیگر زن نیست. وزنه‌زدن زنان باعث افتادگی رحم و ازدست‌دادن قدرت باروری آن‌ها می‌شود. زن باید مادر شود».

هی هنرپیشه ارجمند
خدایی وجود ندارد تا زنان و نران را افریده باشد.
مثال:
لاک پشت ها و تمساح ها
تخم می گذارند
و
نر و ماده شدن توله ها
بسته به دمای هوای حاکم است:
دو درجه سانتیگراد
تعیین کننده نریت و زنیت لاک پشت ها و تمساح ها ست.

زنان
از هیچ لحاظ و نظر
کمترین فرقی با نران ندارند و حتما نباید ماشین توله کشی برای نران باشند.



هگل:
تنها چیزی که ما از تاریخ می آموزیم
این است
که
از تاریخ هیچ نمی آموزیم.

هی هگل
«ما» ی انتزاعی که وجود ندارد تا راجع بدان ابراز نظر کنیم.
بشر خواه و ناخواه
از تجارب تاریخی درس می گیرد.
مسئله نه در آموزش از تاریخ
بلکه
جامه عمل پوشاندن به آموزه ها ست که در روند مبارزات طبقاتی امکان پذیر می گردد.
ولی در هرصورت
امروز بشریت
بهتر از دیروز او ست
و
فردا بیشک بهتر از امروز خواهد بود.



لاشخور:
به من رأی بدهید تا خوش باشید.

توده:
ما باید به لاشخور رأی دهیم
و
او سرور و سردمدار و سردار ما باشد.

بزرگ ترین خریتی که توده می تواند مرتکب شود
دادن رأی به لاشخورها ست.
خردمندانه ترین راه
دادن رأی به خویشتن خویش است.
تنها راه برقراری دموکراسی
توده فرمایی است.

لاشخورفرمایی
بدترین نوع بدبختی توده است



آهای آیندگان، شما که از دل طوفانی بیرون می‌جهید که ما را بلعیده است
وقتی از ضعف های ما حرف می‌زنید
یادتان باشد که از زمانه‌ی سخت ما هم چیزی بگویید....
برتولت_برشت

هی مش برشت
کسانی که از دل توفان بلعنده شما بیرون امده اند
رشک انگیز نیستند.
یا
تهوع انگیزند
و
یا
ترحم انگیز.

خوش به حالت که نیستی که ببینی.
پیدا کردن اندیشنده ای در دیار تو
دشوارتر از پیدا کردن سوزنی در کاهدانی است.
خلایق از فرط خریت
ترامپ ها
را
پوتین ها و پالان ها و عربان ها و عردوغان ها
را
نعلین ها و لاشخورها
را
داوطلبانه به قدرت می رسانند و فاجعه می آفرینند.



سرعت آموزش در دوره های رکود با سرعت اموزش دوره های انقلابی تفاوت عظیمی دارد:
توده
در یک روز
به اندازه یک سال در دوره های رکود
می آموزد.
تغییر جامعه
همیشه با تغییر فرد
توأم است.
دیالک تیک فرد و جامعه
انسان در روند تغییر طبیعت و جامعه
طبیعت و جامعتیت خود را هم تغییر می دهد




شعور
انعکاس وجود است:
طرز تفکر در کاخ با طرز تفکر در کوخ
متفاوت است.
چون طرز تهیه نان توسط سکنه کاخ و کوخ
متفاوت است
چون وجود جامعتی سکنه کاخ و کوخ متفاوت است.
هم
نیهلیسم و پسیمیسم (پوچی گرایی و بدبینی تاریخی)
علل طبقاتی
دارند
و
هم
رئالیسم و راسیونالیسم و اوپتیمیسم (واقعگرایی، خردگرایی و خوش بینی تاریخی).
دلیل گروش هدایت و شاملو و کافکا و هیتلر و خمینی و غیره به نیهلیسم و پسیمیسم
ماهیت طبقاتی ارتجاعی انها ست.


انعکاس درخت در آیینه آب
انعکاس ماده در آیینه ماده
انعکاس
خاصیت ماده است.
لنین


 در جنگل
سوت زدن و اواز خواندن
ممنوع
ویرایش:
سوت و آواز و عرعر در جنگل برای آدمیان
ممنوع.
در
جنگل
فقط
جانوران
مجاز به کومونیکاسیون (هماندیشی و همگویی) اند و بس.



مهسا اثر هنری

چورچ اورول
شیاد است.
همه زباله هایش را سازمان سیا خریده و به همه زبان های جهان ترجمه کرده و منتشر نموده است


وقتی عکس عنتری را میتوان در آیینه کره قمر دید، چرا نتوان سکته قلبی را به گردن عنتر انداخت؟


حرام زاده یعنی مادر ق. این فحشی آنتی فمینیستی است. مادر او چه ربطی به خود او دارد؟


بعضی ها شبیه ابرند
که
وقتی می روند، روز روشنی شروع می شود.
فرنگی

بدبخت
کسی که روز و شب زندگی اش وابسته به حضور و غیاب بعضی ها باشد.

بدبخت
کسی که ابر را نه با توجه به محتوایش که اب است و اب مایه حیات است
بلکه با توجه به رنگش که یکی از عناصر فرمال است
ارزیابی کند

خدا پرستی
دیری است
که
جای خود را به آلت تناسلی پرستی داده است.
راه حل ها همگی بند تنبانی اند.

مؤسس این طرز «تفکر»
زیگموند فروید
بوده است.
زیگموند فروید
جهان را از سوراخ آلت تناسلی دیده است
یعنی
جهان بینی اش
آلت تناسلیستی بوده است.
شهوت رانی
در مقیاس جهانی
به ایدئآل و آرمان و آرزوی اعضای طبقات حاکمه انگل
مبدل شده است.
از شاهزاده انگلستان بگیر برو به مش دونالد و مش پوتین و مش نعلین و مش چارق و مش سرکوزی و مش برلسکونی برس



دموکراسی
واژه ای یونانی است
و
بهترین تعریف از این مفهوم
را
ارسطو هزاران سال قبل عرضه کرده است:
دموکراسی
یعنی حاکمیت تهیدستان



امام زمان
قحط جلاد که نیست.
همین سید علی صدبار جانی تر از امام زمان است
همین پوتین
صدهزار بار بدتر از امام زمان میتواند جهان را به جهنمی تبدیل کند


احتمال انفجار بند سیاسی زندان توسط سیدعلی هست.
در قتل های زنجیره ای هم همین جنایت را مرتکب شده اند.


هرقدرفکرتان بزرگترباشد،به همان اندازه،بیشتربه افکاردیگران احترام میگزارید.
بلزپاسکال فیلسوف (؟) فرانسوی

فکر بزرگ و کوچک خرافه ای بیش نیست.
فکر چیست؟



تازه میگن امام زمان ظهور کنه قرار سر ببُره
سایه

فاشیسم و فوندامنتالیسم و اولیگارشیسم و امپریالیسم
عاشق مرگ اند.
اگر هم کسی را برای کشتن پیدا نکنند
دست به خودکشی می زنند
و یا همدیگر را به گلوله می بندند.
این زباله ها
حتی به کمر زن و بچه خود بمب می بندند و به محل تجمع مردم می فرستند تا ضمن خودکشی صدها تن از مردم را تکه تکه کنند

اینها قیاس به نفس میکنند.
خودشان فکر و ذکری جز شهوت رانی ندارند
و
خیال میکنند که بقیه هم مثل خودشانند.
خور و خواب و خشم و شهورت
حیوان خبر ندارد ز جهان آدمیت


مارکسیسم چیست؟
از اوجلان هم بپرس.
در جهان کنونی کسی نمی داند که مارکسیسم چیست.
فریب ادعاها را نباید خورد.
اگر اوجلان می دانست مارکسیسم چیست،
هرگز این خرافه مفهوم نئو مارکسیسم را بر زبان نمی راند.




هر از گاهی
دلت می خواد که مرد باشی؟

نه.
تو چطور؟

این طعنه و طنز آنتی فمینیستی است.

هی حریف حواس پرت.
ما
صدهزار بیت شعر
از
صدها شاعر تحلیل کرده ایم.
از قضا
تراب
مترجم خوبی بوده است
و
اشعار شعرای فلسطین را بهتر از هر کس ترجمه کرده است.
تراب
اما
از مارکسیسم خبر نداشته است


ما یک پارادوکس رو داریم زندگی میکنیم. ما از کسایی که بهشون میگن پلیس و حافظ امنیت بیزاریم و می ترسیم؛ و برای کسایی که بهشون میگن مجرم اشک میریزیم و قلبمون میزنه
محدثه

جامعه جن قوری اسلامی
جامعه ای وارونه و پا در هوا ست.
همه چیز این طویله وارونه است.
به خرپروران و خرافه گستران حرفه ای و سنتی گفته می شود:
علمای اعلام
به علما گفته می شود:
مفسد فی الارض،
محارب با خدا
که
قصابی می شوند و به برهوت خاوران افکنده می شوند.
به زندان گفته می شود:
دانشگاه


اماماشونم همه جنگشون سر حکومت بوده اینا چرا این کارو نکنن؟
سایه
فقط دو تن از ۱۱ امام اهل جنگ برای تسخیر قدرت سیاسی بوده اند:
مشد علی و مشد حسین
بقیه اهل خور و خواب و عیش و شهوت بوده اند
و
جان بر سرشهوت نهاده اند.
عیاشان اعلی و مفتخور بوده اند
امام کذایی زمان هم اگر پس از ۱۰۰۰ سال ظهور کند
کاری جز کشتار بشریت نخواهد شد.
مثل پوتین و رمضان بی مخ و سید علی جلاد



داعش شاگرد تنبل کلاسیه که حکومتی های ما معلمشن
دختر بهار

نه.
دختر بهار.
درست بر عکس.
فوندامنتالیسم شیعی (خمینیسم)
طلبه فوندامنتالیسم سنی است.
اگر به خرافه خانه های عنجمن های اسلامی در دانش کاه ها نظر اندازی
به زباله های سید قطب و عوامفریبان عربی دیگر برخورد می کنی که زباله های جماران تحت تأثیرشان بوده اند



عجب خرافاتی. سران و سرداران پرولتاریا را شقه شقه کرده اند و به خاوران افکنده اند و فوتبالیست های مولتی میلیونر سیاستمدار شده اند و عرعر می کنند


آیا نبرد با دیکتاتوری
یعنی مبارزه دیکتاتوری با دیکتاتوری است ؟
پروا

این سؤال
دقیق طرح نشده است.
هدف از مبارزه
جایگزینی دیکتاتوری اقلیت بر اکثریت
با
دیکتاتوری اکثریت بر اقلیت است.

هدف
وارونه سازی مناسبات وارونه است.
وارونه سازی وارونه
به معنی از بین بردن وارونگی است.

جامعه عاری از دیکتاتوری
کمونیسم است
که
در ان
دولت بیهوش می شود
و
توده به خودفرمایی می رسد
یعنی
خرد اندیشنده بر اریکه قدرت می نشیند.


این رابطه علی (رابطه علتی و معلولی) از کجا ست
علی داعی؟
خود دانش کاه صندلی شریف
معلول و حتی یکی از معلولین مرگ مهسا بوده است.
هگل
از بی پایانی کریه
در رابطه با علیت سخن گفته است.
زنجیر علی
زنجیری است
که
نه
حلقه اول دارد
و
نه حلقه اخر.


دلم می خواهد
تا اخر عمرم
دانشجو باشم.
چخوف

خواهش خوبی است.
جوینده یابنده است.
خلایق اما در این روزگار
کمترین علاقه ای به دانش ندارند.
تنها هنری که خلایق دارند
فحاشی است


مگس شناسی نئی جان ما خطا اینجا ست.
مگس
رفتگر غول آسای طبیعت است
مگس
ضد عفونی کننده بی همتایی است.
مگس
می تواند در ۲۴ ساعت
لاشه فیلی را
از بین ببرد و طبیعت را از شر امراض مختلف و بوی بد و تعفن انگیز و تهوع آور
خلاص کند.
آره.
ما مگسانیم
و جامعه را از هر کثافتی پاک می کنیم.



پویان اخوند بوده است. اصلا سواد نداشته است. انشاء کودکانه ای نوشته و اسمش را رد تئوری بقا یعنی کیش شهادت و یا خودکشی عنقلابی گذاشته است


در همه عالم می خواهند مسلمان زندگی کنند؟
رئیسی

این خرافه
به چه معنی است؟

حداقل
خرافه را درست جمله بندی کنید
تا خلایق بفهمند و عرشاد و خرشاد شوند.
مثال:
سکنه دنیا می خواهند مثل مسلمانان زندگی کنند.
مثلا
فرزانگان کشور خود را به اتهامات من در اوردی
آش و لاش کنند.
بعد
به توبه وادارند
بعد
بعد به تلویزیون بیاورند
و
به انکار دو دو تا چهارتا مجبور سازند
بعد
شقه شقه شان کنند
و
شقه های اندام شان
را
در خاوران جلوی ددان درنده بیندازند
و
بعد
ادعا کنند که ابر قدرت شده اند.



استبداد یا دیکتاتوری به عنوان شکلی خودکامه از دولت و نوعی حاکمیت قدرت‌مداری است که قوانین از سوی یک شخص تعریف می‌گردد.
پروا

یک نفر کذایی و انتزاعی
بر خلاف دعاوی عوا فریبانه و عامینه رایج
نماینده است.
در هر سیستم
هیرارشی ویا سلسله مراتب است.
حتی طویله مبتنی بر هیرارشی است.
چه رسد به جامعه، دولت و اداره و غیره
حتی خانواده مبتنی بر هیرارشی است
و گرنه با حذف یک نفر
جامعه عوض می شد.
شاه حذف می شود و شیخ جایش را می گیرد.
جامعه اما عوض نمی شود.
برای تحول جامعه
طبقه حاکمه باید عوض شود.
همان طبقه حاکمه که شاه و شیخ
نماینده سیاسی و ایده ئولوژیکی اش هستند
همان طبقه حاکمه که کسی نمی بیندش و نمی شناسدش


#جواد_ظریف را تحريم كرده اند در حاليكه براي #مريم_رجوي فرش قرمز پهن ميكنند ، واقعيت تلخ ماجرا انجاست كه غربي ها براي اينده #ايران ، مريم_رجوي و #مصي_علينژاد را به ظريف و #تاجزاده ترجيح ميدهند.
داروغه

هر پدیده ای در دیالک تیک داخلی ـ خارجی رخ می دهد.
مثلا روی کار آمدن فوندامنتالیسم شیعی (خمینیسم)
هم
نتیجه تبلیغ صدها ساله فوندامنتالیسم بود
و
هم
نتیجه حمایت امپریالیسم
امپریالیسم به خمینی چک سفید داده بود و به شاه فرمان تسلیم و فرار .
بدون حمایت داخلی
امپریالیسم موفق نمیشود


بدون تغییر شرایط برونی نمی توان به تغییرشرایط درونی نایل آمد. درون هر کس انعکاس برون است.


هی پروانه عخبار امپریالیستی نمی بینی؟ امپریالیسم المان نسبت به سرکوب زنان و جوانان موضع گرفته است و اعلام داشته است.
 



اسم خسرو روزبه را الکی یدک می کشند و از عادولف شاملو حدیث می آورند و بی خبر از شعرای توده اند.


چرا؟
باتیستا
با
شنیدن خبر هجوم پارتیزان ها به هاوانا
بساطش را جمع کرد و رفت.
ممد رضا
با قطع امید از حمایت امریکا
زن و بچه اش را برداشت و رفت.

دیکتاتور
ضمنا
فحش واژه نیست.

مرگ بر دیکتاتور
شعاری عامیانه و عوام فریبانه است.

همه دولت ها
بون استثناء
فرمی از دیکتاتوری اند


تفاوت دولت ها
در
ماهیت طبقاتی دیکتاتوری شان است:
دولت کوبا
دیکتاتوری توده مولد و زحمتکش بر اقلیت ارتجاعی است
و
دولت امریکا
دیکتاتوری اقلیتی انگشت شمار و انگل
بر اکثریت زحمتکش است.
یا فراگیری فوت و فن تفکر مفهومی
و
یا پرت و پلا بافی








یکی را به ده راه نمی دادند و او از فرط حواس پرتی سراغ کدخدا را می گرفت. بربوک کجا گفته که مخالف چیست؟ در آلمان کسی را به خاطر طرز فکرش مورد اهانت قرار نمیدهند. این چیزها مال جن قوری سالامی است


آزادی و یا اختیار
از دید پطر و پطرا که وجود ندارد.

آزادی و اختیار
یک مفهوم فلسفی است
و
تعریف علمی استاندارد دارد.

حتی خواجه و شیخ شیراز
می دانند.

فقط
مهندس بازرگان و پیروانش
نمی دانند
و نمی خواهند بدانند.
مثال:
حافظ
رضا به داده بده وزجبین گره بگشا
که بر من و تو در اختیار (آزادی) نگشاده است.

اسلام
که دین آزادی خواهی نیست.
اسلام
دین اشراف برده دار و روحانی است.
الله
از سر تا پا برده دار است.
معبود است
و
بشریت و اجنه و ملائکه
برایش
عبد اند.
مش مهدی
اگر آزادی خواه باشد
نباید مسلمان باشد



هی مش محسن برهانی
هدف طبقه حاکمه
برگرداندن آرامش از دست رفته به قبرستان است.
گاز اشک آور و تیر و ترور به همین نیت است.
با خواهش و تمنا تظاهر کنندگان متفرق نمی شوند



مبارزه قهرامیز و حتی فرم متعالی اش، یعنی مبارزه مسلحانه منظم و پارتیزانی
که با مبارزه تئوریکی ـ ایده ئولوژیکی و سازمان یابی در حزب انقلابی ـ طبقاتی و طرح برنامه انقلابی
منافات ندارد.
توده
در روند مبارزه و در اثر مبارزه
می آموزد.
میادین مبارزه
اموزشگاه عملی توده اند.


توسعه بشری در روند کار


خوشبخت آن که در شب پر هول روزگار
آرامش درون
او را به شهر جادویی خواب می برد.
یاد قهرمان توده‌ ای(عباس حجری) به یاد باد
گزیده ای از مطلبی درباب قهرمان از (د.ر)
فیلمی هست راجع به قیام دهقانی روسیه تحت عنوان بوگاچوف
بوگاچف از رهبران جنبش دهقانی روسیه است.
کاترین کبیر
بوگاچف را می رباید و گردنش را می زند.
وقتی بوگاچف را به میدان اعدام می برند
توده های مردم و دهقانان
جاوید شاه می غرند.
صحنه جالبی زیر ذره بین گذاشته می شود:
دهقان ژنده پوشی با کودکی در بغل
به کودک می گوید:
نگاه کن این بوگاچف رهبر دهقانان است.
فراموش مکن.
ضمنا به تظاهر جاوید شاه می گوید.
این بدان معنی است که قهرمان را توده نمی سازد
بلکه به خاطر می سپارد.
قهرمان از صدف سینه توده در روند مبارزات طبقاتی بیرون می زند.
سیاوش در شعر آرش طرز و طریق تشکیل ارش را نشان می دهد.
عوامفریبی ئی در بین نیست.
توده اصلا نمی خواهد که ارش را فدا کند:
« گه می گیردم، گه پیش می راند»
به خاطر سپاری شخصیتی توسط توده
حاوی گشتاوری پسیکولوژیکی است.
توده
شخصیتی را
که به هر دلیلی در مبارزات طبقاتی کشته شده است
به صورت ایده
تداوم حیات می بخشد تا اسیر نومیدی نگردد.
یعنی از مرده های خود
امید و نیرو می گیرد.


مگر ما
مثل تراب مذهبی
هستیم که گول ایه و روایت و حدیث و نقل قول و ضرب المثل بخوریم؟
ما
مارکسیستیم
و
مارکسیسم
علم است و نه مذهب.
ما حتی حرف های کلاسیک ها را زیر ذره بین تحلیل مارکسیستی می گذاریم تا به کشف حقیقت نایل آییم.
ما زنده از آنیم که مفهومی می اندیشیم.
ذات و بنیاد و سرشت و طینت و نهاد
از مفاهیم فئودالی خرافی و ضد علمی معروف سعدی و حافظ است:
پرتو نیکان نگیرد هر که بنیادش بد است
تربیت نا اهل را چون گردکان بر گنبد است

ما در تحلیل آثار سعدی و حافظ
ماهیت فاشیستی و فئودالیستی - فوندامنتالیستی این تئوری بنیاد کذایی را افشا کرده ایم



در تاریخ بنویسید در دهه دوم قرن ۲۱
خیلی ها ندانستند که
نمایندگان مردم در خاوران خفته اند
و
نمایندگان طبقه حاکمه در مجالس شوربا و نگهبان و خبرگان نشسته اند.
مردم
نماینده انتخاب نمی کنند
طبقه حاکمه نماینده تعیین می کند
و
مردم به آنها رأی می دهند
و
چه بسا حتی رأی هم نمی دهند.
فراگیری الفبای مارکسیسم راه خروج از خطه خریت و ورود به عالم آدمیت است.



چرا؟
باتیستا
با
شنیدن خبر هجوم پارتیزان ها به هاوانا
بساطش را جمع کرد و رفت.
ممد رضا
با قطع امید از حمایت امریکا
زن و بچه اش را برداشت و رفت.

دیکتاتور
ضمنا فحش واژه نیست.

مرگ بر دیکتاتور
شعاری عامیانه و عوام فریبانه ای است.

همه دولت ها
بدون استثناء
فرمی از دیکتاتوری اند.
تفاوت آنها
در
ماهیت طبقاتی دیکتاتوری شان است:
دولت کوبا
دیکتاتوری توده مولد و زحمتکش بر اقلیتی ارتجاعی است
و
دولت امریکا
دیکتاتوری اقلیتی انگشت شمار و انگل
بر اکثریت زحمتکش است.
یا فراگیری فوت و فن تفکر مفهومی
و
یا پرت و پلا بافی


لطف کنید و به اندیشه بیندیشید.
محتوای شناخت
در موضوع شناخت است
و نه در صاحب نظر.

شما هر ایرادی در نظرات ما دارید
بفرمایید.
ما از خدا میخواهیم که همنوعی به هماندیشی خطر کند.
 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر