۱۴۰۱ مهر ۲۵, دوشنبه

زندگی مارکس و انگلس (۲۷۹)

    

 هاینریش گمکوف

برگردان

شین میم شین

 

فصل هجدهم

در رد پای پدر

 

۳

لاورا و لافارگ

در

سال ۱۸۷۲

به لندن برگشتند.

 

لافارگ

پس از مرگ کودکانش

دیگر توان روحی برای ادامه دادن به کار پزشکی نداشت.

 

لاورا و لافارگ

با کار خبرنگاری و عکسبرداری ادامه حیات می دادند.

 

لاورا

تدریس خصوصی می کرد تا امرار معاش خود را تضمین کند.

ضمنا انگلس کمک مالی می کرد.

 

زندگی دشوار

اما

مانع آن نمی شد که لاورا و لافارگ به فعالیت سیاسی خود ادامه دهند.

 

لاورا و لافارگ

به

مارکس و انگلس

در مبارزه بر ضد رفرمیسم و آنارشیسم مدد می رساندند

و

با کلام و کتاب به اشاعه قوانین کمونیسم علمی می پرداختند.

 

در سال ۱۸۸۰

پس از اعلام عفو عمومی به مبارزان کمون پاریس،

لاورا و لافارگ

توانستند به پاریس برگردند.

 

پس از چندی لافارگ به یکی از مهم ترین رهبران جنبش کارگری فرانسه و حزب مارکسیستی آن

که همراه با ژول گوسده در سال ۱۸۸۰ تأسیس کرده بود،

تبدیل شد.

 

لاورا

هم

به کار حزبی مبادرت می ورزید.

 

لاورا

در

 روزنامه ها و مجلات سوسیالیستی مختلف فرانسه و انگلیس و اطریش و آلمان و امریکای شمالی

به عنوان مؤلف و مترجم قلمفرسای سرشناسی محسوب می شد.

 

لاورا

بسیاری از آثار مارکس و انگلس را به زبان فرانسوی ترجمه کرد

و

بسیاری از اشعار انقلابی شعرای فرانسه

را

به

زبان انگلیسی

برگرداند

و

همراه با همسرش

به یکی از بزرگترین مبلغین مارکسیسم تبدیل شد.

 

لاورا

بخش اعظم وقت و نیروی خود

را

وقف مبارزه در راه منافع زنان ستمدیده و به ویژه کارگر کرد.

 

خانه لاورا و لافارگ

در

۲۵ کیلومتری پاریس

در

نقطه عطف قرن

به

محل دیدار مهم ترین رهبران جنبش کارگری بین المللی

تبدیل شد.

 

لنین و نادشتا کروپسکایا

نیز

مهمان لاورا و لافارگ

بوده اند.

 

این دیدار در سال ۱۹۱۰ یکسال قبل از مرگ لاورا و لافارگ

بود.

 

نادشتا کروپسکایا

 می نویسد:

«یکبار با ایلیچ با دوچرخه به خانه لاورا و لافارگ رفتیم.

استقبال قلبی خارق العاده ای از ما به عمل آوردند.

 

با لاورا در پارک مدتی قدم زدم.

من خیلی هیجان زده بودم.

مواجهه با دختر مارکس برایم خیلی هیجان انگیز بود.

 

با دقت نگاهش می کردم و در حرکات و سکناتش،

حرکات و سکنات پدرش را می جستم.»

(نادشتا کروپسکایا، «خاطراتی از لنین»، ۱۹۶۰، ص ۲۳۱)

 

یکسال بعد

لنین

سر قبر لاورا و لافارگ

سخنرانی می کند.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر