۱۴۰۱ آبان ۴, چهارشنبه

درنگی در شعری از آذر ادیبی (۳)


 آذر ادیبی

عصیان تهی دستان،
که 

نه 

راه 

می جوید 

نه 

از مقصد نشانی.

سؤال این بود که عصیان چیست؟


عصیان

 از مفاهیم فرماسیون های اقتصادی برده داری و فئودالی است.

عصیان 

کسب و کار سنتی و منطقی توده برده و رعیت بوده است.

دلیل توسل بردگان و رعایا به عصیان

این است

 که 

توده برده و رعیت

سوبژکت تاریخ

 نیستند.

سوبژکت تاریخ

در فرماسیون اقتصادی برده داری،

اشرافیت فئودال و روحانی

است

و

در فرماسیون اقتصادی فئودالی،

بورژوازی

است.

در این خلاء سوبژکتیو است

که

انتظار ظهور منجی موعود

نطفه می بندد.

توده برده و رعیت

منتظر بی تاب ظهور خان زاده ای، یاغی ئی، شاهزاده ای، امیری، امامی، بورژوایی

است. 

تفاوت پرولتاریا با بردگان و رعایا

همین جا ست.

شرایط عینی ـ واقعی زندگی کارگران

به

تشکل طبقاتی پرولتاریا و به وقوفش به منافع طبقاتی اش و به تشکیل شعور طبقاتی اش

منجر می شود

و

لیاقت سوبژکتیویته تاریخی اش را رقم می زند.

 شرایط معیشتی عینی ـ واقعی پرولتاریا در آیینه ضمیرش

به

صورت سوبژکتیویته تاریخی

منعکس می شود

و

سوبژکتیویته تاریخی،

اکتیویته (فعالیت مبتنی بر آگاهی، ضد پاسیویته)  پرولتاریا 

را

الزامی می سازد.

توده برده و رعیت

با 

اکتیویته

بیگانه است.

 

توده برده و رعیت

پاسیو و منفعل و منتظر است.

توده برده و رعیت

اگر

استثنائا

به جنب و جوش آید و نظم کهنه را براندازد،

به دلیل نداشتن دورنمای تاریخی (فقدان سوبژکتیویته تاریخی)

قادر به در انداختن طرحی دیگر نیست.

 

ما با مفهوم عصیان در اپرای کوراوغلی آشنا می شویم

که

انعکاس هنری خیزش ضد فئودالی کوراوغلی است.

در عصیان ضد فئودالی کوراوغلی

هم

«نه از راه خبری هست و نه از مقصد.» 

و

نه حتی از دستاورد.

 

ما در آثار فروغ فرخزاد

با

عصیان یک تنه ی فردی «زنی تنها» 

آشنا می شویم:

مهمترین دستاورد فروغ از عصیان بر ضد الله،

تطهیر و تقدیس ابلیس و نشاندن ابلیس به جای الله 

از 

سویی

و

حذف الله،

و

نشستن به جای الله

از

سوی دیگر

 است.

مراجعه کنید

به

 

تحلیلی بر شعر فروغ فرخزاد

تحت عنوان  «عصیان بندگی» 

 

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/11381


 

تحلیلی بر شعر فروغ

تحت عنوان «عصیان خدایی»

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر