۱۴۰۱ مهر ۳۰, شنبه

زندگی مارکس و انگلس (۲۸۲)

    

 هاینریش گمکوف

برگردان

شین میم شین

 

فصل هجدهم

در رد پای پدر

 

 

۶

همسر کموناری

 

وقتی جنی در تابستان سال ۱۸۷۱ با خواهر کوچکترش الئانور

به

دیدن خانواده لافارگ در جنوب فرانسه سفر می کرد،

توسط پلیس فرانسه

بازداشت می شوند.

 مورد بازرسی و ساعت های متمادی مورد بازپرسی قرار می گیرند.

آن سان که انگار مجرمین خطرناکی اند.

 

از آندو می خواستند که محل اقامت پل لافارگ را که پلیس فرانسه به دنبالش می گشت،

لو بدهند.

 

آنها هم ابراز بی خبری کردند

و

پلیس فرانسه

می بایستی آزادشان کنند

و

آندو به خانه پدری برگشتند.

 

معرکه تهمت زنی بر کمونارها و مدافعین شان به نقطه اوج خود رسیده بود.

 

جنی هم به عنوان معلم خصوصی

 متوجه خشم و هراس لاشخورهای انگلیسی شد

و

به دوست خانوادگی شان، لوئیس کوگلمان نوشت:

«خانواده مونرو، همه روابطش را با من قطع کرد.

چون از هویت من به مثابه دختر سالار پرولتاریا و مدافع جنبش کمون پاریس، با خبر شده اند.»

(مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۳۳، ص ۸۶۷)

 

جنی

شخصا

از هیچ کوششی برای کاهش ذلت کمونارهایی که به انگلستان گریخته بودند، کوتاهی  نمی کرد.

 

او در اواخر ماه دسامبر به کوگلمان می نویسد:

«در این سه هفته از محله ای به محله ای در این شهر درندشت لندن رفته ام

و

چه بسا

تا ساعت ۱ شب نامه نوشته ام.»

(مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۳۳، ص ۸۶۷)

 

هدف جنی از این سگدو زدن ها و نامه نگاری ها،

جمع آوری پول برای آوارگان کمون پاریس بوده است.

 

ادامه دارد.

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر