۱۴۰۱ فروردین ۱۲, جمعه

فرهنگ مفاهیم فلسفی (الف) اوتوپی (۳)

  

 

 پروفسور دکتر وینفرید شرودر

(۱۹۴۳ ـ ۲۰۰۹)

برگردان

 شین میم شین 

 

۲۳

·    مارکس و انگلس به مفهوم «اوتوپی» محتوای تاریخی مشخص می بخشند و جا و مقام اوتوپی را در توسعه ایده ای ـ تاریخی تعیین می کنند.

 

۲۴

·    مارکس و انگلس نشان می دهند که در دوره خیزش بورژوازی و فروپاشی نظام فئودالی هنوز شرایط تاریخی عینی برای غلبه بر تضادهای جامعتی وجود نداشت، بلکه تنها شرایط تاریخی عینی برای غلبه بر تضادهای سیاسی فراهم آمده بود.

 

۲۵

·    از این رو، گرایشات و تئوری هائی که در جهت حل تضادهای جامعتی سیر می کنند، نمی توانند غیر از پروژه های اوتوپیکی باشند.

 

۲۶

·    یعنی فقط می توانند نقشه های رفرم باشند که بر اوضاع اجتماعی ایام گذشته نظر دارند و به نفی توسعه تاریخی می پردازند.

 

۲۷

·    به همین دلیل است که مارکس در سال ۱۸۴۷ میلادی در اثر خود تحت عنوان «ذلت فلسفه» می نویسد:

·    «تا زمانی که پرولتاریا هنوز به اندازه کافی توسعه نیافته، تا خود را به مثابه طبقه تشکل بخشد و لذا مبارزه پرولتاریا بر ضد بورژوازی هنوز خصلت سیاسی کسب نکرده، تا زمانی که نیروهای مولده هنوز در دامان خود بورژوازی به اندازه کافی توسعه نیافته اند، تا شرایط مادی لازم برای رهائی پرولتاریا را و برای تشکیل جامعه جدید را عیان سازند، تئوریسین ها نیز همچنان و هنوز اوتوپیست خواهند ماند و برای کمک به رفع حوایج طبقات تحت ستم به سیستم هائی خواهند اندیشید و دنبال علم احیاگر باشند.

·    تا زمانی که آنها فقط علم و سیستم می سازند، تا زمانی که آنها در آغاز راه مبارزه اند، در ذلت، فقط ذلت را خواهند دید و از دیدن جنبه انقلابی واژگونسازی که جامعه کهنه را به زباله دان تاریخ می اندازد، غافل خواهند بود.»

·    (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۴، ص ۱۴۳)

 

۲۸

·    مارکس در سال ۱۸۴۸ میلادی، مفهوم «اوتوپیست» را چنین تعریف می کند:

·    «اوتوپیست ها به نظر ما کسانی اند که فرم های سیاسی را از پرونده جامعتی شان جدا می کنند و به مثابه دگم های عام و انتزاعی در نظر می گیرند.»

·    (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۴، ص ۵۱۳)

 

۲۹

·    انگلس در سال ۱۸۷۸ در کتاب خود تحت عنوان «آنتی دورینگ» می نویسد:

·    «اوتوپیست ها ... اوتوپیست بودند، برای اینکه در زمانی که سطح توسعه تولید کاپیتالیستی هنوز بسیار نازل بود، نمی توانستند جز آن باشند.

·    آنها مجبور بودند که عناصر جامعه جدید را خود، در کله خویش خلق کنند.

·    برای اینکه این عناصر هنوز در خود جامعه کهنه مشهود عموم نبودند.

·    آنها برای پیریزی جامعه جدید فقط می توانستند به عقل رجوع کنند.

·    برای اینکه هنوز نمی توانستند به تاریخ معاصر رجوع کنند.»

·    (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۲۰، ص ۲۴۷)

 

۳۰

·    مارکس و انگلس بدین طریق، با وضوح تمام به توضیح شرایط تاریخی پیدایش اوتوپی ها، اهمیت آنها و محدودیت آنها ـ آنسان که در طول خود تاریخ آشکار شده بود ـ می پردازند.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر