۱۳۹۲ مرداد ۲۳, چهارشنبه

بر این كتيبه

اندوها كلمات من، كه در خون حلق آويز مي شوند!
 
جلال سرفراز
(آذر 67)

25 سال بر فاجعه ملی ـ کشتار زندانیان سیاسی ـ گذشت.
گفتند:
«خانه تکانی می کنیم»
و «خانه» را از عاشقان آزادی و برابری روبیدند.
انگار همین دیروز بود!
انگار همین امروز است!

·       خدا را، خدا را مرگ،
·       كه يكباره بر همه ی درها کوفت!

·       خدا را، خدا را شاعران عصر من
·       كه مرثيه سرايانند!

·       نام ها رويينه اند و بس.
·       تنها نام ها رويينه اند و بس .

·       رويينه تنان را هميشه چشمي يا پاشنه اي رويينه نيست
·       و مرگ را از درگاه ايشان ،
·       اگرچه از سرِ ترديد درنگي، اما بازگشتي نبوده است.

·       آي «آدمي خوار»  متفرعن! ابديت گرسنه!
·       تقدير ما بود اين شقه پيكرهاي آويخته بر دروازه ی سنگستان،
·       يا تدبير تو بود؟

·       ما را كه آيين مان بهشت خردمايگان بود،
·       اندوها همزادان مان در توفان، كه واعظان دروغزن بودند!

·       ما را كه شانه هامان را پهلو با ستارگان بود
·       اندوها پاهامان،
·       كه خوراك موريانگان شد!

·       اندوها، فرزندان من، كه بر فرش خون مي گذرند .
·       اندوها ياران من،
·       گل بر دهان و خنجر بر پهلو از عشق سخن مي گويند.

·       اندوها همسران، كه باز نمي گردند.
·       اندوها مادران، كه پشت شيشه هاي گرد گرفته
·       به گذرگاه بي عابر مي نگرند!

·       اندوها كلمات من، كه در خون حلق آويز مي شوند!
·        
·       ما بر گذشتگان نوشتيم و آيندگان بر ما خواهند نوشت،
·       که برپا دارندگان آتش
·       و سرایندگان گل سرخ را چشمان برفي سزا نبود.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر