۱۳۹۲ شهریور ۴, دوشنبه

چاله ها و چالش ها (330)

خردستیزی (ایراسیونالیسم)


بهار
انقلاب است
و پاییز
کودتا
من اما
با هر دو میمیرم 
مهران     

سرچشمه:

 صفحه فیسبوک مهران


 اکبر درویش

چقدر خوشم اومد

الهام گرفتم . 
با اجازت می نویسم



میم

·       کودتا که ضد انقلاب نیست، برادر.

1
·       انقلاب می تواند فرم های مختلف داشته باشد.
·       کودتا هم می تواند یکی از فرم های انقلاب و یا ضد انقلاب باشد.

2
·       ضد انقلاب، نه کودتا، بلکه ارتجاع نام دارد.

3

·       انقلاب یعنی گذار از پله توسعه اجتماعی نازل به عالی.
·       مثلا گذار از فئودالیسم به سرمایه داری 

4

·       قبل از نوشتن اشعار خود بهتر است که سری به فرهنگ واژه های فلسفی بزنیم.
·       کسانی از هم وطنان شما هستند که با تحمل رنج فراوان به ترجمه این مفاهیم پرداخته اند و منتشر کرده اند.
·       چون کار دیگری از دست شان برنیامده است.

شهلا

مفهوم انقلاب ما هم دقیقا همین بود:

گذار از پله توسعه اجتماعی  نازل  به  عالی

·       «انقلاب» شما در حرف انقلاب و در واقع، ارتجاع بود:

1

·       برگشت از جامعه منتج از انقلاب سفید (انقلاب بورژوائی) به عهد عتیق (صدر اسلام) بود.
·       این ایدئال  و آرمان فوندامنتالیسم (بنیادگرائی شیعی) بود.

2
·       ولی برگشت عملا محال است.
·       چون چرخ تاریخ را نمی توان  به هیچ ترفندی به عقب بر گرداند.

3

·       از این رو، مناسبات تولیدی سرمایه داری تداوم می یابد، ولی روبنای ایدئولوژیکی ماقبل سرمایه داری (روبنای ایدئولوژیکی صدر اسلام، ملغمه ای از مناسبات برده داری، فئودالی، چادر نشینی، چوپانی و هر چه دل هر کس خواست) به جامعه تحمیل می شود.

4

·       تضاد شعله ور در جهنم فوندامنتالیسم و بحران ناشی از آن نیز تضاد زیربنای سرمایه داری با روبنای ایدئولوژیکی عهد عتیق است.

خردستیزی (ایراسیونالیسم) در پسا مدرنیته
مهران

من چندان به انسان و افکارش اعتباری قائل نیستم
او قبل از آنکه به کشف حقایق دست یابد دچار توهم کشف می شود
افکار و عقاید روی کاغذ درست و بی عیب نقص به نظر می رسند
اما چنین نیستند

من به واژه ها و مفاهیم اجماع شده مشکل دارم
من به آنها هم اعتمادی ندارم
من همه چیز را زیر پا له می کنم
منکوب می نمایم
آنچه از این هجوم باقی می ماند
شاید اعتباری بیابد

نوشته های من تنها دست و پا زدن من در میان خیالات و اوهام بشری است
و هیچ اعتقادی به درستی آنها ندارم
نه تنها خودم که به هیچ عقیده و مسلکی عقیده ندارم
این معلق بودن در توهمات انسانی ست

شما می توانید باز به نقد همین افکار دست بزنید
من موافق نقد شما خواهم بود
من خود ناقد افکار و آرا هستم

اما توهم دانستن
توهم دانایی

توهم یک فیلسوف
توهم یک عالم مذهبی
همان نادانی او ست

·       خوب باشد.
·       ما هم نظر خود را در زمینه نظرات شما و امثال شما که برای نظرات تان هلهله و هورا می کشند، بر زبان راندیم.

1

·       بعضی ها زهر در اطعمه و اشربه مادی همنوعان شان می کنند و در سفره شان می نهند.

2

·       بعضی ها همین کار را با اطعمه و اشربه فکری شان می کنند.
·       کار شما همین است.

3

·       تکلیف ما هم تمرین روشنگری دست و پا شکسته است تا از دیدن عکس خود در آئینه شرمنده نگردیم.

4
·       بشریت در قایق واحدی نشسته است.
·       اگر کسی قصد سوراخ کردن آن را داشته باشد، بقیه باید حداقل از چنین کسی دلیلی برای کرد و کارش بپرسند.


 مهران

پرسش
به نقد کشیدن
جستجو و طلبیدن دلیل و منطق
اینها همه مطلوب اند
دنیای بدون آن
دنیای احمق ها ست.

·       شما چنان از احمق و علامه سخن می گویید که گاهی امر به خود خواننده مشتبه می شود و از خود می پرسد:
·       «من خود احمقم، آیا و یا علامه؟»

·       طرز تفکر شما دوئالیستی است و ارزش علمی ندارد. 

·       چون هر علامه ای در زمینه ای، ضمنا احمقی در زمینه دیگر است.
·       به دیالک تیک عینی چیزها نباید کم لطفی کرد.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر