ایمانوئل کانت (1724 ـ 1804)
برجسته ترین نماینده فلسفه کلاسیک آلمان
اثر او تحت عنوان «انتقاد از عقل محض» نقطه عطفی در تاریخ فلسفه و آغاز فلسفه مدرن محسوب می شود.
کانت در زمینه های زیر دورنمای فراگیر نوینی به روی فلسفه گشوده است:
اتیک (انتقاد از عقل عملی)
استه تیک (انتقاد از قوه قضاوت)
فلسفه مذهب
فلسفه حقوق
فلسفه تاریخ
اپریوری (ماورای تجربی)
(ضد اپوستریوری)
پروفسور دکتر مانفرد بور
برگردان شین میم شین
اثر او تحت عنوان «انتقاد از عقل محض» نقطه عطفی در تاریخ فلسفه و آغاز فلسفه مدرن محسوب می شود.
کانت در زمینه های زیر دورنمای فراگیر نوینی به روی فلسفه گشوده است:
اتیک (انتقاد از عقل عملی)
استه تیک (انتقاد از قوه قضاوت)
فلسفه مذهب
فلسفه حقوق
فلسفه تاریخ
اپریوری (ماورای تجربی)
(ضد اپوستریوری)
پروفسور دکتر مانفرد بور
برگردان شین میم شین
• اپریوری یعنی قبل از قبلی ها.
• اپریوری در فلسفه ماقبل کانت، به معنی شناختی بکار می رود که دارای یکی از دو مشخصه زیر باشد:
الف
• شناختی که توسط عقل، مستقل از هر تجربه و قبل از هر تجربه، بواسطه استنتاج منطقی حاصل آید.
ب
• شناخت جدیدی که بر بنیان معارف موجود بدست آید، بدون اینکه تجربه در پیدایش آن نقشی بازی کرده باشد.
• به نظر کانت هر شناخت واقعی اپریوری است، یعنی بطور خالص و بی غل و غش تنها از عوامل زیرین حاصل می آید:
• از فرم های استنباط یعنی از مکان و زمان
• مراجعه کنید به استنباط، تریاد ماده ـ مکان ـ زمان در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
ب
• از فرم های فهم، یعنی از مقوله ها• مراجعه کنید به مقوله در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
ت
• از فرم های مفاهیم عقلیI
شناخت از نظر کانت
شناخت از نظر کانت
1
• بنظر کانت، شناخت از تجربه نشأت نمی گیرد.
2
• شناخت اما با اعطای خصلت معتبر ضرور و عام به شناخت تجربی، آن را امکان پذیر می سازد.
3
• شناخت بلحاظ منطقی ـ شیئی قبل از هر تجربه وجود دارد.
4
• شناخت قبل از هر تجربه موجود است و تجربه واقعی، یعنی علمی را امکان پذیر می سازد، اما بلحاظ زمانی ـ پسیکولوژیکی بدنبال تجربه می آید.
• (کانت ب 1)
5
• در نظریات کانت، شناخت اپریوری معیار خود را در تجربه و یا با تجربه نمی یابد، بلکه در مفهوم هر چیز و یا قبل از همه، درماهیت استعداد معرفتی انسانی می یابد، که فرم های آن به شرح زیرند:
الف
• فرم های استنباط، یعنی مکان و زمانب
• و مفاهیم فهم محض، یعنی مقوله ها6
• کانت مخالف این امر نیست که شناخت با تجربه همراه است و بواسطه حواس پدید می آید.
• اما او نظریه ای را مطرح می سازد که بنا بر آن، باید به هر شناختی گشتاور منطقی و یا ترانسندنتال یعنی اپریوریکی تعلق داشته باشد:
الف
• جنبه فرمال (صوری) شناخت در هیئت فرم های استنباط محض و مفاهیم فهم محض، مواد شناخت حاصل از تجربه را به شناخت واقعی و علمی، یعنی به شناخت حاوی اعتبار عام و ضرور (یعنی نه فقط معتبر در موردی منفرد) مبدل می سازد.
ب
• شناخت اپریوری به «یقین بی چون و چرا» منجر می شود، یعنی «خود، ضرورت مطلق است» و «بر هیچ بنیان تجربی استوار نمی شود» و لذا «محصول محض عقل است، علاوه بر این اما کاملا ترکیبی است!»• (کانت، رساله، پاراگراف 6)
پایان
ادامه دارد
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر