۱۴۰۳ بهمن ۳۰, سه‌شنبه

قرآن کریم از دیدی دیگر (سوره المائده) (۳۵۱)

            

ویرایش و تحلیل

از

فریدون ابراهیمی

 

﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ﴾
[ المائدة: ۵۵]

جز اين نيست كه ولىّ شما خداست و رسول او و مؤمنانى كه نماز مى‌خوانند و همچنان كه در ركوعند انفاق مى‌كنند.

کریم

در این آیه، به تعریف و تعیین ولی مسلمین می پردازد. 


 ولی

به فردی اطلاق می شود که دارای ولایت باشد، 

 ولی

ضمنا به  سرپرست مانند پدر و پدربزرگ پدری اطلاق می شود

ولی 

در حقوق، به سرپرست و قیم. اطلاق می شود.

می توان گفت که ولی مترادف با مفهوم سوسیولوژیکی (جامعه شناسی) اوتوریته است.

اوتوریته (ولی)

ماهیتا

هم می تواند برخوردار و استثمارگر باشد.

مثلا ارباب برده دار، فئودال، سرمایه دار

و

هم می تواند خدمتگزار بی انتظار و بی توقع و داوطلبی باشد.

مثلا مادر و پدر و روشنگر و سران و رهبران جنبش ها و احزاب انقلابی.

ماهیت ولی از دید کریم هم  به همین سان است:

الله

رسول الله

مؤمنین نماز خوان و انفاقگر در حین رکوع.

سؤال انگیز البته انفاق در حین رکوع است.

ظاهرا پیش شرط خلوص قلبی در نماز  

اندیشیدن به خدا (عالی ترین اوتوریته) است.

انفاق در حین رکوع

عینا و عملا 

به تخلیه نماز از خلوص قلبی منجر می شود.

﴿وَمَن يَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ﴾
[ المائدة: ۵۶]

و هر كه خدا و پيامبر او و مؤمنان را ولىّ خود گزيند، بداند كه پيروزمندان گروه خداوندند.

کریم

در این آیه، هندوانه زیر بغل اوتوریته ها می چپاند:

اوتوریته ها فاتحان الهی اند. 

 

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَكُمْ هُزُوًا وَلَعِبًا مِّنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِن قَبْلِكُمْ وَالْكُفَّارَ أَوْلِيَاءَ ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ﴾
[ المائدة: ۵۷]

اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، اهل كتاب را كه دين شما را به مسخره و بازى مى‌گيرند، و نيز كافران را به دوستى برمگزينيد.

 و اگر ايمان آورده‌ايد از خدا بترسيد.

کریم

در این آیه هم مؤمنین را از برقراری پیوند دوستی با اهل کتاب نهی می کند.

اهل کتاب ظاهرا اسلام را مورد انتقاد و تمسخر قرار می دهند.

کریم

ضمنا

مؤ»نین را به خداهراسی فرامی خواند.

هدف و آماج کریم

منضبط سازی عملی و اخلاقی مؤمنین است.

﴿وَإِذَا نَادَيْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ اتَّخَذُوهَا هُزُوًا وَلَعِبًا ۚ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَّا يَعْقِلُونَ﴾
[ المائدة: ۵۸]

و چون بانگ نماز كنيد آن را به مسخره و بازيچه گيرند، زيرا مردمى هستند كه نمى‌انديشند.

 کریم

در این آیه، مشخصه دیگر اهل کتاب را افشا می کند:

اهل کتاب با شنیدن اذان به تمسخر مؤمنین می پردازند.

دلیل کریم این است که اهل کتاب بیگانه با تعقل و تفکرند.

﴿قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ هَلْ تَنقِمُونَ مِنَّا إِلَّا أَنْ آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنزِلَ إِلَيْنَا وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلُ وَأَنَّ أَكْثَرَكُمْ فَاسِقُونَ﴾
[ المائدة: ۵۹]

بگو: اى اهل كتاب، آيا ما را سرزنش مى‌كنيد؟ 

جز اين است كه ما به خدا و آنچه بر ما نازل شده و آنچه پيش از اين نازل شده است ايمان آورده‌ايم و شما بيشترين نافرمان هستيد؟

کریم

در این آیه

خود را ادامه دهنده راه حضرت موسی و عیسی قلمداد می کند و اهل کتاب مسخره باز را نافرمان می نامد.

﴿قُلْ هَلْ أُنَبِّئُكُم بِشَرٍّ مِّن ذَٰلِكَ مَثُوبَةً عِندَ اللَّهِ ۚ مَن لَّعَنَهُ اللَّهُ وَغَضِبَ عَلَيْهِ وَجَعَلَ مِنْهُمُ الْقِرَدَةَ وَالْخَنَازِيرَ وَعَبَدَ الطَّاغُوتَ ۚ أُولَٰئِكَ شَرٌّ مَّكَانًا وَأَضَلُّ عَن سَوَاءِ السَّبِيلِ﴾
[ المائدة: ۶۰]

بگو:

 آيا شما را از كسانى كه در نزد خدا كيفرى بدتر از اين دارند خبر بدهم: 

كسانى كه خدايشان لعنت كرده و بر آنها خشم گرفته و بعضى را بوزينه و خوك گردانيده است و خود بت پرستيده‌اند؟

 اينان را بدترين جايگاه است و از راه راست گمگشته‌ترند.

کریم

در این آیه

دیالک تیک تهدید و تطمیع 

را

به خدمت می گیرد:

کریم اهل کتاب مسخره باز را به نفرین و خشم الهی و استحاله به بوزینه (میمون بی دم) و خوک و عذاب الهی تهدید می کند

و

آنان را جزو بدترین گمگشتگان قلمداد می کند.


﴿وَإِذَا جَاءُوكُمْ قَالُوا آمَنَّا وَقَد دَّخَلُوا بِالْكُفْرِ وَهُمْ قَدْ خَرَجُوا بِهِ ۚ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا كَانُوا يَكْتُمُونَ﴾
[ المائدة: ۶۱]

و چون نزد شما آمدند، گفتند كه ايمان آورديم؛ و حال آنكه با كفر داخل شدند و با كفر خارج گشتند، و خدا به آنچه پنهان مى‌دارند آگاه‌تر است.

کریم

در این آیه از تظاهر و ریای اهل کتاب خبر می دهد:

اهل کتاب فقط ادعا می کنند که ایمان آورده اند.

کریم

هم دیالک تیک تئوری و پراتیک را به شکل دیالک تیک حرف و عمل 

بسط و تعمیم می دهد  

و

هم دیالک تیک نمود و بود (ماهیت) را به شکل دیالک تیک ظاهر و باطن.

 ادامه دارد.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر