۱۴۰۳ اسفند ۴, شنبه

تأملی در داوری های احمد شاملو راجع به شعر فروغ فرخ زاد (۶)

 ‎ 

تأملی

از

میم حجری

 

شاملو

گاهی شعرِ او چنان اثیری می نماید که حیرت زده ام می کند

 و

 گاهی چنان کلی بافی به نظرم می آید که حس می کنم یکی دستم انداخته یا حتا کُلاه ِ گَلِ گُشادی سَرَم گذاشته . 

شاید این حس معلول بیگانه گیِ ما مردها از عوالم شاعرانه ی زنان باشد . 



 شاملو 

در این جملات می کوشد برای انعکاس تناقض آمیز شعر فروغ در آیینه ذهن و ضمیرش 

دلیلی مبتنی بر حدس و گمان پیدا کند.


دلیل مبتنی بر حدس و گمان شاملو

 دلیلی جنسیتی است و نه دلیلی طبقاتی، معرفتی و ایده ئولوژیکی.

شاملو خیال می کند که اگر فروغ زن نبود، بیشک شعرش در آیینه ذهن و ضمیرش،

انعکاسی عاری از تناقض می داشت.

مردان از دید شاملو با عوالم شاعرانه زنان بیگانه اند.

منظور از عوالم شاعرانه چیست؟

شاملو محروم از شعور مفهومی است.

منظور او تفاوت میان حوایج مادی و فکری و غریزی و نفسانی و روحی و روانی زنان و مردان است.

این امری عادی و طبیعی و منطقی است.

همین تفاوت میان اشعار کودکان و نوجوانان و سالمندان و سالخوردگان هم وجود دارد.

جالبتر بقیه دعاوی شاملو ست:

اگر شعر نوعی توطئه گری است

 شاید بتوان گفت زنان،

شاعران چیره دست تری هستند.

 در این هارت و پورت شاملو

 تصور خرکی او از شعر تبیین می یابد:

شعر از دید شاملو نوعی توطئه گری است.

توطئه گری؟

اکنون معلوم می شود که شاملو سواد گرامری (دستور زبانی) به درد بخوری حتی ندارد:

شعر که نمی تواند توطئه گری باشد.

در بهترین حالت، شعرسرایی می تواند توطئه گری (طرح ریزی

توطئه) باشد.

یعنی

شعر می تواند توطئه ای باشد و شاعر توطئه گری.

در این صورت، شعر از خصلت هنری خودپوی و خودجوش خود تهی می شود.

شعر به چیزی حساب شده و آگاهانه سروده شده مبدل می شود.

یعنی

سلب شعریت و هنریت می شود و عمدیت و علمیت و وعظیت کسب می کند.

به همین دلیل،

فروغ

منکر و منتقد شاعریت سیاوش کسرایی است.

البته فروغ  توان تبیین فلسفی استنباط درست خود را ندارد و به طرز زیر تبیین می دارد:

«شعر سیاوش کسرایی، صمیمانه نیست.»

(نقل به مضمون از مصاحبه فروغ)

 جالبتر استنتاج مبتنی بر حدس و گمان شاملو از خرافه خویش است:

اگر شعر نوعی توطئه گری است

 شاید بتوان گفت زنان،

شاعران چیره دست تری هستند.

 حریف حواسپرت است.

اگر شعر، توطئه باشد، یعنی اگر زنان شاعر توطئه گر باشند، در این صورت، زنان گری و نه در شاعری، یک سر و گردن بلندتر از مردان  شاعر خواهند بود:

توطئه گرتر خواهند بود و شاعرتر.

 

شاملو

 این است که گاهی فکر کرده ام برای نقد شعر او معیارهای دیگری « هم » مورد احتیاج است .

 این استنتاج شاملو خرافی تر از استنتاج خرکی قبلی او ست.

  چیره دست تر بودن زنان شاعر از مردان شاعر

معیار ارزیابی اشعار آنان را تغییر نمی دهد.

ضمنا

معیار ارزیابی اشعار چیست؟

تحلیل شعر 

اصولا و اساسا

فرقی با تحلیل قصه و تندیس و نقاشی و هر چیز مادی و فکری دیگر ندارد.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر