میم حجری
آزادی یک مفهوم خاکستریه که ذهن آدمها به تناسب محیط از اون برداشتهای متفاوتی داره.
آگاهی برای آزادی همون نیاز اون لحظه است .
خیلی پیچیده نیست .
این روزها باید شعر رو کنار گذاشت و بر شعور آنکسی که شجاعانه نیازش رو فریاد میزنه
قضاوت نکرد .
شاه هر که بود و ملا هر که هست
نیازهایی رو در جامعه ایجاد کرده اند که آگاهی به اونها موجب آزادیخواهی میشه .
این آزادی
یک اتاق گرم ،
یک لقمه نان،
یک جفت کفش،
حق انتخاب،
حق بیان و حق زندگی
میتونه باشه
ما تعیین کننده یک شعور واحد برای همه انسانها نیستیم
چون نیازها از یک جنس نیستند
همینکه در یک جبهه برای داشتن حق زندگی هر قشری تلاش کنیم
یعنی شعر رو به شعور تبدیل کردیم.
حریف
ما برای بررسی این سخن حریف،
آن را نخست تجزیه و سپس تحلیل می کنیم:
۱
آزادی
یک مفهوم خاکستریه
که ذهن آدمها
به تناسب محیط
از اون برداشتهای متفاوتی داره.
یکی از مشخصات مهم سوبژکتیویسم،
تخریب دیالک تیک سوبژکت و اوبژکت،
دور افکندن اوبژکت
و
مطلق کردن سوبژکت
است.
در این سخن حریف تحریف سوبژکتیویستی مفهوم آزادی صورت می گیرد.
کسانی که این طرز تحریف را پیش می گیرند،
اصلا نمی دانند
که
مفهوم چیست،
منشاء مفهوم چیست
و
مفهوم چگونه تشکیل می یابد.
درست به همین دلیل است
که
مفهوم آزادی و یا اختیار زیر قلم حریف
خاکستری می شود.
اگر به جای مفهوم آزادی، مفهوم درخت را بگذاریم،
تحریف حریف افشا خواهد شد.
۲
آزادی
یک مفهوم خاکستریه
که ذهن آدمها
به تناسب محیط
از اون برداشتهای متفاوتی داره.
حریف خیال می کند که تعریف مفاهیم، دست ذهن آدمیان و تناسب محیط زیست است.
ذهن آدمیان به زعم حریف بسته به «تناسب» (؟) محیط از مفهوم درخت و یا آزادی،
برداشت سوبژکتیو (ذهنی، دلبخواهی) دارد.
راستی منظور حریف از ذهن چیست؟
ذهن
یعنی
ضمیر، دل و سوبژکت و غیره.
اگر حریف می دانست که مفاهیم چگونه تشکیل می یابند، به این روز نمی افتاد.
مفهوم درخت
نتیجه انعکاس درختان مادی و عینی موجود در خارج از ذهن بشری و مستقل از بود و نبود بشر است.
مفهوم مجرد (سوبژکتیو) درخت
نتیجه تجرید درختان مشخص در مغز بشری است:
مفهوم مجرد (سوبژکتیو) درخت
نتیجه تجرید سرو و صنوبر و سپیدار و غیره است.
همه مشخصات منحصر به فرد سرو و صنوبر و غیره در ذهن بشری مورد صرفنظر قرار گرفته اند و وجه مشترک همه انها، عمده شده و مفهوم درخت تشکیل یافته است
که
چیزی مجرد (انتزاعی) و سوبژکتیو (ذهنی) است
و
فقط در ذهن بشر وجود دارد.
در عالم خارج از ذهن بشر، درختان مشخص و مادی و عینی وجود دارند که منشاء مفهوم درخت اند.
مفاهیم
چیزهای روحی و فکری اند که در زبان های مختلف به صورت واژه های مختلف تبیین می یابند:
مثال:
واژه های درخور برای مفهوم درخت
در
زبان های مختلف
درخت، آغاج، شجر، تری، باوم و غیره اند.
رابطه مفهوم با واژه
رابطه محتوا با فرم
رابطه مظروف با ظرف
است.
واژه
برخلاف مفهوم
چیزی مادی است.
به قول مارکس،
واژه غلاف خنجر مفهوم است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر