۱۴۰۱ تیر ۲, پنجشنبه

تحلیل دیگری از تراژدی «مهره سرخ» ـ شاهکار سیاوش کسرایی (۲۲)

 Siyavash Kasraei.jpg 

تحلیلی 

از

شین میم شین

 

 

سیاوش 

پاسخ این پرسش ها را و پرسش های بیشمار دیگر را در پایان تراژدی «مهر سرخ» خواهد داد.

خواننده هم بهتر است که خود بیاندیشد و پاسخی برای این پرسش ها بیابد.

شیوه تحلیل ما، شیوه ای دیالک تیکی است و نه سوبژکتیویستی.

 

از این رو، هر بند شعر سیاوش را بنا بر محتوای آن تجزیه و تحلیل می کنیم و از ابراز پیشاپیش نظر پرهیز می ورزیم.

 

سیاوش

آوا اگر که بود، تک شیهه بود، شوم

ز یک اسب بی سوار

و آهنگ گام های گریزنده ای ز دشت

 

آغاز نا شده

پایان ناگزیرش را

می خواست سرگذشت

 

معنی تحت اللفظی:

اگر صدائی به گوش می رسید، تک شیهه ای بود.

تک شیهه شومی از اسب بی سواری و آهنگ گام های گریزنده اش از دشت.

سرگذشت، هنوز آغاز ناشده، پایان ناگزیرش را طلب می کرد.

 

سیاوش در این بند شعر، توصیف محیط تراژدی را پی می گیرد:

اسب سهراب است که از دشت می گریزد.

همین و بس.

سیاوش بدین طریق، از تنهائی و بی کسی سهراب مجروح پرده برمی دارد.

سیاوش

 در

 شعر دیگری تحت عنوان «دگر به جوخه آتش نمی دهند طعام»

(در اثر دیگری تحت عنوان «به سرخی آتش، به طعم دود»)

 نیز برای وصف تراژدی دیگری

همین تصویر اسب بی سوار را به خدمت می گیرد:

 

دگر به جوخه آتش نمی دهند طعام

 

به قعر شب سفری می کنیم، در تابوت

هوا بد است

تنفس شدید

جنبش کم

و

بوی سوختگی،

بوی آتشی خاموش

و

شیهه های سمندی که دور می گردد

میان پچ پچ اوراد و الوداع و امان

نشسته شهر زبان بسته

 ـ باز ـ

 در تب سرد

و

 راه، بسته نماید ز رخنه تابوت

 

سخن از سفری است:

سفری شگفت، نه بر زین سمند، که بی سوار ـ شیهه کشان ـ دور می گردد، بلکه در تابوت.

سفر زنده ای مرده،

مرده ای که می اندیشد،

مرده ای که می شنود،

 مرده ای که می بیند،

مرده ای که می بوید،

مرده زنده ای که به هوا برای تنفس نیاز مبرم دارد

 و

هوا بد است

و

هوا بوی آتش کشته و خون و سوختگی دارد.

 

سفر از میدانی است،

که

 زیر سم اسبان دشمن است

و

دشمن

 از پا افتادگان

را

در میان «پچ پچ اوراد و الوداع و امان»،

ضمن سرکوب و ضرب و شتم به اسارت می گیرد.

 

جهان

تنها از رخنه تابوت دیده می شود،

 امید کم است،

 ره بسته و شهر لال و الکن و زبان بسته!

مقصد سفر در تابوت، قعر شب است.

سفر در تابوت به اعماق شب است.

 

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر