۱۴۰۱ تیر ۱, چهارشنبه

فرهنگ مفاهیم سیاسی (م) ماتریالیسم دیالک تیکی و تاریخی (۱۰)


هیئت تحریریه کلکتیو

برگردان 

شین میم شین
 

·    مارکس در اثرش تحت عنوان «نقدی بر اقتصاد سیاسی» ادامه می دهد:

 

۱۵

·    «گذار به فرماسیون اقتصادی کمونیسم  هم اکنون در یک چهارم کره زمین در حال صورت گرفتن است.

·    نیروی جامعتی ئی که می تواند و باید این گذار را به دوش کشد، طبقه کارگر است.»

 

(مارکس 

در این جمله

از

 فرماسیون اقتصادی سوسیالیستی

حرفی نمی زند.

مارکس و انگلس و لنین

فرماسیون اقتصادی سوسیالیستی

را

نه

به عنوان فرماسیون اقتصادی مستقلی،

بلکه به مثابه مرحله ای از فرماسیون اقتصادی کمونیستی می پنداشتند.

این تصور آنان در روند ساختمان سوسیالیسم در جمهوری آلمان دموکراتیک تصحیح شده است.

فرماسیون اقتصادی سوسیالیستی

فرماسیون اقتصادی مستقلی است.

مترجم.)

 

۱۶

·    «نقطه نظر (ایستگاه، موضع) ماتریالیستی ـ دیالک تیکی، یعنی نقطه نظر علمی در تئوری جامعتی، جانبداری از طبقه کارگر را ضرور و الزامی می ساخت.

·    یعنی نقطه نظر ماتریالیستی ـ دیالک تیکی، فقط توسط تئوریسین هایی می توانست تدوین شود که آگاهانه منافع طبقاتی طبقه کارگر را نمایندگی می کنند.»

 

(این جمله

حاکی از این است

که

شعور جامعتی افراد

توسط وجود جامعتی آنها

(پایگاه طبقاتی آنها)

تعیین می شود.

اگر مارکس و انگلس و لنین

در

سنگر طبقاتی طبقه کارگر نبودند،

نمی توانستند به تدوین مارکسیسم ـ لنینیسم نایل آیند.

مترجم)

 

۱۷

·    «ماتریالیسم تاریخی، نقش توده های خلق را به مثابه سازندگان تاریخ، برای اولین بار مورد پژوهش علمی قرار داد و نمودار ساخت.

·    ماتریالیسم تاریخی، ضمنا اثبات کرد که رسالت تاریخی طبقه کارگر تشکیل جامعه کمونیستی است.

·    جامعه ای که در آن، توده های خلق بر مبنای مالکیت جامعتی بر وسایل تولید، قوانین طبیعی، جامعتی و فکری (قوانین مربوط به سه عرصه اصلی هستی، یعنی طبیعت، جامعه و تفکر. مترجم) را به نفع بشریت همه جانبه به کار می بندند، تاریخ شان را با آگاهی قوام می بخشند و آزادی شان را جامه عمل می پوشانند (واقعیت می بخشند.  به ایده مادیت می بخشند. مترجم)

 

(در این جمله

دیالک تیک های زیر مطرح می شوند:

 

۱

دیالک تیک توده و تاریخ

که

به معنی بسط و تعمیم دیالک تیک سوبژکت و اوبژکت است.

توده

سازنده تاریخ

قلمداد می شود.

  

۲

دیالک تیک توده و طبقه کارگر (سوبژکت تاریخ)

که

توده برای تغییر جامعه و یا تاریخ باید زیر پرچمش گرد آید.

 

۳

دیالک تیک جبر و اختیار (ضرورت و آزادی)

توده

تحت رهبری طبقه کارگر

و

طبقه کارگر

تحت رهبری حزب مارکسیستی ـ لنینیستی طبقه کارگر

به

شناخت قوانین و قانونمندی های عینی جامعه (جبر و یا ضرورت)

نایل می آیند

و

آگاهی به جبر

به معنی کسب آزادی است.

مترجم)

 

ادامه دارد.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر