۱۴۰۱ تیر ۷, سه‌شنبه

درنگی در جهان بینی خدامراد فولادی (۱)


ایده باوری نمرده است، زنده است ایده باوری!

(اسفند ۱۳۸۷

خدامراد فولادی

 
واکنشی بر مقاله محمد علی اصفهانی 

تحت عنوان «انقلاب نمرده است، زنده است انقلاب!» 

 

میم حجری

 

ایده باوری یا باور به پیشایندی ایده بر واقعیت 

ـ هم چون شرایط عینی پدید آورندهاش ـ 

هم چنان در حال بازتولید روش های اثبات و پایداری خویش است.

این شرایط عینی 

چیستند 

و دیرپایی شان را 

– چه در شکل واقعیت و چه به صورت بازتاب -  

 چگونه باید توضیح داد؟

 

واقعیت این است که اگر انسان بر زمین پدید نمی ‌آمد، 

هرگز هیچ پرسش هستی شناختی (؟) و تبعات دامنگستر آن

 در این سیاره پدید نمیآمد.

پس پاسخ آن پرسش تبعی را باید در موجودیت (هستی) خود انسان

 ـ به مثابه موجودی پرسشگر ـ 

جست.

به عبارت دیگر، 

انسان

 خود

 منشاء و عامل هر پرسشی 

است 

که باید خود برای آن پاسخی بیابد.

 

اما انسان خود چیست؟

پاسخی علمی تر و قانع کننده تر از این برای این پرسش نمی توان یافت که انسان زادهی کار خویش است.

انسان با کار خویش، خود را از اینهمانی با طبیعت و حیوانیت رهانید و صاحب شعور و ایده شد.

 پس ایده یکی از پیامدهای انسان شدن آن موجودی است که پیش از زاده شدن از بطن کار، هم چون دیگر زیست مندان با طبیعت اینهمانی (identity) داشته است.

 

ایده از این رو، چیزی جز نفی تاریخی اینهمانی انسان با طبیعت در فرایند کار (تولید) و فراروی جایگاهِ هستیِ او از پست به عالی در همین فرایند نیست.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر