۱۴۰۱ خرداد ۳۱, سه‌شنبه

فرهنگ مفاهیم سیاسی (م) ماتریالیسم دیالک تیکی و تاریخی (۹)


هیئت تحریریه کلکتیو

برگردان 

شین میم شین

  

·    مارکس در اثرش تحت عنوان «نقدی بر اقتصاد سیاسی» ادامه می دهد:

 

۱۲

·    «به همین دلیل، بشریت همیشه وظایفی را تعیین می کند که قابل حل باشند.

·    اگر تیز بنگریم، در می یابیم که خود وظیفه زمانی مطرح می شود که شرایط مادی برای حلش وجود دارد و یا حداقل در روند وجود پیدا کردن قرار دارد.»

 

(منظور مارکس در این جمله،

تقدم اوبژکت (عین، شرایط مادی) بر سوبژکت (ذهن، شرایط فکری)

است.

مارکس

در این جمله

دیالک تیک اوبژکت ـ سوبژکت

را

در

عرصه شناخت

مطرح می کند

و

نقش تعیین کننده را از آن اوبژکت شناخت

می داند.

چون محتوای شناخت

نه

در سوبژکت شناخت (مثلا بشریت)

بلکه در اوبژکت شناخت (مثلا جامعه به مثابه موضوع شناخت)

است.

 

ولی این نظر مارکس که تعیین وظیفه، زمانی صورت می گیرد که حلش امکان پذیر اشت،

قابل تأمل

است.

چون مثلا فلاسفه آنتیک هم برای گذار از جهنم جامعه طبقاتی به جنت جامعه بی طبقه،

اوتوپی مطرح کرده اند.

یعنی

قبل از تشکیل و توسعه شرایط مادی گذار،

برای بشریت بدبخت

وظیفه تعیین کرده اند.

مترجم)

 

۱۳

·    «به طور کلی می توان از شیوه های تولیدی  زیر به عنوان دوران های پیشرونده فرماسیون های اقتصادی جامعه بشری سخن گفت:

 

الف

شیوه تولید آسیایی

 

ب

شیوه تولید آنتیک

(جهان باستان کلاسیک)

(شیوه تولید مبتنی بر نظام جامعتی برده داری. مترجم)

 

پ

شیوه تولید فئودالی

 

ت

شیوه تولید بورژوایی مدرن.»

 

۱۴

·    «مناسبات تولیدی بورژوایی، آخرین فرم آنتاگونیستی روند تولید جامعتی است.

·    آنتاگونیستی نه معنی آنتاگونیسم (آشتی ناپذیری) فردی، بلکه به معنی آنتاگونیسمی که از شرایط حیاتی جامعتی افراد نشئت گرفته است.

·    نیروهای مولده توسعه یابنده جامعتی در دامان جامعه بورژوایی (در دامان همه فرماسیون های اقتصادی. مترجم) اما ضمنا شرایط مادی لازم برای حل این آنتاگونیسم را فراهم می آورند.

·    یعنی با فرماسیون اقتصادی جامعه بورژوایی، پیشتاریخ جامعه بشری به پایان می رسد.»

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر