۱۳۹۱ تیر ۱۸, یکشنبه

سیری در شعری از محمد قهرمان (3)

دلم شکایت بیجا چرا ز درد کند؟
ز باد سرد چه اندیشه برگ زرد کند؟

ز چشم زخم حوادث، خط امان یابد
کسی که گوشه ی چشمی به اهل درد کند

به راه عشق تو آن کرد نیش غم با دل
که خار بادیه با پای رهنورد کند

ز آه من دل او نرم کی شود هیهات!
ز اشک گرم چه دیدم که آه سرد کند

ز خشم دوست به افتادگان مدار عجب
که چون به خاک رسد تند باد، گرد کند

ز کار عشق قوی پنجه مانده ام حیران
که با شکسته دلی همچو من نبرد کند

خزان به گلشن امید من چه می گردد
ز برگ و بار چه دارم به جا که زرد کند
(ازمجموعه ی حاصل عمر)
(20/3/1340)


سرچشمه:
صفحه فیس بوک
روی جاده ابریسم شعر استاد محمد قهرمان

تحلیل واره ای از شین میم شین

بیت دوم
ز چشم زخم حوادث، خط امان یابد
کسی که گوشه ی چشمی به اهل درد کند

• معنی تحت اللفظی این بیت:
• کسی که عنایتی ناچیز ـ حتی ـ به اهل درد کند، از چشمزخم حوادث مصون می ماند.

• این بیت ما را به یاد حافظ می اندازد:

1
حافظ
ساقیا، عشرت امروز به فردا مفکن
یا ز دیوان قضا خط امانی به من آر

• حافظ هم مفهوم «خط امان» را تقریبا به همین معنی بکار می برند.
• حافظ به «خط امان» از دیوان قضا نیاز دارد که وجود خارجی ندارد و دور از دسترس بنی بشر است.
• شاعر محترم این شعر دیوان قضا را با حوادث جایگزین می سازند و به حوادث فونکسیون چشمزخمزنی قائل می شوند.
• چشمزخم جزو باورهای خرافی شایع در سراسر جهان است، ولی نسبت دادن آن به حوادث به احتمال قوی نوآورانه است و ابتکار شاعر این شعر است!
• شاعر به حوادث فاعلیت (سوبژکتیویته) می بخشند و عنایت به اهل درد را پیش شرط دریافت خط امان از حوادث تلقی می کنند.
• بدین طریق دست خواننده از خیلی نظرها باز می ماند تا مفاهیم شاعر (حوادث و چشمزخم و خط امان و اهل درد) را بسته به میل و نیاز خویش تفسیر کند.

• یکی از دلایل جاذبه افیون واره شعر حافظ و همین شعر نیزاحتمالا در همین باز گذاشتن دست خواننده است:

• خواننده می تواند به نیروی مخدر اشعاری از این دست، خود را بطور انتزاعی و خیالی از مهلکه دشوار زندگی نجات بخشد.

• شعر حافظ و امثالهم همان تأثیری را در خواننده دردمند می گذارد که مسکن و سیگار و تریاک و هروئین در انسان های دردمند.


2
ز چشم زخم حوادث، خط امان یابد
کسی که گوشه ی چشمی به اهل درد کند

• شاعر در این بیت، دیالک تیک وسیله و هدف را به شکل دیالک تیک عنایت به اهل درد و خط امان بسط و تعمیم می دهند و نقش تعیین کننده را از آن وسیله (عنایت به اهل درد) می دانند.
• پیش شرط دریافت خط امان (هدف)، عنایت به اهل درد (وسیله) است.

بیت سوم
به راه عشق تو آن کرد نیش غم با دل
که خار بادیه با پای رهنورد کند

• معنی تحت اللفظی این بیت:
• در راه عشق تو همان کاری را که خار بادیه با پای رهنورد می کند، نیش غم با دل کرد.
• یعنی نیش غم ـ بسان خار بادیه که پا را مجروح می سازد ـ دل را زحمی کرد و به خون کشید.

1
به راه عشق تو آن کرد نیش غم با دل
که خار بادیه با پای رهنورد کند

• عشق در قاموس شاعر، در هر صورت ایدئالیزه می شود و بطرزی مسکوت، به هدفی متعالی ارتقا می یابد.
• این طرز تفکر از قرون وسطی به میراث مانده و کماکان جانسختی می کند.

2
به راه عشق تو آن کرد نیش غم با دل
که خار بادیه با پای رهنورد کند

• شعرای کلاسیک ایران، چه بسا دیالک تیک وسیله و هدف را به شکل دیالک تیک عشق و وصل بسط و تعمیم می دهند و بعد به شکل دیالک تیک همه چیز و هیچ تخریب می کنند.
• بدین طریق در دیالک تیک وسیله (عشق) و هدف (وصل)، وسیله (عشق) همه چیز تلقی می شود و هدف (وصل) هیچ.

• این به معنی تخریب دیالک تیک وسیله و هدف است.
• زیرا دیالک تیک مونوپولار (تکقطبی) معنی ندارد.

• وسیله فقط در قاموس عرفای خردستیز می تواند وسیله و هدف همزمان باشد.

• این طرز تفکر متافیزیکی (ضد دیالک تیکی) و بسیار زیانبار ـ بسان مرض مسری معرفتی ـ نظری ـ در طول تاریخ از نسلی به نسلی منتقل شده و رهائی از شر آن در دیدرس نیست.
• تخریب دیالک تیک عینی ام الفساد معرفتی ـ نظری است و منبع همه انحرافات و خیانت ها و خریت ها ست.
• وسیله هرگز نباید وسیله و هدف همزمان تلقی شود.

• چون این به معنی هیچ انگاری هدف و آماج عمل خواهد بود.

• چون این به معنی آب در هاون کوبیدن خواهد بود و لذا خردستیز خواهد بود.

• خردمندان هرگز آب در هاون نمی کوبند!


• چنین کار عبثی کسب و کار اهل عرفان و خردستیزی است.


• عشق قاعدتا هرگزنباید جای وصل را بگیرد.

• این به معنی نوعی مازوخیسم (خودستیزی، خود آزاری) خواهد بود.
• این به معنی بمب در هاون کوبیدن خواهد بود که می تواند به نابودی بی برگشت هاون و هاونکوب منجر شود.

3
به راه عشق تو آن کرد نیش غم با دل
که خار بادیه با پای رهنورد کند

• برخی از شعرای سیاسی پیرو حافظ همین برخورد متافیزیکی به دیالک تیک وسیله و هدف را بطرق مختلف بسط و تعمیم داده اند و در نهایت حسن نیت و خیرخواهی لطمات معرفتی ـ نظری جدی بر امر پیشرفت و رهائی اجتماعی وارد ساخته اند:

• ما در اشعار هوشنگ ابتهاج (سایه) به همین تخریب دیالک تیک وسیله و هدف (عشق و وصل) برخورد می کنیم
که باید مستقلا و مفصلا حلاجی شود.

4
به راه عشق تو آن کرد نیش غم با دل
که خار بادیه با پای رهنورد کند

• مفاهیم «عشق» و «دل» از دیرآشناترین مفاهیم ادبی اند، ولی در عین حال مبهمترین و نا شناخته ترین آنها نیز هستند.

• دل به معنی قلب، احتمالا مرکز احساس و عشق تلقی می شود.

• علت این امر باید در تپش شدید قلب در لحظات هیجان آمیز باشد.


• شاعر در این بیت، دیالک تیک خار و پا را به شکل دیالک تیک غم و دل بسط و تعمیم می دهند تا منظور خود را تجسم تصویری ببخشند.


• در این بیت، در هر صورت روند روانی ـ غریزی عشق بطرزی سنتی تشریح می شود:

• خار غم عشق بر دل عاشق به همان سان زخم می زند، که خار بادیه بر پای رهنورد.


• در شعری از هوشنگ ابتهاج (سایه) همین تجسم تصویری دیالک تیک خار غم و دل مو به مو به خدمت گرفته می شود:

هوشنگ ابتهاج
(سماع سرد)
(کلن، مهر1366) (1987)
فرو خلید در دلم، غمی که نیست مرهمش
وگرنه خار او بدی، به نشتری در آمدی!
ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر